دانلود و خرید کتاب سایه‌ی شوم مهناز رئوفی
تصویر جلد کتاب سایه‌ی شوم

کتاب سایه‌ی شوم

نویسنده:مهناز رئوفی
انتشارات:عهد مانا
امتیاز:
۴.۴از ۳۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سایه‌ی شوم

کتاب سایه‌ی شوم نوشته مهناز رئوفی است. این کتاب خاطرات یک زن بهائی بازگشته به اسلام است. نویسنده در این کتاب علت مسلمان شدن خود را به وضوح شرح می‌دهد و با تلقی روان و مؤثر از ماجراهای هم زیستی با بهائیان می گوید.رفتار و مناسک آن‌ها را نقد می‌کند.

درباره کتاب سایه‌ی شوم

نویسنده در این کتاب به زبان داستان، از کار گسترده، هدفمند و تخریبی بهائیان روی ذهن و ضمیر پاک کودکان پرده سخن می‌گوید و خواننده را به اردوهای مختلط بهائیان به منظور هنجار شکنی در جامعه مسلمانان توجه می‌دهد.هم‌چنین به شکلی دقیق و مؤثر درباره ی تساوی زن و مرد از دیدگاه فرقه ی بهائیت روایت می‌کند و اینکه هر دوی آن ها چگونه اسیر برنامه های تشکیلاتی بهائیت هستند.

کتاب حاضر راوی خاطرات زنی است که شجاعانه از دروغ و سیاهی رو بر می‌گرداند تا در آینه به حقیقت آفتاب سلام بگوید. او را مطرود می‌خوانند و حتی از دیدار اعضای خانواده و مادرش محروم می شود. اما از آن جا که نور حقیقت در قلبش روشن شده هرگز به تاریکی برنمی‌گردد.

خواندن کتاب سایه‌ی شوم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به زندگینامه پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب سایه‌ی شوم

من که طبق برنامهٔ تشکیلات یاد گرفته بودم چطور تبلیغ کنم، کلمه‌به‌کلمهٔ حرف‌هایی را که از شش‌سالگی تا آن روز یاد گرفته بودم بیان کردم و بهاییت را یک دین الهی معرفی کردم. یاد جملهٔ پدرم افتادم: تفتیش عقاید ممنوع! البته هر جا که به ضررمان بود تفتیش عقاید ممنوع می‌شد و این دقیقاً سیاست تشکیلات بود.

نشمین آهی کشید و گفت: شما هم مثل ما اسیر یک عده سیاستمدار قدرت‌طلب شده‌اید. کدام دین؟ مگر در قرآن نیامده که پیامبر اسلام آخرین پیامبر خداست؟

چند دقیقه بعد نریمان و پدرش که بالاتر کار می‌کردند به ما پیوستند. به آن‌ها سلام کردم. پدر بچه‌ها خیلی خوش‌برخورد و مهربان بود. مرد چهل‌وپنج ساله‌ای که همیشه متبسم بود. با لبخند همیشگی‌اش با من احوال‌پرسی کرد و گفت: تو باز با دوچرخه آمدی؟

گفتم: پس این‌همه راه را پیاده می‌آمدم؟

گفت: پس ما آدم نیستیم این‌همه را پیاده می‌آییم و پیاده برمی‌گردیم؟

گفتم: اگر دوچرخه داشتید که پیاده نمی‌آمدید.

همه خندیدند. چند سال پیش نریمان هم‌کلاس من بود. در مدرسهٔ ما دختر و پسر باهم بودند. نریمان درسش از من ضعیف‌تر بود، اما من و پرویز شاگرد اول کلاسمان بودیم و او با پرویز رقابت می‌کرد. من و پرویز همهٔ نمراتمان مثل هم بود و جوایزی که می‌گرفتیم مثل هم بود. نریمان پرسید پرویز را ندیدی؟

گفتم: نه، امروز خبری از او نبود.

