دانلود و خرید کتاب سایکوسیس ۴:۴۸ سارا کین ترجمه عرفان خلاقی
تصویر جلد کتاب سایکوسیس ۴:۴۸

کتاب سایکوسیس ۴:۴۸

نویسنده:سارا کین
انتشارات:نشر بیدگل
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۷۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سایکوسیس ۴:۴۸

مجموعه‌ نمایشنامه‌های بیدگل، مجموعه‌ای منحصربه‌فرد از نمایشنامه‌هایی است که تابه‌حال به فارسی ترجمه نشده‌اند و یا ترجمه خوبی نداشته‌اند. سایکوسیس ۴:۴۸، اثر سارا کین، یکی از نمایش‌نامه‌های اروپایی این مجموعه است که نخستین‌بار در سال ۲۰۰۰ و در لندن به روی صحنه رفت. سارا کین یکی از جنجالی‌ترین چهره‌های نمایشنامه‌نویسی معاصر بریتانیا و از نویسندگان پیرو جریان «تئاتر تهاجمی» است. تئاترِ تهاجمی (in-yer-face theatre) تئاتری است که «یقهٔ مخاطبانِ خود را گرفته و آن‌قدر تکان می‌دهد تا پیام تئاتر را درک کنند.» تجربه‌گرایی، حساسیّت، خشونت و اِعمال شوک برای برانگیختن تماشاگر، طرح وجوه جدید و غیرمعمول در عرصه‌های مختلفی همچون ساختار، لحن، زبان و تصاویر، به‌پرسش کشیدن هنجارهای اخلاقی و شکستن تابوها، نشان دادن رنج و سختی‌ زیر پوست و پسِ چهرهٔ انسان‌های معاصر با تجاوزکردن و یورش‌بردن به حریم خصوصی و نقاط دیده‌نشدهٔ آنان از ویژگی‌های این نوع تئاتر است. کین در ۱۹۷۱ متولد شد. او خیلی زود به نوشتن شعر و داستان کوتاه روی آورد و چند تئاتر را کارگردانی کرد. اولین نمایشنامه‌اش «نفرین‌شده» در ۱۹۹۵ اجرا شد و موجی از توجهات را برانگیخت. او به کار نمایشنامه‌نویسی ادامه داد و در نهایت بعد از نوشتن نمایشنامه سایکوسیس ۴۸: ۴ و پس از یک خودکشی ناموفق، خود را در بیمارستان با بند کفش به دار آویخت. سایکوسیس همچون نامش، نمایشنامه‌ای غیر معمول با ساختاری بهم‌ریخته است که نمی‌توان برای آن موضوع یا هویت مستقلی تعریف کرد. مجموعه‌ای درهم‌تنیده از دیالوگ‌ها، مونولوگ‌ها، خطابه‌ها و هذیان‌های یک ذهن روان‌پریش در تقابل با خودش، درونیاتش و دنیای روان‌شناسی. در نهایت، می‌توان گفت سارا کین در این اثر خواننده را در مواجهه با یکی از غریب‌ترین و سخت‌ترین متون نمایشی قرار می‌دهد. چه در خواندن و چه در اجرا. «غمگینم احساس می‌کنم آینده بی‌امیده و نمی‌شه چیزی‌رو بهتر کرد خسته‌ام و ناراضی از همه‌چیز به‌عنوان یک انسانْ شکست‌خورده‌ای تمام‌عیارم گناه‌کارم، دارم تقاص پس می‌دم دوست دارم خودم رو بکُشم پیش از این می‌تونستم گریه کنم، اما الآن کارم دیگه از اشک گذشته علاقه‌ام رو به آدم‌های دیگه از دست داده‌ام نمی‌تونم تصمیم بگیرم نمی‌تونم بخورم نمی‌تونم بخوابم نمی‌تونم فکر کنم»
زویا
۱۳۹۹/۰۱/۳۱

یکی از بهترین ترجمه هایی بود که تو سالهای اخیر خوندم. عالی بود، خیلی خوشحالم که با سارا کین آشنا شدم.

fuzzy
۱۴۰۱/۰۲/۱۰

اگر علاقه مند به گم شدن در یک متن پاره پاره هستین که هر بار به ثبات و مداومت پشت می کنه این متن راضیتون می کنه. دیالوگ ها با اشعار و استعارات و متونی از کتاب مقدس بریده میشن

- بیشتر
زهرا
۱۳۹۹/۰۱/۲۵

واقعا حس متفاوتی به آدم منتقل میکنه ذهنو درگیر شخصیت نویسنده میکنه به شدت پیشنهاد میشه من خودم دوبار قسمت اول کتاب یعنی نمایشنامه رو خوندم

ml
۱۳۹۸/۱۲/۲۶

امکان نداره که بخونیدش و جملات و حس هاشو درک نکنید!!!

