با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

کتاب بازمانده: خاطرات نورمحمد کلبادینژاد
۵٫۰
(۱)
خواندن نظراتمعرفی کتاب بازمانده: خاطرات نورمحمد کلبادینژاد
سید ولی هاشمی( -۱۳۴۵) نویسنده و پژوهشگر است.
در بخشی از کتاب که خاطرات نورمحمد کلبادینژاد از رزمندگان دفاع مقدس است، میخوانیم:
«با منصور شرط کرده بودم ضمن اینکه معاون گردان هستم، با گروهان شهید دستغیب، که معمولاً در عملیاتها پیشانی گردان بود، همراه شوم. فرمانده گروهان شهید دستغیب، آقای ابوالقاسم ذاکری، از بچههای گیلان، شهر انزلی، بود. ذاکری نیروی رسمی سپاه بود و در کردستان خدمت میکرد. چون در آنجا مسئولیت مهم ستادی داشت، به او اجازه نمیدادند در درگیریهای مستقیم شرکت کند. برای همین مرخصی گرفت و به صورت ناشناس به جنوب (یعنی لشکر 25 کربلا) آمد، تا بتواند در عملیات شرکت کند. یک نفر دیگر هم همراه ذاکری بود، که اسمش حسین مؤمنی بود. چهرۀ خاصی داشت. سر و صورتش اصلاً مو نداشت. بعداً متوجه شدم ایشان مسئول معاونت نیروی انسانی لشکر ۵ نصر استان خراسان هست. از هر دوشان پرسیدم: «چرا به گردان امام حسین(ع) اومدید؟ این گردان خطشکنه و من بعید میدونم زنده برگردید.» ذاکری گفت: «انشاءالله چیزیمون نمیشه!»
منصور برای ارکان جلسه گذاشت و وضعیت پیشآمده در عملیات کربلای 4 را توضیح داد: «نیروهای ما توی این عملیات، که در شرق بصره و جزایر امالرصاص و امالبابی شرقی و غربی و در سوم دی ۱۳۶۵ انجام شده بود، ناموفق بودن. از طرف دیگه، عراقیا تبلیغات وسیعی کردن که ما ایران رو شکست دادیم. تلویزیون عراق هم مرتب تصاویر شهدا رو توی جزیرهها نشون میده. با این وصف، بچههای ما بیکار نیستن و دارن برای عملیات بعدی آماده میشن.»
یکی از این روزها به بلوغ رسیدم![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
محمود نجیمی
خاکریزهای دورهگرد: خاطرات علی لطفیساسان ناطق
درست یک پا روی زمین؛ خاطرات ناخدا یکم تکاور سلیمان محبوبیمحمداسماعیل حاجیعلیان
تاکسی سرویسی برای فاو؛ خاطرات خودنوشت محمد بلوریمحمد بلوری
زمین ناله می کند: خاطرات محمود شیرافکنحسن شیردل
اردیبهشتی دیگر؛ خاطرات فرار عبدالمجید خزائی از زندان سلیمانیه عراقمهناز فتاحی
رد پای برهنهحمید حسام
یک وجب و چهار انگشت: خاطرات شفاهی عظیم حقیمحمد پرحلم
سید آسایشگاه ۱۵: خاطرات اسیر آزادشدۀ ایرانی سید جمال ستارهدانساسان ناطق
مهمان صخرهها: خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینیراحله صبوری
چه کسی لباس مرا پوشید؛ خاطرات آزاده محسن فلاحمحبوبه شمشیرگرها
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)احمد عبدالرحمن
ساعتَ ۱:۲۵ شب به وقت بغداد: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل خانیاسماعیل امامی
مقاومت در سوسنگرد: خاطرات علی بالشیسیدقاسم یاحسینی
تشنگان قلههای برفگیر؛ خاطرات بخشعلی ثابتیساسان ناطق
اسارت به روایت رستم خرمدینافضل قائمیکاشانی
زمان ایستاده بودفرزانه قلعهقوند
روزگار عسرت؛ خاطرات اسیر آزادشده هادی باغبانسید ولی هاشمی
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
حجم
۲٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۳۸ صفحه
قیمت:
۱۰۱,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
بیانی ساده ودلنشین از حماسه هاودلاور مردی های مردان غیور ومؤمن از گردان امام حسین ولشکر کربلا که بیشترشان شمالی واز اهالی مازندران وشهر گلوگاه بودند. دربین تمامی کتاب هایی که درمورد دفاع مقدس خوانده ام به نظرم این کتاب