دانلود و خرید کتاب جهنم تکریت؛ خاطرات سرگرد آزاده مجتبی جعفری مجتبی جعفری
تصویر جلد کتاب جهنم تکریت؛ خاطرات سرگرد آزاده مجتبی جعفری

کتاب جهنم تکریت؛ خاطرات سرگرد آزاده مجتبی جعفری

نویسنده:مجتبی جعفری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۲از ۹ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب جهنم تکریت؛ خاطرات سرگرد آزاده مجتبی جعفری

«جهنم تکریت» خاطرات آزاده جنگ تحمیلی، مجتبی جعفری است. «خورشید آرام‌آرام داشت در دامنۀ مغرب پنهان می‌شد که در محل دژبانی شهر بغداد توقف کردیم. تقریباً هشت ساعتی بود که در راه بودیم. تنها یک توقف در پمپ بنزین داشتیم و آنجا فقط حاج آقا عباسی توانست قضای حاجتی بکند و بقیه مثل مار به خود می‌پیچیدند. سرانجام اجازه عبور داده شد. با سرعتی کم، وارد شهر بغداد شدیم. هوا کاملاً تاریک شده بود. از خیابان باریکی شبیه خیابان لاله‌زار تهران گذشتیم و از زیر یک پل بزرگ هوایی، وارد پادگانی که معروف به الرشید بود، شدیم. بعد از عبور از چند خیابان، داخل پادگان، از دروازۀ کوچکی که میان دیوارهای بلندی قرار داشت عبور کردیم. اتوبوس وارد محوطۀ جدیدی به نام زندان الرشید شد. بعد از اینکه از مقابل دو محوطۀ مشابه رد شدیم، ما را از اتوبوس‌ها پیاده کردند. در این دو محوطه، تعداد قابل توجهی انسان با لباس‌های عجیب و غریب وجود داشتند. ابتدا فکر کردم عراقی‌اند؛ بعد متوجه شدیم اسرای ایرانی اینجا زندگی می‌کنند! از اتوبوس که پیاده می‌شدم، زیاد متوجه نبودم. یک سرباز عراقی که کنار در ایستاده بود، محکم پشت گردنم کوبید. نزدیک بود زمین بخورم. به سختی خودم را کنترل کردم و از کنار خیل عظیم اسیرانی که از ترس، سرها را لای پاهایشان فرو برده بودند، عبور کردم و جلوی یک ساختمان قدیمی که کمی بزرگ‌تر از اتاق العماره بود، نشستم.»
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)
احمد عبدالرحمن
فرار از موصل: خاطرات شفاهی محمدرضا عبدی
حسین نیری
سید آسایشگاه ۱۵: خاطرات اسیر آزادشدۀ ایرانی سید جمال ستاره‌دان
ساسان ناطق
جنایت‌های ما در خرمشهر؛ خاطرات افسران عراقی از خرمشهر
محمدنبی ابراهیمی
نام: سیدرضا
رضا جمشیدی
مهمان صخره‌ها: خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی
راحله صبوری
سنگ‌ریزه‌هایی که شمارش نشدند (خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی)
فاطیما فاطری
تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی فرمانده گردان تکاوران در خرمشهر
سیدقاسم یاحسینی
توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی
عبدالعظیم الشکرچی
راز دوران پرالتهاب؛ خاطرات سروان عراقی ثامر حمود الخالصی
ثامر حمود الخالصی
پرواز روی خاک: خاطرات سرهنگ خلبان منوچهر شیرآقایی
سیدقاسم یاحسینی
مرد ابرپوش
حمید نوایی لواسانی
شب‌های بی‌مهتاب: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی سرهنگ شهاب‌الدین شهبازی
محسن کاظمی
پاداش و کیفر
بیژن کیانی
۱۳۳ نفر آخر: خاطرات اسیر آزاد‌شده ایرانی شریف صابری
محسن سنچولی پردل
اردوگاه عنبر
غلامحسین کهن
زندانی فاو؛ خاطرات گروهبان دوم عراقی عماد جبار زعلان الکنعانی
عماد جبار زعلان کنعانی
بادهای برفی؛ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺳﺮﻭﺍﻥ ﻋﺮﺍقی ﺍﺣﻤﺪ ﻏﺎﻧﻢ ﺍﻟﺮبیعی
محمد نبی ابراهیمی
بازمانده: خاطرات نورمحمد کلبادی‌نژاد
سید ولی هاشمی
زندان الرشید؛ خاطرات رئیس ستاد سپاه ششم نیروی زمینی سپاه سردار علی اصغر گرجی زاده
محمدمهدی بهداروند
گمنام
۱۳۹۹/۰۲/۲۸

جالب بود من فکر میکردم بعد از قطعنامه اسیر نداشتیم/ و اینکه متوجه شدم تو اسرارت آدم های بی اعتقاد و اوباش هم کم نبودند ؛ مخصوصا اونجایی که میگه در آسایشگاه ما از ۴۰۰ نفر فقط ۲۴۰ نفر در

- بیشتر
Bi vafa
۱۳۹۷/۰۷/۱۱

به نسبت بقیه کتابهایِ این مدلی,زیاد جالب نیست درحد خوب و متوسط

حمید
۱۴۰۳/۰۶/۱۴

خاطرات معمولی یک اسیر نویسنده کتاب در دوران اسارتش میباشد که با گرایش مذهبی و عقیده شخصی مکتوب شده .

نیما0181
۱۴۰۲/۰۸/۲۷

باز خواندن این کتاب متوجه میشویم چه مردان بزرگی داشتیم چه رنج‌ها بردن واقعا دلمان با عراقیها صد سال صاف نمیشه

منصورسعیدی
۱۴۰۲/۰۷/۰۸

یکی از خوب های خاطرات اسارت

کاربر ۲۱۷۶۹۲۸
۱۴۰۱/۰۷/۲۵

حقیقتا کتابی نبود که ارزش وقت گذاشتن داشته باشه ولی در کل بد نبود

h.114
۱۳۹۹/۰۹/۰۴

این کتاب فوق العاده جذابه پیشنهاد میکنم حتما بخونید

این صحبت، حاصل گپ‌های شبانه‌ای بود که گاهی تا ساعت ۲ بعد از نیمه‌شب طول می‌کشید. جعفر وقتی حرف می‌زد، با تمام وجودش مطلب را بیان می‌کرد و سیگاری پشت سیگار روشن و تعارف می‌کرد. گاهی هم به شوخی، عرق صورتش را پاک می‌کرد؛ یعنی اینکه ببخشید، چیزی برای پذیرایی نداریم. صدای جالب و غم‌انگیزی داشت.
منصورسعیدی

حجم

۵۴۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

حجم

۵۴۲٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۳۲ صفحه

قیمت:
۶۹,۰۰۰
۳۴,۵۰۰
۵۰%
تومان