شقايق بانو
۱۳۹۹/۰۳/۲۸

فوق العاده بود،چند بار خوندمش.کلماتش باهام حرف میزد به طرز عجیبی

Maryam Jafari
۱۴۰۰/۰۴/۲۴

ببخشید من میخوام این کتاب رو شروع کنم و خریدمش اما متاسفانه نوع ثبت فایل توی طاقچه اصلا فصل ها و پاراگراف ها رو جدا نکرده و همه متن پشت هم اومده، قبلا برای خوندن کتاب بیست زخم کاری هم این

- بیشتر
black butler
۱۴۰۰/۰۱/۰۲

🕸🕷🕸 از اونجایی که نویسنده کتاب خودکشی کرده قابل حدس بود کتاب باید راجع به مرگ باشه،اما به نظرم کتاب اصلا غمگین نبود چون راجع به حقیقتی صحبت میکنه که برای همه ما اتفاق میفته،دورویی آدما و خشونت و بی عدالتی

- بیشتر
امیرعباس قادری
۱۳۹۹/۰۹/۰۳

توضیحات شاید کمی زیاد به نظر برسن ولی برای منی که خیلی از فضای نمایشی و ادبیات مدرن دورم بسیار مفید بود. واقعن اون جنبه نامه خودکشی ای که بهش نسبت میدن روهیچ جاش حس نکردم. در نزدیکترین حالت سود

- بیشتر
parisa mir
۱۳۹۷/۱۰/۳۰

بی شک یکی از بهترین آثار معاصر🖤

سپیده
۱۴۰۲/۰۱/۱۷

آخرین اثر سارا کین، نویسنده‌‌ی جوانی که چندماه بعد از نوشتن این کتاب خودکشی کرد. برای درک بهتر متن باید این رو بدونیم که نویسنده این نمایشنامه رو در مدتی که توی آسایشگاه روانی بستری بوده نوشته و نثر کتاب به

