کتاب تیغ کهنه
معرفی کتاب تیغ کهنه
تیغ کهنه نام موفقترین اثر محمدامیر یاراحمدی است.
این نمایشنامه توسط نشر آواژ منتشر گشته و در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
نمایشنامه تیغ کهنه:
«جایزهی نمایش نامهی برگزیدهی هیئت بازخوانی بیست و دومین جشنوارهی بین المللی تئاتر فجر»
«رتبهی دوم نمایشنامهنویسی از بیست و دومین جشنوارهی بینالمللی تئاتر فجر»
«رتبهی دوم نمایش نامه نویسی از نخستین دورهی انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی ایران»
«جایزه نخست بهترین نویسنده بخش تلویزیونی (تله تئاتر) از بیست و هفتمین جشنوارهی بین المللی تئاتر فجر برای نمایشنامه تیغ کهنه»
«جایزه بهترین نمایشنامهی رادیویی دههی فجر بخش ارزشیابی معاونت صدا » را در کارنامهی خود دارد.
دربارهی «تیغ کهنه»
داستان در دهه ۳۰ اتفاق میافتد و از فضای سیاسی حاکم بر دوران روایت میکند. تیغ کهنه ماجرای خانوادهای است که از فعالان سیاسی هستند و به همین دلیل تحت مراقب حکومتی قرار گرفتهاند. در این میان سر و کلهی جوانی پیدا میشود که خواستگار دختر خانواده است و در نهایت متوجه میشویم که از افراد حکومت است.
فضایی که داستان تیغ کهنه در آن اتفاق میافتد به خوبی میتواند پیوند روابط عاطفی با سیاست را نشان دهد.
نمایشنامهی «تیغ کهنه» را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
تیغ کهنه برای تمام علاقهمندان به تئاتر و هنرهای نمایشی و دوستداران نمایشنامهخوانی جذاب و خواندنی است.
درباره محمدامیر یاراحمدی
محمدامیر یاراحمدی، متولد سال ۱۳۳۸و از پیشکسوتان تئاتر است. او که در حال حاضر ریاست کانون نمایشنامه نویسان خانه تئاتر ایران را هم بر عهده دارد، جوایز متعدد نمایشنامه نویسی کسب کرده و تا کنون ده ها نمایشنامه از او بر روی صحنه اجرا شده است. از نمایشنامه های مشهور او می توان به طپانچه خانم، وقت خواب ماهیها، هیچ کس نبود بیدارمان کند، بیوه های غمگین سالار جنگ و اعترافاتی درباره زنان اشاره کرد. از دیگر سوابق او می توان به سردبیری و نویسندگی رادیو در دوره های مختلف اشاره کرد.
جملاتی از کتاب «تیغ کهنه»
دکتر: نمیدونم تو چقدر این آقارو میشناسی. علیالظاهر جوان مؤدبیه. اگر خودشو به مصائب سیاست آلوده نکرده بود، میتونست زندگی معقول و معاش بیدردسری داشته باشه. به هر تقدیر من حرف اول و آخرمو به ایشون زدم. گفتم شما تکلیف زندگیتون نامشخصه. گذشتهای دارین که ممکنه آتیهتونو به هزار راه و بیراه بکشه. این دختر تنها اولاد منه. عزیزترین چیزیه که تو این دنیا دارم. نمیخوام همهٔ عمرشو با یه کشتی لنگر بریده سفر کنه. (لحظهای سکوت میکند.) ... اگر طور دیگهای باید جوابشو میدادم، بگو.
(مهرزمان پاسخ نمیدهد. دکتر از جا برمیخیزد و به سمت مهرزمان میرود.)
دکتر: ... بهت یه نصیحت میکنم. همهٔ چیزهایی رو که از زندگی میخوای، یه جا به یاد بیار. همهٔ آرزوهای دور و درازتو. بعد فکرکن شاید روزی به خاطر این آقا... مجبور بشی همهٔ اونارو فراموش کنی.
حجم
۴۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۴۶٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه