کتاب عقل و احساس
معرفی کتاب عقل و احساس
کتاب عقل و احساس اولین رمان عاشقانه جین آستن است. جین آستن در این رمان سعی کرده، تقابل عقل و احساس را در دو خواهر با ویژگیهای متفاوت در شرایط کامیابیها و ناکامیها به تصویر بکشد و دو سرانجام متفاوت را برای آنها رقم میزند.
درباره کتاب عقل و احساس
عقل و احساس رمانی از ادبیات کلاسیک است که برای نخستین بار در سال ۱۸۱۱ منتشر شد. بسیاری از منتقدان جین آستن را با نوشتن کتابهای واقعگرایانه و رمان های عاشقانه میشناسند. جین آستن در رمان عقل و احساس به انسانها احساسات و درونیات را نشان میدهد. خواننده از بین گفتوگوهای بین شخصیتها با آنها آشنا میشود و این مسئله از نقاط قوت کتاب است. او بیشتر قهرمانانش را از بین زنانی از طبقه متوسط که خود را به طبقات اجتماعی بالاتر میرسانند انتخاب میکنند.
حوادث کتاب عقل و احساس در جنوب غربی انگلستان و در بین سالهای ۱۷۹۲ تا ۱۷۹۷ اتفاق میافتد و داستان زندگی دو خواهر را روایت میکند. این دو خواهر با وجود اینکه در شرایطی یکسانی زندگی کردهاند اما رفتارشان کاملا با هم تفاوت دارد. نکته جالب این رمان این است که قضاوت در پایان داستان به خود خواننده واگذار میشود؛ از شیوه نگارش رمان عقل و احساس اینگونه بهنظر میرسد که گویی جین آستن هم در این دوراهی قرار گرفته و نمیداند بین عشق و احساس کدام را انتخاب کند.
داستان از زمان مرگ پدر این دو دختر آقای هنری دشوود شروع میشود. آقای دشوود مرد ثروتمندی بود که از ازدواج اولش پسری به نام «جان» دارد. الینور، ماریان و مارگرت بچههای همسر دومش هستند. آقای «دشوود» مجبور میشود تمام ارثش را به پسرش بسپارد اما از او قول میگیرد که رفاه نامادری و خواهرانش را تامین کند. اما اوضاع آنطور که آقای «دشوود» میخواست پیش نمیرود. در مدت زمانی که خانواده باهم و در کنار هم زندگی میکنند برادر همسر آقای «جان» که به آنجا میآید و با الینور درگیر رابطهی عاطفی میشود. بعد از مدتی خانم «دشوود» و دخترانش تصمیم میگیرند خانه را ترک کنند و در خانهای دور از نورلند ساکن میشوند. در زندگی جدید، این خانواده آشنایان زیادی پیدا میکنند. مردی به اسم «کلنل برندون» که مردی جاافتاده است عاشق خواهر کوچکتر ماریان میشود. اما ماریان زیبا و جوان با مرد دیگری برخورد میکند و عاشق او میشود.
سریالها و فیلم های عاشقانه اقتباسی زیادی از روی این رمان ساخته شده است. معروفترین فیلم سینمایی اقتباسشده از رمان عقل و احساس در سال ۱۹۹۵ ساخته شده است. «اما تامپسون» بازیگر انگلیسی فیلمنامهی این درام را کاملا براساس رمان نوشته و خودش نیز نقش الینور را بازی کرده است.
چرا باید کتاب عقل و احساس مطالعه کنیم؟
جین آستن بیشتر درمورد زندگی اجتماعی و روابط و مسائل انسانی نوشته شده است و شخصیتهای داستانهای خود را با دقت پردازش کرده است. آستن را امروزه یکی از غولهای ادبیات انگلیسی میشناسند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
اگر شما طرفدار ادبیات کلاسیک و رمانهای طولانی هستید حتما باید کتاب عقل و احساس را بخوانید.
درباره جین آستن
جین آستن در ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ در استیونتون، همپشر، جنوب شرقی انگلستان، به دنیا آمد. او ششمین فرزند از هفت فرزند یک کشیش ناحیه بود. او نویسنده قرن هجدهم و نوزدهم انگلیسی است که آثارش تأثیر زیادی بر ادبیات غرب داشت. در سال ۱۸۰۱ پدرش بازنشسته شد، و خانوادهی آستن به بث نقل مکان کرد. پدرش در سال ۱۸۰۵ از دنیا رفت و بعد از آن جین آستن و مادرش چندبار محل زندگی خود را تغییر دادند، تا سرانجام در سال ۱۸۰۹ در نزدیکی التن در همپشر ماندگار شدند.
جین آستن باقی عمرش را در همین محل ماند و فقط چند بار به لندن سفر کرد. در مه ۱۸۱۷ به سبب بیماریش به وینچستر رفت تا به پزشکش نزدیک باشد، و در ژوئیهی ۱۸۱۷ در ۴۱ سالگی در همانجا درگذشت و در کلیسای وینچستر به خاک سپرده شد. علت دقیق مرگ او هرگز مشخص نشد. جین آستن، برخلاف قهرمان رمانهایش، در طول عمر ۴۱ سالهاش هرگز ازدواج نکرد. هر سال جشنوارهای به نام جشنواره جین آستن در مؤسسهای به نام «مرکز جین آستن» در خیابان «گی» در مرکز شهر باث برگزار میشود.
