کتاب شیرفروش
معرفی کتاب شیرفروش
رمان شیرفروش چهارمین اثر داستانی آنه برنز رمانی خواندنی و غافلگیر کننده دربارهی اسم، هویت، عشق، معنای زندگی و مسئولیت است.
آنه برنز با نوشتن شیرفروش موفق به دریافت جایزه من بوکر سال ۲۰۱۸ شده است. شیرفروش با ترجمهی سونیا سینگ اکنون در اختیار شما است.
دربارهی کتاب شیرفروش
شیرفروش داستان عجیب و زیبایی است که در فضای کشور ایرلند اتفاق میافتد. هرچند تا پایان کتاب اسمی از شخصیتها و یا شهری که ماجرای شیرفروش در آن رخ میدهد، برده نمیشود. داستان در شهری در ایرلند شمالی و در زمان درگیریهای این کشور میگذرد. دختری کم سن و سال که ما او را با نام خواهر وسطی میشناسیم، عادت عجیبی دارد. او همیشه در حال مطالعه و کتاب خواندن است. اما فضای محل زندگی آنها طوری است که اگر با یک بمب در خیابان قدم بزنی، طبیعیتر است تا اینه کتاب در دست داشته باشی. بهرحال او با مردی مرموز و چهل ساله وارد رابطهای میشود. به زودی معلوم میشود مرد شیادی است که به تمام دختران جوان علاقه دارد. او یکی از مهمترین و معروفترین افراد شبهنظامی منطقه است.
یکی از زیباییهای داستان شیرفروش اینجا است که آنه برنز قصد ندارد چالشهای خستهکننده قوموقبیلهای آن دوره تاریک ایرلند شمالی را برایمان بهتصویر بکشد، بلکه میخواهد به قلمرویی جالبتر بپردازد؛ بهدنبال پاسخ برای پرسشهای اساسیتر زندگی درمورد هویت، عشق، روشنفکری و شادمانی بگردد و برای دختری در آستانه بزرگسالی از معنای زندگی سخن بگوید.
آنه برنز اینجا ما را نه درگیر یک بازی تاریخی، بلکه درگیر یک بازی پیچیدهٔ روحی و اجتماعی میکند.
کتاب شیرفروش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر به مطالعهی رمانهای خارجی علاقهمند هستید، از خواندن شیرفروش لذت میبرید. کتاب صوتی شیرفروش هم در طاقچه در د سترس است.
دربارهی آنه برنز
آنه برنز، نویسندهی کتاب شیرفروش در سال ۱۹۶۲ در بلفاست متولد شد. او در سال ۱۹۸۷ به لندن مهاجرت کرد. آنه برنز تا به حال چهار کتاب نوشته است. این کتابها برای او جوایز بسیاری را به ارمغان آوردند. شیرفروش سومین رمان او است که برندهی جایزهی من بوکر شد. جایزهی معتبر من بوکر به بهترین رمان انگلیسیزبان از میان آثار داستاننویسان و نویسندگان جهان اهدا میشود. آنه برنز هفدهمین زنی است که در تاریخ ۴۹ ساله اهدای جایزه من بوکر، آن را به خانه میبرد و جایزه ۵۰ هزار پوندی این رقابت را دریافت میکند.
جملاتی از کتاب شیرفروش
او یکدفعه جلویم ظاهر شد. کنار من قدم برمیداشت. در جایی که تابهحال سابقه نداشت حضور داشته باشد. قدمهایش همزمان با من برداشته میشدند، طوریکه انگار با هم میدویدیم. من باز هم وحشت کردم، جوری که انگار از هر برخوردی میترسیدم، ازجمله از روبهرو شدن با این مرد. او اولش حرفی نزد، من هم توانایی حرفزدن نداشتم. بعد شروع به حرفزدن کرد؛ صحبتهای روزمره، انگار که ما عادت داشتیم با هم درمورد مسائل روزمره حرف بزنیم. کلماتش کوتاه و منقطع بودند، چون سرعت دویدن من زیاد بود. درمورد محل کار من حرف میزد. میدانست شغل من چیست؛ محل کارم کجا بود؛ آنجا چهکار میکردم؛ چند ساعت کار میکردم؛ چه روزهایی سر کار میرفتم و اینکه اگر اتوبوس دزدیده نشده بود، هر روز سوار اتوبوس ساعت هشت و بیست دقیقه میشدم تا به شهر و سر کارم بروم. درعینحال این را هم گفت که برای برگشت به خانه هیچوقت سوار اتوبوس نمیشدم. این واقعیت داشت؛ هر روز چه بارانی چه آفتابی، چه بمبگذاری میشد چه دزدی، چه آرام بود و چه پرغوغا، من ترجیح میدادم پیاده برگردم و جدیدترین کتابم را بخوانم. جدیدترین کتابم مربوط به قرن نوزدهم میشد، چون کتابهای قرن بیستم را دوست نداشتم. الآن که به گذشته نگاه میکنم حدس میزنم شیرفروش این موضوع را هم میدانست.
حجم
۴۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
حجم
۴۷۱٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۷۶ صفحه
نظرات کاربران
اولین نکته و مهمترین نکته که به نظرم مخاطب باید درباره کتاب بدونه، اینه که شما، قبل و بعد خوندن کتاب، تغییری نخواهید کرد! مراقب بیفایده فرسوده شدن باشید😃 این از این:))) •شما توی این کتاب، با جامعهای مواجه خواهید بود که
شیر فروش ، میلک من با هر ترجمه ای فقط یه فرد از بی شمار افراد این کتابه. افرادی که گاهی بیان حالاتشون ( چون تو این کتاب تفکر ادم ها و برداشت هاشون به بیان سرگذشت های چارلز دیکنزیشون
من تا صفحه 3 کتاب رو خوندم. از جمله اول چیزی که تو چشم هست اینه که کسی که کتاب رو سعی کرده به فارسی برگردونه مترجم نیست نه به فارسی مسلطه و نه به زبانی که خواسته ازش ترجمه
این کتاب به کسانی توصیه میشود که: ۱. به سرگذشت و زندگینامه (اتوبیوگرافی طور) علاقه دارن. ۲. به کسب اطلاعات دربارهی مسایل سیاسی اجتماعی منطقه ای خاص در دورهای خاص علاقه داشته باشن. (نه به خاطر خود اون اطلاعات؛ براشون جالب باشه
به جای سیزده تومن برای این کتاب واقعا واقعا بی سر و ته کلی کتاب خوب میشه خوند.واقعا حیف پووول.من که نخریدمش ولی چندین صفحش رو خوندم که همون وقتمم ناراحتم براش که گذاشتم پای این کتاب
تا نصف خوندم ولش کردم.جدابیت نداشت اصلا خوب شد روزی گرفتمش که رایگان بود کاش قبلش نظرات رو مبخوندم حیف وقتی که براش گداشتم
اینهمه نظرات منفی راجع به این کتاب واقعا برام عجیبه من بعنوان یه دختر هجده ساله که تو ایران زندگی میکنم داستان این کتابو با تمام وجودم درک میکنم و تبدیل به یکی از کتابای مورد علاقم شد خوشحالم که قبل
کتاب نثر خاصی داره و برای من خیلی خوندنش سخت بود تا یه جایی اما بعد یکم روون شد. همین نثر سخت داستان رو خیلی گنگ میکنه و تا صفحاتی خواننده چیز زیادی از موضوع دستگیرش نمیشه. اما من به
این کتاب علاوه بر ترجمه ی اشتباش خیلی در ترتیب متن گذاری نویسنده شورتی بوده ، مثلا مثال همینطوری: علیرضا کتابش رابست ، که کتاب نخواند را خودش می داند ، این یکی ادامه خوندن رو به مخاطب بر نمی
واقعا نمیدونم چطور این ترجمه ضعیف و بی کیفیتیو چاپ کردند. من که واقعا پشیمون شدم از خریدم .