دانلود و خرید کتاب لالایی چاک پالانیک ترجمه سیدحسن رضوی
تصویر جلد کتاب لالایی

کتاب لالایی

نویسنده:چاک پالانیک
امتیاز:
۳.۳از ۱۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب لالایی

کتاب لالایی رمان دیگری از چاک پالانیک، نویسنده معروف رمان «باشگاه مشت‌زنی» است که به گفته بسیاری منتقدان و نشریات، بهترین اثر او است. داستانی پیچیده که مانند آثار دیگر او مدرنیته را با زمینه‌ای تاریک تصویر می‌کند و حکایتی اخطارآمیز برای خطری است که آرام‌آرام نزدیک می‌شود تا زندگی انسان را نابود کند. این کتاب در سال ۲۰۰۳ برنده جایزه Pacific Northwest Booksellers Association شد.

درباره کتاب لالایی

کارل استریتور به تازگی زن و تنها فرزندش را از دست داده. درست بعد از خواند یک لالایی برای آنها، بعد از مدتی او می‌فهمد که این لالایی درواقع نوعی مناجات آفریقایی برای قبل از ذبح است که به نغمه سلاخی شهرت دارد و هرکسی این نغمه برایش خوانده شود به زودی می‌میرد. آدم‌های اطراف کارل هم یکی یکی مرده پیدا می‌شوند و او می‌فهمد که اگر حتی به نغمه فکر هم بکند و در همان حال روی کسی متمرکز شود، لالایی کار خودش را خواهد کرد، اما کارل این را نمی‌خواهد پس تصمیم می‌گیرد که تمام نسخه‌های این لالایی را پیدا کند و از بین ببرد و در این راه با زوجی آشنا می‌شود که در کارش به او کمک می‌کنند.

کتاب لالایی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به داستان‌های عجیب و رازگونه پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب لالایی

هفتهٔ سوم سروکلهٔ اشباحی پیدا می‌شود که وقتی همه دور میز ناهارخوری نشسته‌اند، روی دیوارهای اتاق غذاخوری دور می‌زنند و دور می‌زنند. شاید بعدازآن، اتفاقات دیگری هم بیفتد؛ اما تابه‌حال هیچ‌کس تا هفتهٔ چهارم دوام نیاورده است.

هلن هوور بویل به صاحب‌خانهٔ جدید می‌گوید: «مگه این‌که آماده باشیم برین دادگاه و ثابت کنین خونه قابل‌سکونت نیست، مگه این‌که بتونین بدون شک و تردید ثابت کنین صاحبای قبلی خونه می‌دونستن همچین اتفاقایی می‌افته... باید به‌تون بگم، همچین پرونده‌ای رو می‌بازین. بعد اسم‌تون بد درمی‌ره و اون خونه هم دیگه ارزشی نداره.»

خانهٔ بدی نیست. کرست‌وود، پلاک ۳۲۵. سقف نوساز. چهارخوابه. سه تا و نصفی سرویس بهداشتی. یک استخر. قهرمان ما حتی لازم نیست به برگهٔ مشخصات خانه نگاه کند. طی دو سال گذشته این خانه را شش بار فروخته است.

یک خانهٔ دیگر. کژبام امریکایی در خیابان ایتان کورت. شش‌خوابه. چهار سرویس بهداشتی. کف ورودی از جنس چوب صنوبر. از زیر دیوارهای آشپزخانه خون بیرون می‌آید. آن خانه را مجبور شده بود طی چهار سال گذشته، هشت بار بفروشد.

به صاحب‌خانهٔ جدید می‌گوید: «یه لحظه صبر کنین لطفاً» و دکمهٔ قرمز را فشار می‌دهد.

هلن، کت‌وشلوار و کفش سفید پوشیده، ولی نه مثل برف سفید؛ بیش‌تر شبیه پیست اسکی شهر بنف بود، با ماشین و راننده‌ای دراختیار، چهارده چمدان یک‌دست و اتاقی در هتل لیک لوئیس.