جین آستن در دوران نوجوانی نوشتن رمان را شروع کرد. چهار تا از کتابهای او در یک دوره چهار ساله منتشر شدند که نشاندهنده سرعت نویسنده در نگارش بود. رمانهای جین آستن از پرخوانندهترین کتابها در ادبیات جهان هستند و حدود دویست سال است که نسلهای پیاپی با کشش وعلاقه، رمانهای او را میخوانند.
عقل و احساس، غرور و تعصب، مانسفیلد پارک و اما کتابهایی هستند که در زمان حیات او چاپ شد. جین آستن در دورانی که زنده بود کتابهایش را بدون نام چاپ میکرد و هیچکس نمیدانست که نویسنده کتاب، چه کسی است. دو کتاب دیگر او بعد از مرگش چاپ شد. کتاب هفتم او هیچگاه به پایان نرسید. همه طرفداران و منتقدان جین آستین قبول دارند که او هیچگاه، اعتباری را که لایقش بود دریافت نکرد.
قسمتی از متن کتاب عقل و احساس
خانم جنینگز هم آمد، چون طاقت نداشت صبر کند در باز شود تا داستان خود را برای الینور تعریف کند. با های و هوی به طرف پنجره آمد وگفت: «چطوری عزیز من؟خانم دشوود چهطورند؟ خواهرهایت کجا هستند؟ چه! تنهای تنها! پس یک جمع کوچولو حالت را جا میآورد. داماد و دختر دیگرم را به دیدنت آوردهام. فکرش را بکن، ناگهان آمدند. دیشب که داشتیم چای میخوردیم صدای کالسکه شنیدم، اما هیچ فکر نمیکردم اینها باشند. فکر کردم شاید کلنل برندون برگشته. به سر جان هم گفتم که صدای کالسکه میشنوم، و شاید کلنل برندون است که آمده.»
الینور مجبور شد وسط حرفهای خانم جنینگز رویش را برگرداند تا از بقیه استقبال کند. لیدی میدلتن آن دو غریبه را معرفی کرد. خانم دشوود و مارگرت همان موقع از پلهها پایین آمدند. بعد همه نشستند و یکدیگر را ورنداز کردند، و خانم جنینگز در همان حال که همراه سر جان از راهرو به اتاق میآمد به شرح داستان خود ادامه داد.
خانم پالمر چندین سال جوانتر از از لیدی میدلتون بود و هیچ شباهتی هم به لیدی میدلتن نداشت. کوتاه قد و تپل بود، صورت خیلی قشنگی داشت و کاملا سرحال نشان میداد. رفتارش بههیچوجه به نزاکت لیدی میدلتن نبود اما دلنشینتر بود. با لبخند وارد شد و تمام مدتی هم که آنجا بود لبخند به لب داشت جز مواقعی که میخندید و موقع رفتن هم لبخند زد. شوهرش جوانی جدی بود که بیست و پنج شش ساله به نظر میرسید و رفتارش مودبانهتر و شسته رفتهتر از همسرش بود، اما رغبتش به خوشحال کردن و خوشحال شدن کمتر بود.
حجم
۲۸۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
حجم
۲۸۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۳۴۴ صفحه
نظرات کاربران
سلام دوستان. کتاب عقل احساس ، که درست ترش حس و حساسیت هست ،کاملا از اسم کتاب محتوای کتاب اشکاره،درباره خواهر هایی هست که هر کدوم با علایق و ذائقه های متففاوت ،راه خودشونو تو زندگیشون پیدا میکنن و راه میفتن
این کتاب که به نظر من نسخه ضعیف شاهکار آستین «غرور و تعصب» است؛ چند ایراد اساسی دارد: - شخصیت پردازی بسیار ضعیف است. ابتدا نویسنده شخصیتی را با ذکاوت و در فصول آتی ابله توصیف می کند. - داستان شخصیت های
۱۹)خوب بود ولی میتونست بهترم باشه✨💕
فقط چون کتاب کلاسیکه توصیه میکنم ، وگرنه خیلی هم خاص نیست. شاید خلاصه اش کافیتون باشه. جین استین خیلی هم سطح کارهاش بالا نیست،عاشقانن مینویسه و کمی سعی داره پند آموز باشه اما به شخصه جین ایر و مساجر
دوست داشتنی است و لحظات عاشقانه زیبایی دارد اما نه اندازه غرور و تعصب. کمی خسته کننده است و نثر قدیمی آن گاهی دل آدم را میزند. بدترین نکته کتاب و نویسنده قضاوتهایی است که از افراد داستان می شود. انگار
باسلام. غلطهای تایپی زیاد است.
کتاب زیبایی بود ولی برای من که از این سبک خیلی مطالعه میکنم تکراری بود، یعنی ایده ی جدید و بکری نبود. شخصیت ها هم یکم _برای من حداقل _کلیشه ای شده بودن( دو خواهر که یکیشون خیلی عاقل و
حقیقتا داستان پر کشش نیست که بشه یک روزه تمومش کرد اما من از شخصیت های مختلف و متفاوت و سیر اتفاقات داستان خوشم اومد راستش فکر میکنم خیلی از اتفاق ها ممکنه تو زندگی واقعی رخ بده داستان یه جوری
من غرورو تعصبو بیشتر دوست داشتم
بسیار زیبا و با حساس ... فیلمش رو هم بسیار دوست داشتم اما به جذابیت کتاب نبود....