دانلود و خرید کتاب نبودن بابک بیات
تصویر جلد کتاب نبودن

کتاب نبودن

نویسنده:بابک بیات
انتشارات:نشر چرخ
امتیاز:
۴.۶از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نبودن

«نبودن» مجموعه شش داستان کوتاه به قلم نویسنده معاصر، بابک بیات است که در فاصله سال‌های ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ نوشته شده‌اند. همه این داستان‌ها درون‌مایه واحدی دارند و از فقدان روابط انسانی یا خلائی که در رابطه‌های امروزی وجود دارد، سخن می‌گویند. بخشی از داستان «دختری در یک موقعیت» را می‌خوانید: «از در آمد تو، گفت سلام. لبخند زدم و خواستم باهاش دست بدهم، دستم تو هوا معلق و بلاتکلیف ماند. یادم نیست جوابش را دادم یا نه، فقط این‌قدر یادم هست که نمی‌توانستم چشم از چشم‌های زاغی‌اش بردارم؛ نمی‌دانم چرا فکر کرده بودم سیاه است. خر نیستم، می‌دانستم صدای آدم‌ها پشت تلفن کمی فرق می‌کند با حالت واقعی‌شان، ولی آخر این‌قدر تفاوت؟! یارو عباس ذکایی را یادت هست، ترم شش باهاش کلاس برداشتیم... همان اُسکله. صداش را یادت هست انگار سورمه تو حلقش گیر کرده بود؟ این شبیه آن بود. بابا قربان عباس ذکایی... نباید می‌فهمید.»
Gisoo
۱۳۹۷/۰۶/۱۴

من اولین داستانش را خواندم، عالی بود!

farzin
۱۳۹۷/۰۶/۰۷

عالیه پیشنهاد میکنم

مردم هم عین خیال‌شان نیست. سرشان گرم است. گرمِ همه‌چیز.
Gisoo
ببین رفیق یه چیزایی می‌خوام برات تعریف کنم. گوشِت که با منه؟...
Gisoo
با خودت فکر می‌کنی شاید هم دیر شده باشد. مثل همیشه که قرار است دیر بشود.
Gisoo
دیگر باورم شده که آدم‌ها ترکیبی هستند از چشم‌ها و دست‌هاشان.
Gisoo
سرِ صحبت هیچ‌وقت باز نمی‌شود.
Gisoo
پنداری روی یک دایره چرخ بزنی و هی به خودت بگویی ای بابا، این اتفاق را انگار جایی پیش از این دیده بودم! و نخواهی بدانی همه‌چیز تکرار است و دل‌زدگی.
Gisoo
نقاشیه یک‌جوری است، نمی‌دانم این مدلی دیده باشی یا نه؛ فرض کن دست‌وپای کلی آدم و گاو و خر را کنده باشند و قاطی یک‌سری شمع و دروپنجره کرده باشند و همه‌شان را یک‌جا ریخته باشند توی گونی و تکان‌تکان داده باشند و دست‌آخر هم یکهو، پاشیده باشندشان روی تابلو، این‌قدر قَروقاطی. چیزی ازش سر درنمی‌آوری، سه روز هم نگاهش کنی فرقی نمی‌کند.
Gisoo
یک چیزهایی همین‌طوری تا آخر عمر با آدم هستند. کم‌رنگ و پُررنگ می‌شوند. ولی پاک نه. مهم نیست چه باشند و بهانهٔ بودن‌شان چیست، با تو هستند و تو بهتر است بگذاری به حال خودشان بمانند، تا آن‌ها هم قصد باقی جان و روحت را نکنند.
Gisoo
«چه گرمه این‌جا، پُختم. صدای چیه این؟» «خونوادهٔ شوفاژخونه همسایهٔ دیواربه‌دیوارمه. خیلی محترم و بی‌آزارَ‌ن.» «اِه، چه جالب! برا تو که از آدما گریزونی همین‌جور همسایه‌ها بهترن. دیگه به لوله و آهن و آب‌جوش نمی‌شه شک کرد.»
Shaghayegh
چشم‌هایش را از تو پنهان می‌کند. نباید بهش می‌گفتی عاشق چشم‌هایش شده‌ای. اشتباه کردی. مادرت بی‌راه نمی‌گفت «آدم خوب است کلید صندوقخانهٔ دلش دست خودش بماند.»
Shaghayegh

حجم

۹۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۶ صفحه

حجم

۹۷٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۰۶ صفحه

قیمت:
۲۳,۰۰۰
۱۱,۵۰۰
۵۰%
تومان