- بیشتر
غمگینم احساس می‌کنم آینده بی‌امیده و نمی‌شه چیزی‌رو بهتر کرد خسته‌ام و ناراضی از همه‌چیز به‌عنوان یک انسانْ شکست‌خورده‌ای تمام‌عیارم گناه‌کارم، دارم تقاص پس می‌دم دوست دارم خودم رو بکُشم پیش از این می‌تونستم گریه کنم، اما الآن کارم دیگه از اشک گذشته علاقه‌ام رو به آدم‌های دیگه از دست داده‌ام نمی‌تونم تصمیم بگیرم نمی‌تونم بخورم نمی‌تونم بخوابم نمی‌تونم فکر کنم
hasti
من می‌توانم فضایم را پُر کنم زمانم را پُر کنم اما هیچ‌چیز حفرهٔ خالیِ قلبم را پُر نخواهد کرد
hooman
خیال می‌کنم هشتاد سالمه. از زندگی خسته‌ام و ذهنم می‌خواد که بمیرم.
hasti
یک خودآگاهِ راکد و مُرده
mErtUs
هیچ‌چیزی نمی‌تونه ایمان منو بهم برگردونه. این اون دنیایی نیست که من آرزوی زندگی‌کردنش رو داشته باشم.
zarashiri
جسم و روح هرگز نمی‌توانند به ازدواجِ هم درآیند. من نیاز دارم همانی باشم که پیش از این بوده‌ام و تا ابد زیر یوغِ این ناسازگاری که به دوزخم می‌فرستد ماغ خواهم کشید هیچ امیدِ مبهمی به کمکم نخواهد آمد غرقه خواهم شد در بی‌قراریِ خود در آبگیرِ سرد و سیاهِ خود در مغاکِ غیرِمادیِ ذهنِ خود اکنون که شاکلهٔ اندیشه‌ام از دست رفته چگونه می‌توانم به شکل گذشتهٔ خویش بازگردم؟ نه، این زندگی‌ای نیست که من پشیمانِ نداشتنش باشم.
hasti
هیچ‌چیزی ابدی نیست (مگر خودِ هیچ)
saye.mfd
من فکر می‌کنم افسردگی یک وضعیت سالم است، زیرا در کل نشان‌دهندهٔ درکی کاملاً واقع‌بینانه است از آنچه در حال وقوع است
mahdi ph
دوست ندارم بمیرم این‌قدر از حقیقتِ میرابودنم در عذابم که تصمیم دارم خودکشی کنم
hasti
لاشه‌ای بیگانه و محروم‌شده از همه‌چیز به‌دستِ روحِ سرکشِ اخلاقِ اکثریت من دیر زمانی‌ست که مُرده‌ام به ریشه‌هایم بازگشته‌ام و نومیدانه بر کرانه‌ها آواز سر می‌دهم.
کاربر ۸۹۰۹۲۱
این اون دنیایی نیست که من آرزوی زندگی‌کردنش رو داشته باشم.
الف.ژ
من می‌توانم فضایم را پُر کنم زمانم را پُر کنم اما هیچ‌چیز حفرهٔ خالیِ قلبم را پُر نخواهد کرد نیازی حیاتی برای مُردنم برای فروشکستنم.
🌙iyeeda
غمگینم احساس می‌کنم آینده بی‌امیده و نمی‌شه چیزی‌رو بهتر کرد خسته‌ام و ناراضی از همه‌چیز به‌عنوان یک انسانْ شکست‌خورده‌ای تمام‌عیارم گناه‌کارم، دارم تقاص پس می‌دم دوست دارم خودم رو بکُشم پیش از این می‌تونستم گریه کنم، اما الآن کارم دیگه از اشک گذشته علاقه‌ام رو به آدم‌های دیگه از دست داده‌ام نمی‌تونم تصمیم بگیرم نمی‌تونم بخورم نمی‌تونم بخوابم نمی‌تونم فکر کنم
Mina
پیدا کن مرا رها کن مرا از این تردیدِ فرساینده نومیدیِ پوچ هراسیدن از سکون
mErtUs
اما من اینجا نیستم و هرگز هم نبوده‌ام. این چیزا رو دکتر این می‌نویسه و دکتر اون تلاش می‌کنه با نجوایی همدردانه اونا رو به‌زبون بیاره. به من نگاه می‌کنن، قضاوتم می‌کنن، عطرِ عجز و ناتوانی‌ای که از پوستم بلند شده رو بو می‌کشن، دردِ بی‌درمون به تنم خنج می‌کشه و ترسِ بی‌پایانْ وجودم رو تُهی می‌کنه، با دهنی باز و چشم‌هایی خیره به جهانِ اطرافم نگاه می‌کنم و حیرت می‌کنم از اینکه چرا همه‌شون با اون دانشِ رمزی‌شون به رنجِ شرم‌آورِ من نگاه می‌کنن و لبخند می‌زنن. شرم شرم شرم. غرق شو و فرو برو توی لجنِ شرمِ خودت.
hasti
من زنی را گم کرده‌ام که هرگز زاده نشده من زنی را در خلالِ گذرِ سالیان بوسیده‌ام که می‌گفت ما نباید یکدیگر را ملاقات کنیم
شقايق بانو
من می‌توانم فضایم را پُر کنم زمانم را پُر کنم اما هیچ‌چیز حفرهٔ خالیِ قلبم را پُر نخواهد کرد نیازی حیاتی برای مُردنم برای فروشکستنم.
ml
هیچ‌چیزی نمی‌تونه خشمِ منو مهار کنه. و هیچ‌چیزی نمی‌تونه ایمان منو بهم برگردونه. این اون دنیایی نیست که من آرزوی زندگی‌کردنش رو داشته باشم.
hasti
رأسِ ۴:۴۸ وقتی افسردگی می‌آد سراغم
mErtUs
هیچ دارویی تو دنیا پیدا نمی‌شه که بتونه به زندگی معنا بده.
hasti

حجم

۱۱۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۱۱۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۴۲,۰۰۰
۳۰%
تومان