دانلود و خرید کتاب می‌نویسمت سیامک بهرام پرور
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب می‌نویسمت اثر سیامک بهرام پرور

کتاب می‌نویسمت

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۳از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب می‌نویسمت

می‌نویسمت، مجموعه نامه‌ها و عاشقانه‌های سیامک بهرام‌پرور است. 

درباره کتاب می‌نویسمت

می‌نویسمت شامل نوشته‌هایی است که در قالب نامه و عموماً به شکل بداهه نوشته‌شده است و بازه زمانی تقریباً ده‌ساله‌ای را در برمی‌گیرد. هر یک از این نامه‌ها حاصل تجربه‌ عینی نویسنده و بازخوانیِ احتمالاً شاعرانه‌ای از این موقعیت عینی است.

برخی از این نوشته‌ها کاملاً توصیفی‌اند، اما بیشتر آن‌ها نوعی اندیشهٔ عاشقانه را بیان می‌کنند. 

کتاب در دو فصل تدوین‌شده است که بخش اول بنا به ماهیتش «برزخ» نامیده شده است و دومی به همین دلیل «بهشت».

این نوشته‌ها پیش‌ از این در سایت‌های مختلف و پیش از همه در وبلاگ نگارنده منتشرشده است.

خواندن کتاب می‌نویسمت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

می‌نویسمت کتابی پراز نوشته‌ها عاشقانه است پس اگر به خواندن عاشقانه ها علاقه دارید این کتاب برایتان بسیار دلچسب خواهد بود.

 درباره سیامک بهرام‌پرور

 سیامک بهرام‌پرور متولد ۱۳۵۵ مشهد و ساکن آمل است. او پزشک عمومی است و به فعالیت در عرصه ادبیات هم می‌پردازد. شعر می‌‌سراید، نقد ادبی می‌نویسد و در روزنامه‌هایی مثل جام جم، فرهیختگان، و همشهری فعالیت دارد. 

مجموعه نقد ادبی از انقلاب تا جمهوری و مجموعه‌های شعر کلاسیک عطر تند نارنج، به رنگ نارنگی و قلب پرتقال خونی از آثار سیامک بهرام پرور هستند.

 جملاتی از کتاب می‌نویسمت

سلام عطر سیب و ترنج!

الآن سه‌شنبه ساعت ۱۱ شب است. آن‌قدر کار روی سرم ریخته که عاشقانه نوشتن از یادم رفته است! می‌گویم «عاشقانه نوشتن»، نه «عشق»! که عشق توی لحظه‌لحظه‌ام جاریست و هر نفسم به عطر تو آغشته است.

می‌توانستم گشتی بزنم توی دفتر «او» ی مرده و یک عاشقانه آرشیوی بفرستم و تمام! … اما دلم نمی‌آید! نمی‌شود …!!

نمی‌شود وقتی «تو» در گیرودار رستاخیز یافتن است، وقتی «تو» را پشت هر جمله می‌بینم، وقتی صدای خنده «تو» توی گوش تمامی واژه‌ها پیچیده، از یک «او» ی مرده بنویسم!

پس برای تو می‌نویسم بی بی دل این قمار بدون باخت!




در خانه‌ ما عشق کجا ضیافت داشت؟: مجموعه صد و سی و هفت نامه
نیکی فیروزکوهی
طاهره، طاهره‌ی عزیزم
غلامحسین ساعدی
اسکارلت دهه‌ی شصت
سجاد افشاریان
نقطه و نوزده داستان دیگر
علیرضا روشن
بیهوده می‌بارد این باران
عزیز نسین
شعر زمان ما؛ حسین منزوی
فیض شریفی
نام دیگرش باد است؛ سینیور!
منصور علیمرادی
ب‍اغ‌ ت‍ن‍ه‍ای‍ی‌: ی‍ادن‍ام‍ه‌ س‍ه‍راب‌ س‍پ‍ه‍ری‌
حمید سیاهپوش
دیدار با آقای آبی (سیری درجهان کریستین بوبن و سهراب سپهری)
صدیق قطبی
هشت نقاش هلندی از رامبراند تا ونگوگ
پدرام حکیم زاده
چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس
بهاره رهنما
شاعرانه‌ها و باورها در نامه‌ها و نثر نیما
کریم شاهسون
پیاده روی در ماه
مصطفی مستور
سر بر باد؛ از گزیده اشعار عباس کیارستمی
عباس کیارستمی
حکایت عشقی بی قاف بی شین بی نقطه
مصطفی مستور
چُغوکِ اُوْچکو (گنجشکِ باران‌خورده)
حمید نیک‌نفس
معشوق مجازی
غاده السمان
می‌خواهم عاشق شوم اجازه هست
حسین اسکندری
راه طولانی بود از عشق حرف زدیم
رسول یونان

نظرات کاربران

یلدا روشن
۱۴۰۱/۰۶/۱۹

۱۵)لذت بخشِ خیلی زیاد✨❤️ به قول خود کتاب : تمام دلخوشی این روزهای کسالت بارم بود🍃 دارم فکر میکنم چه عشق و احساسی رو این شاعرا احساس کردن که یه همچین چیزای قشنگی رو خلق کردن👀

ALIREZA_ARM
۱۴۰۱/۰۷/۰۸

همیشه خدا«تو» آن قدر از من دوری که باید حدیث دلتنگی ام را به کاغذ چشم سفید بگویم و قلم سیاه دل! آی چشم سیاه دل سپید!

star_s2006
۱۴۰۰/۰۹/۰۲

این کتاب پر از عشقه من با خوندن این کتاب بغض گلوم رو گرفت و چشم هام پر از اشک شد تا بحال توصیفی به این زیبایی ندیده بودم

Ahmad
۱۳۹۸/۰۸/۰۹

بابا خیلیییی عالییییه دم نویسنده اش گرم مردونهههه

FATEMEH.AZAR
۱۴۰۱/۰۳/۱۷

همش لفاظی!!!!و جملات تکراری. عشقی وجود نداره. از زندگی لذت ببرین بعدش هم بمیرین

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۳)
شرح گیسوی تو را به یلدا بگویم و رویش را کم کنم! ...
یلدا روشن
ای بازوانت آشیانه آفتاب! این کلاغ‌سیاه پرشکسته، خیلی زیبا نیست! اما دلش از هزار کبوتر دغل‌باز ِسفید، سرخ‌تر است؛ باور کن! اما اگر به این هم باور نداری، به این یقین داشته باش که یک شاعر درمانده، توی یک‌گوشهٔ پرت از خاک خدا، دلش برای دیدن چشمان تو تنگ‌شده! … پس هر وقت که از خواب برمی‌خیزی، رو به آیینه بایست و به‌جای من توی چشم‌های خودت نگاه کن… وَ بخند! خدا را چه دیدی؟! شاید به معجزهٔ این لبخند، گره از ابروان تقدیر گشوده شود.
Ahmad
وقتی ببینی که بهار، دریا و کوه و بیابان و دشت را در آغوش می‌گیرد و دل واماندهٔ تو را وا می‌نهد تا در تپش‌های بی‌رمقش، پاییز را دوره کند و زمستان را مشق، در ناگزیری ِبی‌گریز ِاین‌همه ناهمگونی با جهان، سر در لاک تنهایی خویش فرومی‌بری و هر چه ترانهٔ شادی می‌شود مرثیهٔ غم.
کاربر ۱۱۳۶۲۵۷

حجم

۱۴۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

حجم

۱۴۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۵۶ صفحه

قیمت:
۱۸,۰۰۰
تومان