دانلود و خرید کتاب مغز در آتش سوزانا کاهالان ترجمه شهناز کمیلی‌زاده
تصویر جلد کتاب مغز در آتش

کتاب مغز در آتش

انتشارات:نشر سنگ
امتیاز:
۴.۱از ۲۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مغز در آتش

«مغز در آتش» داستان واقعی دختر جوانی است که پس از ابتلا به یک بیماری مرموز، به‌سرعت به سمت جنون می‌رود، اما درنهایت و بعد از مبارزه‌ای سخت، بیماری‌اش را شکست می‌دهد. داستان مبارزه‌ی او برای بازیابی هویت از دست رفته‌اش، حیرت‌انگیز و بسیار تأثیرگذار است. تا جایی که این کتاب را یکی از کتاب‌هایی می‌دانند که می‌تواند زندگی شما را تغییر دهد. ماجرا از این‌جا آغاز می‌شود که «سوزانا کاهالان» بیست‌وچهار ساله، تک و تنها روی تخت بیمارستان چشم باز می‌کند، در حالی که به تخت بسته شده است، نمی‌تواند حرکت کند، نمی‌تواند چیزی بگوید و حتی نمی‌داند چه‌طور به این‌جا آمده است. سوزانا کمی پیش از آن، زندگی مستقلی را آغاز کرده و در روزنامه‌ی معروف نیویورک پست مشغول به کار شده بود. زندگی‌اش روال خوب و در حال پیشرفتی داشت و به نظر می‌رسید آینده‌ی خوبی خواهد داشت. اما یک بیماری مرموز و پیش‌رونده عصبی او را به فردی خشن و در آستانه‌ی دیوانگی کامل تبدیل کرد. سوزانا این شرایط وحشتناک و مبهم را با کمک بی‌دریغ والدینش پشت سر گذاشت و سپس ماجراهای این دوره‌ی تلخ را ابتدا در مقاله‌ای به نام «یک ماه جنون» و بعد در همین کتاب، شرح داد. سوزانا کاهالان در بیست سال گذشته، روزنامه‌نگار رسانه‌های معتبری نظیر نیویورک پست و نیویورک تایمز بوده است. او بعد از نوشتن مقاله‌ی «یک ماه جنون» بزرگ‌ترین جایزه‌ی روزنامه‌نگاری آمریکا را از آن خود کرد و از آن به بعد به شهرت رسید. موفقیت خیره‌کننده‌ی این مقاله باعث شد کاهالان بر اساس همین مقاله، «مغز در آتش» را بنویسد. این کتاب جایزه‌ی بهترین اثر خاطره‌نگاری و جایزه‌ی «کتاب برای زندگی بهتر» را در سال ۲۰۱۲ دریافت کرد و در صدر پرفروش‌ترین آثار نیویورک تایمز قرار گرفت. با اقتباس از این کتاب، فیلم سینمایی موفقی نیز به کارگردانی «جرارد برت» تولید شده است.
سعیدا
۱۳۹۹/۰۴/۰۱

خیلی خیلی خوب بود. یک خاطره‌نویسی خوبه که یک قصه‌ی پر کشش داره و نقطه‌ی قوتش اینه که نویسنده درباره‌ی بیماریش به خوبی مطالعه کرده و اشراف داره بهش و در عین حال مه یک قصه‌ی معجزه‌وار از یک خبرنگار

- بیشتر
Saharnaz
۱۳۹۹/۱۰/۱۳

متنی روان و داستانی پرکشش داشت که به نظرم علتش خبرنگار بودن نویسنده کتاب هست و اینکه اطلاعات علمی رو مطابق فهم خواننده هاش، که مردم عادی هستن، ساده کرده. ترجمه کتاب هم خوب بود و من در کل از

- بیشتر
رضا
۱۳۹۸/۱۰/۲۷

لطفا این کتاب را هم در لیست تخفیف قرار بدین

mahdokht
۱۳۹۹/۱۰/۰۵

یه خاطره نویسی جالب...به هرکسی که دوست داره درک ومعرفتش نسبت به هرنوع از اتفاق،آدم ها ومشکلات و پیشامدها بالاتر بره پیشنهاد میکنم... حواسمون باشه به هیچ کسی برچسب نزنیم چون هررراتفاقی ممکنه برای هرکدوممون بیافته و بعضی وقتا ممکنه بدنمون