پدر بچه‌ها گفت: بابا دختر، تو دیگر بزرگ شدی، گذشت آن وقت‌ها که هم‌کلاس بودید، پرویز دیگر برای چه به خانهٔ شما می‌آید؟

گفتم: می‌آید با پویا و بهمن پینگ‌پنگ بازی می‌کند.

نریمان گفت: پرویز که خودش نمی‌رود، خودشان می‌روند دنبالش.

صیانه
۱۴۰۰/۰۸/۲۹

کتاب عالی ای بود. خیلی از مطالب رو در مورد بهاییت در این کتاب متوجه میشید. جاهایی وضعیت بحرانی رو نویسنده شرح داده و اینکه انتخاب های اشتباهی که رها مرتکب شده خواننده برای درک بیشتر باید خودشو جای رها

- بیشتر
انورے
۱۴۰۰/۰۹/۱۳

کتاب خوبی بود. با خوندن این رمان اطلاعات خیلی خوبی از بهاییت به دست آوردم و به نظرم خیلی کار جذابیه که برای دادن اطلاعات به نسل جوان،به جای نوشتن کتابهای پژوهشی و علمی،رمان نوشته بشه.البته اون کتابها هم درجایگاه خودشون

- بیشتر
اسرا
۱۴۰۲/۰۱/۲۴

ولی بنظرم کتاب روح آدمی رو زنده می‌کنه:) یه هفته ای میشه دارم کتاب رو میخونم و هرروز و روزی صد بار با خودم میگم خدایا شکر که مسلمونم و واقعاااااا برخلاف تصورات همه هیچ دینی آزاد تر از اسلام نیست🤍✨

Aras
۱۴۰۲/۰۱/۱۸

حقیقتا خیلی غافلگیر کننده بود توقع یه کتاب با حجم اطاعتی بیشتر وداشتم ولی درکل اگه نویسنده روی روند موضوع کار می کرد ویکم مهیج ترو با بار اطلاعاتی بیشتری می نوشت شاید بهتر میشد واینکه توقع می رفت شخصیت اول

- بیشتر
کاربر ۵۰۱۱۶۲۸
۱۴۰۱/۰۶/۱۶

کتاب خیلی خوبی بود واقعا اسم کتاب برازنده تشکیلات مخوف بهاییت هست

خزآل بانو
۱۴۰۱/۰۹/۰۶

خیلی کتاب قشنگیه من نسخه چاپیشو خریدم و خوندم از یه غرفه کتابفروشی. به فرقه بهائیت میپردازه و اینکه چطور دختر قصه ما مسلمون شده من که خوشم اومد ازش امیدوارم شماهم بخونین و لذت ببرین:)❤️

مطهره امینی
۱۴۰۱/۰۶/۱۷

کتاب خیلی خوبیه مخصوصا برای شناخت و درک چگونگیه نفوذ فرقه ی بهائیت در جامعه

کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
۱۴۰۳/۰۶/۰۷

کتاب بسیار عالی بود خداوند پشت و پناه نویسنده باشد

bahare
۱۴۰۳/۰۳/۱۵

پیشنهاد میکنم وقت بذارید و مطالعه کنید🤌🏼

محمد
۱۴۰۳/۰۱/۰۸

حتما بخونین زیبا و گیرا. اینک فرقه‌ی تهی و پوچ بهائیت

اسراییل چرا فلسطین را آزاد نمی‌کنه؟ چرا اصلاً آن‌جا را اشغال کرده؟ بابا گفت: آخر فلسطینی‌ها حکومت‌داری نمی‌دانند، یعنی از برقراری یک حکومت مستقل عاجزند. _ چرا؟ _ چون مسلمان‌اند. _ مگر حکومت کشور ما اسلامی نیست؟ _ برای همین برقرار نمی‌ماند و به‌زودی از هم می‌پاشد.
Noora🌙^^
در بین بهاییان هر کس که مسئولیت بیش‌تری داشته باشد اگر کثیف‌ترین افراد روی زمین هم باشد، برای همه قابل احترام و ارزش است؛ اما اگر کسی پاک‌ترین و بی‌آزارترین فرد باشد، ولی در جلسات کم‌تر شرکت کند و یا مسئولیت‌هایی را که تشکیلات به او می‌سپارد نپذیرد و یا به‌خاطر سیر کردن شکم خانواده‌اش به‌اجبار بیش‌تر به فکر امرار معاش باشد هیچ ارزش و احترامی نخواهد داشت. ازاین‌رو همه، خصوصاً جوانان و نوجوانان سعی می‌کنند سخنان بیش‌تری از بیانات باب و بَها و عبدالبَها و شوقی افندی را که مؤسسان این فرقه هستند حفظ کنند و یا بیش‌تر در جلسات و کلاس‌ها شرکت کنند تا از اهمیت و ارزش بالاتری برخوردار باشند.
zahra.n
پیام جدید هم که از طرف بیت‌العدل رسیده حتماً شنیده‌ای. در این پیام یادگیری موسیقی و پرداختن به آن تأکید شده. احکام خدایی را ببین، به‌جای این‌که تعالیم انسان‌ساز و جامعی که صلاح چند میلیارد انسان در آن باشد صادر شود، آن‌ها را به رقص و آواز فرامی‌خوانند! چون تنها وسیله‌ای است که به تنهایی می‌تواند شما را از حقایق دور نگه دارد. بهترین سرگرمی ممکن که می‌تواند جوانان را به خود جذب کند و آن‌ها را به‌جای‌خدمت به بشر به موسیقی عادت دهد تا به حقایق درون تشکیلات پی نبرند.
zahra.n
کسی به نام بَها را پیامبر خدا و خدای ما کرده‌اند و تمام احکام از اسراییل می‌آید. پیامبری که در طول یک قرن همهٔ احکام و تعالیمش به‌دست پسر و نوه و نتیجه‌اش کاملاً تغییر کند و دست آخر هم یک مرکزی به اسم بیت‌العدل دستوردهنده و صادرکنندهٔ احکام شود، پیامبر نیست. خود بَها چهار زن داشته و گرفتن چهار زن را جایز دانسته، اما عبدالبَها که خودش چهار زن داشته، فقط با گرفتن یک زن موافقت کرده و حکم پدر را لغو کرده! برای خودش هر چه حلال بوده برای پیروانش حرام کرده! بعد از عبدالبَها هم شوقی هر حکمی را که دوست داشته تغییر داده و بسیاری را لغو کرده است! حالا هم اعضای بیت‌العدل که نُه نفر هستند برای ما حکم صادر می‌کنند.
zahra.n
در بهاییت هرگونه تعصبی ممنوع است؛ تعصب ملی، تعصب دینی، تعصب وطنی. خانوادهٔ من برخلاف این اعتقاد متعصب و باغیرت بودند، اما خیلی از خانم‌ها بودند که لباس‌های نازکی می‌پوشیدند و منظرهٔ بسیار کریه و زشتی به‌وجود می‌آوردند. رؤسای تشکیلات چیزی به آن‌ها نم‌ی‌گفتند و آزادی مطلق داده بودند. کسی هم حق اعتراض نداشت. البته در بین بهاییان اعتراض کردن به‌طور کلی ممنوع است؛ حتی اعتراض پدر و مادر به فرزندان. این یعنی لغو حکم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در اسلام.
zahra.n
بهاییان خارج کشور وقتی صدمین سالگرد فوت عبدالبَها را گرامی داشتند، جشنی به پا کردند که در باور ما ایرانی‌ها نمی‌گنجید. از هر قوم و قبیله‌ای در این جشن شرکت کرده بودند و ما فیلم این جشن را که ترجمه شده بود دیدیم. هر طایفه‌ای از دنیا با لباس‌های مخصوص خود می‌آمدند، می‌خواندند و می‌رقصیدند و می‌رفتند. زن و مرد در کنار هم به ساز و آواز و رقص و عیش و نوش مشغول بودند و این نوع مجلس برای سالگرد فوت پیامبر یک دین، از عجیب‌ترین اتفاقات این قرن است که بهاییان نام آن را فرهنگ و تمدن جدید می‌نامیدند!
انورے
از بهنام پرسیدم چرا تا به‌حال ازدواج نکردی؟ گفت: هیچ وقت ازدواج نمی‌کنم، چون در این صورت باید دور دختران زیبایی مثل تو را برای همیشه خط بکشم.
معصومه
شهید شعله‌ای خاموش نشدنی است. شهید شعری شنیدنی است، شهید شاهدی جاوید است، شهید خاطره‌ای به یاد ماندنی است، شهید فریادی رساست، شهید رسیدن به خداست.
ژنرالیسم
تو اصلاً تا به‌حال از خودت پرسیده‌ای چرا ظهور و ثبوت باب، فقط نُه‌سال طول کشید و به‌سرعت از بین رفت؟ مگر خود بهاییان نمی‌گویند که هر ظهوری که دروغ باشد دوام ندارد؟
yeganehzahra
که اصلاً باب مبشر بهاءالله نبوده، بلکه خودش ادعای مهدویت و پیامبری کرد و گفت: دوهزار سال دیگر «من یظهرالله» ظهور می‌کند. بَها وقتی دید اگر پیروان باب این نکته را بدانند به او شک می‌کنند، بنابراین تمام کتاب‌ها و نوشته‌های باب را به دریا ریخت و گفت: مردم هنوز قادر به درک این کتاب‌ها و دستوات الهی نیستند. اما نوشته‌های باب دیگر در دست مردم افتاده بود و هنوز هم باقی است. اگر می‌خواهی حقیقت را درک کنی، بیان عربی و بیان فارسی و دیگر کتاب‌های باب را پیدا کن و بخوان. مطمئن باش از بهاییت خارج می‌شوی. گذشته از این‌که متوجه بطلان بهاییت می‌شوی، بلکه خواهی فهمید که خود باب هم دست‌نشانده‌ای بوده که فریب استعمار را خورده. او آن‌قدر هذیان‌گو بود که اگر آثار او به دست هر بهایی برسد خواهد گفت اگر بشارت‌دهندهٔ بَها این است پس خود بَها هم کذب محض است.
zahra.n
چرا ظهور و ثبوت باب، فقط نُه‌سال طول کشید و به‌سرعت از بین رفت؟ مگر خود بهاییان نمی‌گویند که هر ظهوری که دروغ باشد دوام ندارد؟ گفتم: او مبشر ظهور حضرت بهاءالله بوده و دلیلی نداشت که نبوتش زیاد طول بکشد.
zahra.n
در بهاییت هرگونه تعصبی ممنوع است؛ تعصب ملی، تعصب دینی، تعصب وطنی. خانوادهٔ من برخلاف این اعتقاد متعصب و باغیرت بودند، اما خیلی از خانم‌ها بودند که لباس‌های نازکی می‌پوشیدند و منظرهٔ بسیار کریه و زشتی به‌وجود می‌آوردند. رؤسای تشکیلات چیزی به آن‌ها نم‌ی‌گفتند و آزادی مطلق داده بودند. کسی هم حق اعتراض نداشت. البته در بین بهاییان اعتراض کردن به‌طور کلی ممنوع است؛ حتی اعتراض پدر و مادر به فرزندان. این یعنی لغو حکم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در اسلام.
zahra.n
در بهاییت هرگونه تعصبی ممنوع است؛ تعصب ملی، تعصب دینی، تعصب وطنی. خانوادهٔ من برخلاف این اعتقاد متعصب و باغیرت بودند، اما خیلی از خانم‌ها بودند که لباس‌های نازکی می‌پوشیدند و منظرهٔ بسیار کریه و زشتی به‌وجود می‌آوردند. رؤسای تشکیلات چیزی به آن‌ها نم‌ی‌گفتند و آزادی مطلق داده بودند. کسی هم حق اعتراض نداشت. البته در بین بهاییان اعتراض کردن به‌طور کلی ممنوع است؛ حتی اعتراض پدر و مادر به فرزندان. این یعنی لغو حکم امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر در اسلام.
zahra.n
در اسلام حکم تقیّه وجود دارد و در مواقع خیلی ضروری انسان می‌تواند تقیّه کند و عقیدهٔ قلبی‌اش را کتمان کند. با خود گفتم از این حکم استفاده می‌کنم. عقیدهٔ قلبی‌ام را کتمان می‌کنم.
sarbazevali_110
در وسط دیوار، عکس عبدالبَها پسر بَها آویخته بود که همگی ما هنگام عبادت در مقابل این عکس و رو به قبلهٔ بهاییان که در اسراییل است به نماز می‌ایستادیم و سجده می‌کردیم. البته او را خدا نمی‌دانستیم، ولی جدا از خدا هم نمی‌دانستیم. بهاییت یک فرقهٔ سیاسی است که از فرقه‌های دیگر آموزه‌هایی را گرفته و مثل فرقه‌ای از اهل تصوف، رنگ خدا را کم‌رنگ کرده است. بهاییان معتقدند بها و عبدالبها وسیلهٔ ارتباطی انسان با خدا هستند و دلیلی ندارد که افراد مستقیماً با خدا ارتباط بگیرند. با این سیاست کم‌کم بها و عبدالبها جای خدا را برای بهاییان گرفتند و از این رو ما بها را به‌اندازهٔ خدا و گاهی بیش‌تر می‌پرستیدیم.
Saied mahdi hosseini
شرکت در ضیافت برای همهٔ بهاییان اجباری بود. همهٔ مراسم بهاییان اجباری بود و اگر کسی شرکت نمی‌کرد این را به‌حساب بی‌ایمانی او می‌گذاشتند و کسی که در بین بهاییان به بی‌ایمانی معروف شود هر تهمت و افترایی به او می‌چسبد و به‌حدی او را محاکمه می‌کنند که توان مقاومت از دست داده و حاضر می‌شود جلسات را شرکت کند، به شرطی که از هجوم سؤالات تشکیلات نجات یابد.
Saied mahdi hosseini
گفت: راضی به رضای خدا هستیم، مهدی مال این دنیا نبود؛ کمر مرا شکست، ولی خوشا به سعادتش. و درحالی‌که به عکس مهدی نگاه می‌کرد با بغض گفت: او زنده است، نگاهش کنید، او به ما نگاه می‌کند، این ماییم که او را نمی‌بینیم
ژنرالیسم
این مسائل به ما هم مربوط نمی‌شود و ما دستور نداریم در این مسائل دخالت کنیم. جنگی میان دو گروه جدا از ماست. دلیلی ندارد خودتان را به دردسر بیندازید. توصیه می‌کنم کوچک‌ترین مداخله‌ای در این‌باره نکنی. در این صورت خارج از دستورات الهی عمل کرده‌ای.
ژنرالیسم
آخرین آذوقه‌هایم نیز سوخت. ای تمام پوچی‌ها، ای نفس‌های آلوده، ای همهٔ تفریح‌های ناسالم، ای هرزه‌ها، دل من سخت شکست و افسوس که هنوز بیگانه‌پرستم. ای بی‌دردهای بالغ مغرور، من درد می‌کشم، به‌اندازهٔ قطره قطرهٔ باران اشک می‌ریزم و سینه‌ام معبد مهربان غم‌ها شده است. کاش می‌دانستید این‌جا هرزگی معمولی است، عاشقی یک بازی است، معصومیت مرده است و معصیت پا گرفته است.
ژنرالیسم
البته یکی از دعاهای دسته‌جمعی، دعای حضرت امام صادق (ع) است که می‌فرماید: اللهم یا سبوح یا قدوس، ربنا و رب الملائکه و الروح. این دعا را باید نُه‌بار به صوت و موسیقی خاصی همگی باهم می‌خواندیم. این دعا و بیش‌تر دعاهای دسته‌جمعی ما که بر دل می‌نشست از ائمهٔ اطهار بود، اما بَها و عبدالبَها آن‌ها را به نام خود ثبت کرده بودند و ما این را نمی‌دانستیم.
yeganehzahra

حجم

۲۲۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۲۹٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۶۶,۶۰۰
۳۳,۳۰۰
۵۰%
تومان