با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب جهنم تکریت؛ خاطرات سرگرد آزاده مجتبی جعفری
۳٫۴
(۷)
خواندن نظراتمعرفی کتاب جهنم تکریت؛ خاطرات سرگرد آزاده مجتبی جعفری
«جهنم تکریت» خاطرات آزاده جنگ تحمیلی، مجتبی جعفری است.
«خورشید آرامآرام داشت در دامنۀ مغرب پنهان میشد که در محل دژبانی شهر بغداد توقف کردیم. تقریباً هشت ساعتی بود که در راه بودیم. تنها یک توقف در پمپ بنزین داشتیم و آنجا فقط حاج آقا عباسی توانست قضای حاجتی بکند و بقیه مثل مار به خود میپیچیدند.
سرانجام اجازه عبور داده شد. با سرعتی کم، وارد شهر بغداد شدیم. هوا کاملاً تاریک شده بود. از خیابان باریکی شبیه خیابان لالهزار تهران گذشتیم و از زیر یک پل بزرگ هوایی، وارد پادگانی که معروف به الرشید بود، شدیم. بعد از عبور از چند خیابان، داخل پادگان، از دروازۀ کوچکی که میان دیوارهای بلندی قرار داشت عبور کردیم. اتوبوس وارد محوطۀ جدیدی به نام زندان الرشید شد.
بعد از اینکه از مقابل دو محوطۀ مشابه رد شدیم، ما را از اتوبوسها پیاده کردند. در این دو محوطه، تعداد قابل توجهی انسان با لباسهای عجیب و غریب وجود داشتند. ابتدا فکر کردم عراقیاند؛ بعد متوجه شدیم اسرای ایرانی اینجا زندگی میکنند!
از اتوبوس که پیاده میشدم، زیاد متوجه نبودم. یک سرباز عراقی که کنار در ایستاده بود، محکم پشت گردنم کوبید. نزدیک بود زمین بخورم. به سختی خودم را کنترل کردم و از کنار خیل عظیم اسیرانی که از ترس، سرها را لای پاهایشان فرو برده بودند، عبور کردم و جلوی یک ساختمان قدیمی که کمی بزرگتر از اتاق العماره بود، نشستم.»
۱۳۳ نفر آخر: خاطرات اسیر آزادشده ایرانی شریف صابری
محسن سنچولی پردل
فرار از موصل: خاطرات شفاهی محمدرضا عبدیحسین نیری
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)احمد عبدالرحمن
ناگفتههای جنگاحمد دهقان
زیر پوست جنگوحید خضاب
سیاهچال مِستر؛ خاطرات ربودهشدن جلال شرفی دیپلمات ایرانی در بغدادمحبوبه عزیزی
ساعتَ ۱:۲۵ شب به وقت بغداد: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل خانیاسماعیل امامی
عطر شببوهاحمید حسام
سلحشور: زندگی نامه و خاطرات سردار شهید قربانعلی ابراهیمیگروه نویسندگان
زندان الرشید؛ خاطرات رئیس ستاد سپاه ششم نیروی زمینی سپاه سردار علی اصغر گرجی زادهمحمدمهدی بهداروند
توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچیعبدالعظیم الشکرچی
جنایتهای ما در خرمشهر؛ خاطرات افسران عراقی از خرمشهرمحمدنبی ابراهیمی
مرد ابرپوشحمید نوایی لواسانی
اردوگاه عنبرغلامحسین کهن
سنگریزههایی که شمارش نشدند (خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی)فاطیما فاطری
یک روز یک مردمحسن مطلق
همه چیز درباره جنگ (جلد اول)مرتضی سرهنگی
بلدچی؛ جلد دوماسماعیل سپهوند
روزی روزگاری القاعدهوحید خضاب
بریدههایی از کتاب
مشاهده همه (۱)حجم
۵۴۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۵۴۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۹,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
جالب بود من فکر میکردم بعد از قطعنامه اسیر نداشتیم/ و اینکه متوجه شدم تو اسرارت آدم های بی اعتقاد و اوباش هم کم نبودند ؛ مخصوصا اونجایی که میگه در آسایشگاه ما از ۴۰۰ نفر فقط ۲۴۰ نفر در
به نسبت بقیه کتابهایِ این مدلی,زیاد جالب نیست درحد خوب و متوسط
باز خواندن این کتاب متوجه میشویم چه مردان بزرگی داشتیم چه رنجها بردن واقعا دلمان با عراقیها صد سال صاف نمیشه
یکی از خوب های خاطرات اسارت
حقیقتا کتابی نبود که ارزش وقت گذاشتن داشته باشه ولی در کل بد نبود
این کتاب فوق العاده جذابه پیشنهاد میکنم حتما بخونید