با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

کتاب سربازان نیار؛ خاطرات کلامالله اکبرزاده
۴٫۸
(۴)
خواندن نظراتمعرفی کتاب سربازان نیار؛ خاطرات کلامالله اکبرزاده
کلاماله اکبرزاده چهارمین فرزند مرحوم کریم اکبرزاده، متولد هفتم اسفند ۱۳۴۵ در روستای نیار از توابع اردبیل. او در ۱۵ سالگی به جبهه رفته و حالا کارمند شهرداری و پدر سه دختر است. کتاب حاضر حاصل ۷۷ ساعت مصاحبه اکبرزاده با ساسان ناطق درباره روزهای جنگ است.
«برای کارگری و برداشت سیبزمینی، سر زمین مردم میرفتم و هر روز چند تومانی میگرفتم. بایرام هم سر کار میرفت. پس از برداشت محصول و آماده شدن زمین برای کاشت دوباره، آن را شخم میزدند. بچهها پشت سر تراکتور میرفتند و سیبزمینیهای جامانده را برای خودشان برمیداشتند. یکی از کشاورزان محصولش را برداشته بود و زمینش را شخم میزد. با خودم گفتم: "بهتره منم برم و برای خودمون سیبزمینی جمع کنم."
وقتی رسیدم، دیدم تراکتور شخم میزند و چند نفر گونی به دست، سیبزمینیهای بیرون آمده را برمیدارند. پشت سر آنها رفتم. زمین را میجوریدم و ته مانده سیبزمینیها را داخل گونی میریختم. حدود دو کیلویی جمع کرده بودم که دیدم صاحب زمین دارد میآید. از کنار بچهها گذشت و یکراست به طرفم آمد.»
تاکسی سرویسی برای فاو؛ خاطرات خودنوشت محمد بلوری![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
محمد بلوری
یک شهر یک خانهمریم حضرتی
پرواز روی خاک: خاطرات سرهنگ خلبان منوچهر شیرآقاییسیدقاسم یاحسینی
جادههای سربی؛ خاطرات سردار سرلشگر شهید دکترحاج احمد سوداگرمحمدمهدی بهداروند
چه کسی قشقرهها را میکشد؟حجت شاهمحمدی
زندانی فاو؛ خاطرات گروهبان دوم عراقی عماد جبار زعلان الکنعانیعماد جبار زعلان کنعانی
با چشمهایم جنگیدم؛ خاطرات دیدبان و دیدهور هرمزگانی جانباز شهید مراد هنرمندزهرا اسپید
رد پای برهنهحمید حسام
سال های خوش جوانیحیدر مالمیر
ستارههای نبرد هوایی؛ جلد اولاحمد مهرنیا
ساعتَ ۱:۲۵ شب به وقت بغداد: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل خانیاسماعیل امامی
من از سی و سه نفر ( زندگینامه خلبان یحیی پازوکی)مصطفی محمدی
وری وقت جنگه؛ خاطرات شفاهی اکبر کمالیسیدقاسم یاحسینی
مهمان صخرهها: خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینیراحله صبوری
گزارش به خاک هویزهسیدقاسم یاحسینی
بادهای برفی؛ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳﺮﻭﺍﻥ ﻋﺮﺍقی ﺍﺣﻤﺪ ﻏﺎﻧﻢ ﺍﻟﺮبیعیمحمد نبی ابراهیمی
آسمان مال من بود؛ خاطرات سرهنگ خلبان صمدعلی بالازادهساسان ناطق
او سلیمان بودمحمد شقاقی
تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی فرمانده گردان تکاوران در خرمشهرسیدقاسم یاحسینی
سیزده ... پنجاه و هفت![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
ساسان ناطق
به سختی پولاد به نرمی لبخند؛ روایتی داستانی از زندگی شهید اسدالله لاجوردی (قهرمانان انقلاب ۱۶)ساسان ناطق
آسمان مال من بود؛ خاطرات سرهنگ خلبان صمدعلی بالازادهساسان ناطق
اروند ما را با خود می بردساسان ناطق
اعترافات کاتب کشته شدهساسان ناطق
سید آسایشگاه ۱۵: خاطرات اسیر آزادشدۀ ایرانی سید جمال ستارهدانساسان ناطق
تلگرافچی پنج ستاره؛ خاطرات ستوانیار مخابرات صابر قرهداغلوساسان ناطق
خاکریزهای دورهگرد: خاطرات علی لطفیساسان ناطق
آوازهای نخواندهمحمود امینپور
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۵۵۲ صفحه
قیمت:
۱۶۵,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
وقتی معرفی کتاب رو از طاقچه خوندم چندان راغب نبودم که کتاب رو بخونم اما محتوای کتاب از یک نوجوان 15 ساله هست که به جبهه میره سرشار از تلخی و شیرینی هاست صداقت نویسنده در همه جای داستان هست برعکس تصور این
کتاب فوق العاده ای هست با جزییات و جذابیت بالا رزمنده ای نوجوان که بارها زخمی میشه و برمیگرده جبهه با مسئولیت های متفاوت کتابهای ساسان ناطق عالی اند (هدیه به همه شهدا و جانبازان و اسرا و رزمندگان و دست اندکاران حفظ دفاع مقدس
بسیار کتاب خوبیه چه از لحاظ نگارش وبیان اتفاقات و چه حال وهوای راوی درود بر آقای اکبرزاده و همه دلاور مردان ایران زمین سپاس بیکران