قهرمان ما رو به در می‌گوید: «مونا؟ مهتاب؟» بلندتر. «روح‌دخت؟»

با خودکارش روی روزنامهٔ تاشدهٔ روی میزش ضرب می‌گیرد و می‌گوید: «یه کلمهٔ سه حرفی معادل "جونده"؟»

از بی‌سیم پلیس صدای خش‌خش کلمات بیرون می‌آید، صدای من‌من و واق‌واق. بعد از هر جمله تکرار می‌شود: «دریافت شد؟» تکرار می‌شود: «دریافت شد؟»

هلن بویل فریاد می‌زند: «این قهوه قرار نیست کارساز باشه.»

ساعتی بعد باید خانه‌ای در کوئین‌آن را به مشتری نشان بدهد. پنج‌خوابه، با اتاقی کوچک در خارج خانه. دو شومینهٔ گازی. چهرهٔ کسی که با قرص خواب‌آور خودکشی کرده نیز هر شب در آینهٔ اتاق آرایش ظاهر می‌شود. بعدازآن، نوبت خانه‌ای یک‌طبقه است با هواساز مرکزی و مبلمان و صدای شلیک تفنگی که بیش از یک دهه پیش، دو نفر را با آن در آن‌جا به‌قتل رسانده بودند. این‌ها همه در دفترچهٔ برنامه‌ریزی روزانهٔ کلُفتش نوشته شده است؛ دفترچه‌یادداشت کلفتی که چیزی شبیه به چرم قرمز دورش پیچیده شده است. همه‌چیز را در آن یادداشت می‌کند.

zohreh
۱۴۰۰/۰۷/۲۲

۶۱. "کارل استریتور" مردی که به طور اتفاقی و ناخواسته با خواندن شعری قبل خواب برای زن و بچه تازه بدنیا آمده‌اش باعث مرگشون میشه، حالا بدنبال پیدا کردن تمامی نسخه‌های چاپ شده کتاب و نابودکردنشونه. در حالیکه شعر هنوز هم

- بیشتر
Emma
۱۳۹۸/۰۹/۰۷

کلیت داستان قشنگ بود ولی حشو نویسی زیاد داشت، من ک ی جاهایی حوصله ام سر می رفت و رد می کردم که ببینم اصل داستان به کجا ختم میشه از چاک پالانیک کتاب "بازمانده" رو خوندم که به نظرم خیلی

- بیشتر
هنگامه محمدی
۱۳۹۹/۰۴/۱۴

اصلا دوسش نداشتم. خوشم نیومد. با بدبختی تمومش کردم😑😑

مریم
۱۳۹۸/۱۲/۲۱

چاک پالانیک به نظر من همه ی کتاباش فوق العاده جذاب و هیجان انگیزه

Hopefull_librarian
۱۳۹۹/۰۲/۲۶

موضوع کلی کتاب فوق العادست ولی پیشرفت داستان واقعا خسته کنتده ست. به نظرم بیشتر شبیع فیلم نامه ست. هر فصل انگار یه صحنه جدید شروع می‌شه. و حرفای راوی بیشتر به توهم و سرهم کردن تفکرات پراکنده ست! اولین

- بیشتر
نابغه
۱۴۰۱/۱۰/۲۶

من دوستش داشتم ..خیلی جالب بود ایده اولیه خیلی قشنگ بود حتی حس اون شعر ...چقدر غریب

سنگ و چوب شاید استخوان‌هایت را بشکنند؛ اما کلمات گاه واقعاً دردآورند.
teOdOr
متخصصان فرهنگِ یونان باستان می‌گویند مردمِ آن زمان، افکارشان را متعلق به خودشان نمی‌دانستند. وقتی فکری به سر یونانیان باستان می‌رسید، آن‌را دستوری از یک خدا یا یک الهه می‌پنداشتند. آپولو به آن‌ها می‌گفت شجاع باشند. آتنا می‌گفت عاشق بشوند. حالا مردم تبلیغی دربارهٔ چیپس با طعم خامه می‌بینند و می‌دوند بیرون تا آن‌را بخرند؛ اما حالا اسم آن‌را «ارادهٔ آزاد» می‌گذارند. حداقل، یونانیان باستان با خودشان روراست بودند.
teOdOr
قدرت فساد می‌آورَد و قدرت مطلق، مطلقاً فساد می‌آورَد.
یك رهگذر
جورج اورولِ پیر، داستان را برعکس فهمیده بود. برادر بزرگ تماشا نمی‌کند. او آواز می‌خواند و می‌رقصد. او از کلاهی خرگوش بیرون می‌کشد. برادر بزرگ مشغول جلب توجه شما در لحظه‌لحظهٔ بیداری‌تان است. او می‌خواهد مطمئن شود همیشه حواس‌تان پرت است. می‌خواهد مطمئن شود کاملاً جذب شده‌اید. او می‌خواهد مطمئن شود قوهٔ تخیل شما پژمرده می‌شود، تا وقتی کاربردش به‌اندازهٔ کاربرد آپاندیس‌تان بشود. او می‌خواهد مطمئن شود توجه شما همیشه جلب شده است.
teOdOr
راهِ میان‌بر برای بستن هر دری این است که خودتان را در جزئیات کوچک دفن کنید،
paria abazari
شاید به‌خاطر کارهایی که کردی، به جهنم نروی. شاید به‌خاطر کارهایی که نکردی، به جهنم بروی.
samarium
شاید درس اخلاقم را یاد نگرفته باشم؛ اما یاد گرفتم توجه کنم. هیچ جزئیاتی آن‌قدر بی‌اهمیت نیست که بشود نادیده‌اش گرفت.
zohreh
مشکل تمام داستان‌ها این است که بعد از اتفاق‌افتادن‌شان آن‌ها را تعریف می‌کنید. حتی گزارش‌های لحظه‌به‌لحظهٔ ورزشی رادیو هم چند دقیقه تأخیر دارند.
zohreh
شاید به‌خاطر کارهایی که کردی، به جهنم نروی. شاید به‌خاطر کارهایی که نکردی به جهنم بروی؛ کارهایی که تمام نکردی.
یك رهگذر
سنگ و چوب شاید استخوان‌هایت را بشکنند؛ اما کلمات گاه واقعاً دردآورند.
یك رهگذر
در دنیایی که قسم بی‌ارزش است، جایی که تعهد هیچ معنایی ندارد، جایی که قول می‌دهند برای این‌که آن‌را بشکنند، بد نیست اگر کلمات، دوباره قدرت را به دست بگیرند.
یك رهگذر
سروصدا چیزی است که سکوت را تعریف می‌کند. بدون سروصدا، سکوت تا این حد باارزش نبود.
یك رهگذر
وقتی قوهٔ تخیلِ همه خشک شده باشد، دیگر هیچ‌کس تهدیدی برای جهان به‌حساب نمی‌آید.
یك رهگذر
همهٔ ما کسی را در ذهن‌مان داریم و از ذهن کسی بیرون نمی‌رویم.
یك رهگذر
در دنیایی که قسم بی‌ارزش است، جایی که تعهد هیچ معنایی ندارد، جایی که قول می‌دهند برای این‌که آن‌را بشکنند، بد نیست اگر کلمات، دوباره قدرت را به دست بگیرند.
کاربر ۱۰۲۴۹۹۳
سنگ و چوب شاید استخوان‌هایت را بشکنند؛ اما کلمات گاه واقعاً دردآورند.
آنی در جست و جوی اینگلساید
اصل حرفم ارادهٔ آزاد است. آیا ما چنین چیزی داریم، یا این‌که خداوند همهٔ چیزهایی را که انجام می‌دهیم و می‌گوییم و می‌خواهیم، به ما دیکته می‌کند و برای‌مان تنظیم کرده است؟
zohreh
آیا ما ارادهٔ آزاد داریم، یا این‌که رسانه‌های جمعی و فرهنگ‌مان ما، خواسته‌ها و اعمال ما را از لحظهٔ تولد کنترل می‌کنند؟
zohreh
ناکامل و به‌هم‌ریخته، این دنیایی است که در آن زندگی می‌کنم. این‌قدر دور از خدا، این‌ها آدم‌هایی هستند که من را با آن‌ها رها کرده‌اند.
zohreh
ما در منارجنبانی از یاوه‌ها زندگی می‌کنیم. در واقعیتِ لرزان کلمات. نوعی دی‌ان‌ای که برای دریافت فجایع تقویت شده است. حالا که جهانِ طبیعی نابود شده است، این جهان زبانی ناهنجار برای‌مان باقی مانده است.
zohreh

حجم

۲۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۳ صفحه

حجم

۲۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۳۳ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان