بریدههایی از کتاب سرگذشت آب و آتش؛ آذرگان
۴٫۶
(۷۵۳)
امنیت فقط به این نیست که دشمنی مرزهای ما رو تهدید نکنه. امنیت یعنی جان و مال و آبرو و انسانیت ما هر لحظه در امان باشه؛ در امان از فقر، در امان از ترس، در امان از غم و در امان از ناامیدی.
پرنیان
ـ تو قوی هستی اما قلب بسیار کوچکی داری.
ـ همهٔ زنها قلب کوچکی دارن، به خصوص در برابر مردی که قلبشون رو تصاحب کرده.
بهار برادران
بر مردم گرسنه راحتتر میشه پادشاهی کرد.
Fatemeh
ـ گفتی میخوای تنها باشی.
ـ میخوام با تو تنها باشم.
sarina Rad
امنیت فقط به این نیست که دشمنی مرزهای ما رو تهدید نکنه. امنیت یعنی جان و مال و آبرو و انسانیت ما هر لحظه در امان باشه؛ در امان از فقر، در امان از ترس، در امان از غم و در امان از ناامیدی.
بهار برادران
آدمها اگر به وقتش برای خواستههاشون نجنگن، خیلی زود به شرایط عادت میکنن. انقدر که خواستههاشون رو فراموش میکنن.
sarina Rad
ـ همیشه بخند دایانا. مهم نیست به چی، فقط... بخند که وقتی میخندی، همهچیز تو قلبم سر جاشه.
sarina Rad
همیشه بخند دایانا. مهم نیست به چی، فقط... بخند که وقتی میخندی، همهچیز تو قلبم سر جاشه.
آمـيـنْٖ
پدرم بهترین مرد دنیاست...
Zhra
ـ بشین اینجا دایانا.
ـ گفتی میخوای تنها باشی.
ـ میخوام با تو تنها باشم.
میخواهم با تو تنها باشم... این نیز از همان جملات شاعرانه و دوستداشتنیست!
تسنیم
دایانا!
نداشتنت سخت است. بسیار سخت است اما بهتر از نبودن توست. پس در کنارم باش. هرقدر بخواهی برایت صبر میکنم فقط در آن روز که تاج پادشاهی بر سر میگذارم، تو ملکهٔ من باش.
بگذار به گذشته برگردیم. خودت را روی تختت تصور کن و دوباره به من اجازه بده کنارت بنشینم. اجازه بده به چشمانت نگاه کنم و بپرسم
می شود ملکهٔ من باشی؟
hengameh
یک پدر همیشه پدره. چه باشه، چه نباشه. کسی هم نمیتونه جاش رو بگیره.
-Dny.͜.
کیقباد گفتن بزرگی کردی و رفتی، حالا بزرگی کن و برگرد.
تسنیم
مردها قوی و محکمن، جدی و استوارن اما بیاحساس نیستن
Zhra
ـ پدر کی میاد؟
ـ زود.
ـ چند تا شب بخوابم بیدار شم، میاد؟
-Dny.͜.
به راستی چرا انقدر دوستش دارم؟
bookworm
آری! قطعا روزهایی روشن و شب هایی آرام در انتظار ماست؛ در انتظار ما و ایران ما...
م. م
به پوریا نگاه میکنم. لبخند کوچکی بر لب دارد. آرام میگویم:
ـ تموم شد.
ـ شروع شد.
hengameh
همیشه بخند دایانا. مهم نیست به چی، فقط... بخند که وقتی میخندی، همهچیز تو قلبم سر جاشه.
Zhra
نبودنت خیلی ترسناکه دایانا. هیچ چیز ارزش نبودنت رو نداره.
ـ من که گفتم دلیل بودنم تویی. اگر تو من رو نخوای زندگی برام ترسناک میشه. من به این زندگی عادت ندارم پوریا.
sarina Rad
ـ ما به تو بد کردیم؛ تو به کارن و ولیعهد... کارن هم به هرسهٔ شما؛ تو، ولیعهد... و خودش.
تسنیم
همیشه مردم برای دفاع از امنیت کشور جانشون رو میدن، برای آبادانی کشور رفاه خانوادهشون رو قربانی میکنن و در آخر با سختی و گرسنگی زندگی میکنن
Fatemeh
باید یاد بگیرن همیشه اونطور نمیشه که میخوان.
z_ardestani
قطعا روزهایی روشن و شب هایی آرام در انتظار ماست؛ در انتظار ما و ایران ما...
💚💜F.T.M.H💜💚
من از دین میترسم. دین در طول تاریخ بیشتر به ضرر مردم کار کرده تا به نفعشون. حالا یک دین جدید با این همه قدرت، در دست عربهایی که هیچ از سیاست و حکومت نمیدونن، چطور میتونه مهار بشه؟
Royaei
آذرگان، جشن نیایش آتش است.
آتشی که گرمای آن به زندگیمان شور و شوق عشق را هدیه میدهد.
همان آتش مقدس که برای همهمان ارزش خاصی دارد...
برای همه و بیش از همه برای من...
نرگس :)
وقتی میخندی همهچیز تو قلبم سر جاشه
F.Z.S.J
هیچ فرقی نکردی پوریا. هنوز مثل شش سال پیش خوب صحبت میکنی. خیلی خوب میتونی توجه دخترها رو جلب کنی.
ـ این جمله رو هر بار میگی و من اصلاح میکنم. توجه دخترها نه، توجه تو.
arghavan
ـ بر مردم گرسنه راحتتر میشه پادشاهی کرد.
Melika_SA
تصمیمی درسته که پنج سال دیگه نگی به خاطر آرتاواز، سپهبد، من یا ملکه چنین تصمیمی گرفتی. باید بایستی و بگی انتخاب خود من این بود
abar
حجم
۵۰۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۴۰ صفحه
حجم
۵۰۰٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۶۴۰ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۷,۵۰۰۵۰%
تومان