- بیشتر
رامین
۱۳۹۹/۱۰/۰۲

خود موضوع کتاب عالی بود. ترجمه چنگی به دل نمیزد و طاقچه جان هم که تو ویرایش غلطهای املایی و انشایی ماشالله کم گذاشته بود که تو ذوق میزد. در کل من داستان بیماری این خانم و مراحلش تا بهبود کامل

- بیشتر
Mary gholami
۱۳۹۹/۰۹/۱۹

خوب بود

کاربر ۲۴۲۵۰۳۹ این کتاب فوق العادس
۱۳۹۹/۰۸/۱۲

عالیه

evenstar
۱۴۰۰/۰۵/۰۲

این کتاب سرگذشت دختری هست به نام سوزانا کاهالان خبرنگاری اهل نیوورک که با یک بیماری وحشتناک ناشناخته دست ونرم میکنه .بنظرم این کتاب بیشتر برای کسانی جذاب هست که یا خودشون یا عزیزان ونزدیکانشون در همچنین موقعیتی بودند زمانی

- بیشتر
احسان
۱۳۹۹/۰۵/۲۸

تعداد صفحات ۲۲۰ تاس ممکنه این نسخه سانسور شده باشه!؟

ارسطو می‌گوید: «هیچ مغز متفکر و بزرگی هرگز بدون مختصری دیوانگی وجود نداشته.»
Saharnaz
زندگی گاهی استعاراتی را درست در لحظه‌ای که به آن‌ها نیاز داریم، برای‌مان حواله می‌کند. وقتی فکر می‌کنیم همه چیز از دست رفته، آن‌چه به آن احتیاج داریم، به طور غیرمنتظره‌ای به سوی‌مان باز می‌گردد.
Mary gholami
زندگی گاهی استعاراتی را درست در لحظه‌ای که به آن‌ها نیاز داریم، برای‌مان حواله می‌کند. وقتی فکر می‌کنیم همه چیز از دست رفته، آن‌چه به آن احتیاج داریم، به طور غیرمنتظره‌ای به سوی‌مان باز می‌گردد.
Saharnaz
وجود فراموشی هرگز به اثبات نرسیده است. فقط این را می‌دانیم که وقتی می‌خواهیم موضوعی را به یاد بیاوریم، به ذهن‌مان خطور نمی‌کند. فردریش نیچه
Mary gholami
با نگاهی به گذشته، می‌بینم که تسلیم بیماری‌ام شده بودم و اجازه داده بودم همهٔ ابعاد باارزش شخصیتم -شکیبایی، مهربانی و ادب و نزاکت- بر باد بروند. اسیر دسیسه‌های مغز گمراه و غیر عادی خودم شده بودم. ما، در نهایت مجموعه‌ای از خصوصیات خود هستیم و زمانی که جسم‌مان رو به زوال می‌رود، تمام ویژگی‌هایی که از نظرمان ارزشمند هستند، همراه آن خاموش می‌شوند.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
«برای حرکت به جلو، باید گذشته را پشت سر بگذاری.»
Mary gholami
چشم‌های صادق و قابل اعتمادش، همیشه جذاب‌ترین ویژگی او به شمار می‌آمد. چشم‌هایش که هیچ چیز را پنهان نمی‌کرد، مرا وادار کرد احساس کنم که همیشه به او نزدیک بوده‌ام.
M.Taha
پل نمونهٔ بارز یک مرد است، چون تمام ویژگی‌های مردها را دارد: زیاد غذا می‌خورد (یک چیزبرگر دوبل با گوشت خوک با سس گوشت)، زیاد قمار می‌کند (یک بار در کازینوی بُرگاتا در آتلانتیک سیتی دوازده هزار دلار باخت) و خیلی هم می‌نوشد (وقتی روی برد باشد، یک جور نوشیدنی و وقتی بازنده باشد نوع دیگری).
hamtaf
زندگی گاهی استعاراتی را درست در لحظه‌ای که به آن‌ها نیاز داریم، برای‌مان حواله می‌کند. وقتی فکر می‌کنیم همه چیز از دست رفته، آن‌چه به آن احتیاج داریم، به طور غیرمنتظره‌ای به سوی‌مان باز می‌گردد.
کاربر ۳۹۴۴۹۵۴
از آن جایی که این یک جشن خانوادگی بود، نخستین سؤالی که بر زبان هر یک از مهمانان جاری می‌شد، این بود: «حالت چه‌طور است؟» که در این مرحله، پرسش بدون پاسخی بود. ولی این بدترین قسمت ماجرا نبود. دردآورتر از سؤال متداول آن‌ها، اشتیاق دروغین‌شان و صراحت لهجه‌ای بود که هنگام حرف زدن با من از خود نشان می‌دادند؛ طوری با من حرف می‌زدند که انگار کودکی نوپا یا فردی بسیار پیر هستم. این لحن دلسردکننده بود و باعث تضعیف روحیه‌ام می‌شد، ولی نمی‌توانستم آن‌ها را ملامت کنم. هیچ‌کس نمی‌دانست در ذهن من چه می‌گذرد.
marziye
«وقتی افراد در مورد رویدادی در گذشته فکر می‌کنند، می‌توانند در حافظهٔ خود اطلاعات تازه‌ای داخل کنند و خاطرهٔ جدیدی به‌وجود بیاورند.»
آزمین
همیشه حسرت گذشته‌ها را می‌خوردم و شعرهایی را که در کلاس چهارم نوشته بودم، حتی یادداشت‌های روزانهٔ دوران تحصیل در دانشگاه را نگه داشته بودم.
hamtaf
ارسطو می‌گوید: «هیچ مغز متفکر و بزرگی هرگز بدون مختصری دیوانگی وجود نداشته.»
Mary gholami
بعضی‌وقت‌ها احساس می‌کنید در حرفهٔ خود بهترین هستید و گاهی اطمینان دارید که نویسندهٔ مزدوری بیش نیستید و باید یک کار دفتری برای خودتان پیدا کنید
hamtaf
وجود فراموشی هرگز به اثبات نرسیده است. فقط این را می‌دانیم که وقتی می‌خواهیم موضوعی را به یاد بیاوریم، به ذهن‌مان خطور نمی‌کند.
مکنون
«وجود فراموشی هرگز ثابت نشده است. ما فقط می‌دانیم چیزهایی زمانی که می‌خواهیم آن‌ها را به خاطر بیاوریم، به ذهنمان نمی‌آیند.»
marziye
مردم هم‌چنان مدام از من می‌پرسیدند: «حالت چه‌طور است؟» حالم چه‌طور بود؟ حتی دیگر نمی‌دانستم «چه‌کسی» بودم.
Saharnaz
حال آن‌که، شاید دکتر بیلی از جهات بسیاری، پزشک فوق‌العاده‌ای باشد ولی از طرفی نمونهٔ بارزی از خطاهای دنیای پزشکی است. از نظر او من تنها یک عدد بودم (و اگر بنا به گفتهٔ خودش در روز سی و پنج بیمار می‌دید، یکی از این ارقام بسیار گسترده، محسوب می‌شدم). او محصول فرعی سیستم ناقص و معیوبی است که متخصصان مغز و اعصاب را وادار می‌کند برای هر مریض فقط پنج دقیقه وقت صرف کنند تا جیب خود را پر کنند. این، سیستم بدی است. دکتر بیلی از این قاعده مستثنی نیست.
Saharnaz
«وجود فراموشی هرگز ثابت نشده است. ما فقط می‌دانیم چیزهایی زمانی که می‌خواهیم آن‌ها را به خاطر بیاوریم، به ذهنمان نمی‌آیند.»
Saharnaz
ذهن، مثل جریان الکتریسیتهٔ چراغ‌های درخت کریسمس است. زمانی که مغز درست کار می‌کند، همهٔ چراغ‌ها عالی می‌درخشند و امکان دارد حتی اگر یکی از لامپ‌ها بسوزد، بقیه روشن باقی بمانند. ولی گاهی آن یک لامپ سوخته می‌تواند باعث خاموشی همهٔ چراغ‌ها شود. و این پیامد به مکان قرار گرفتن لامپ سوخته در مدار الکتریکی بستگی دارد.
Saharnaz

حجم

۲۷۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

حجم

۲۷۳٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۳۰۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان