دانلود و خرید کتاب گزیده آثار مولانا مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مولوی
تصویر جلد کتاب گزیده آثار مولانا

کتاب گزیده آثار مولانا

معرفی کتاب گزیده آثار مولانا

«گزیده آثار مولانا» به کوشش اسدالله بقایی نائینی برگزیده‌هایی از مثنوی معنوی، دیوان شمس، فیه مافیه و رباعیات مولانا جلال الدین محمد بلخی شاعر و عارف بزرگ پارسی گوی قرن هفتم را دربر دارد.
سپیدار
۱۳۹۷/۰۷/۳۰

نه من بیهوده به گرد کوچه بازار می گردم مذاق عاشقی دارم به دنبال دیدار می گردم خدایا رحم کن بر من پریشان وار می گردم گناهکارم خطا کارم به حال زار می گردم گهی خندم گهی گریم گهی افتم گهی خیزیم مسیحا در دلم

- بیشتر
أبوٰمُخلــــِـــٰـــصْ
۱۳۹۸/۱۰/۰۶

ای عاشقــان ای عاشقـان پیمانه را گم کرده ام درکنج ویران مــــانده ام ، خمخــــانه را گم کرده ام هم در پی بالائیــــان ، هم من اسیــر خاکیان هم در پی همخــــانه ام ،هم خــانه را گم کرده ام آهـــــم چو برافلاک شد اشکــــم

- بیشتر
me
۱۳۹۸/۱۰/۲۲

آن شب که دلی بود به میخانه نشستیم/آن توبه صدساله به پیمانه شکستیم/از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب/ما توبه، شکستیم ولی دل نشکستیم شعر زیباییست. نویسندش کیه؟ من هم دیدم گفتن حسین منصور حلاج هم مولانا.:(

فرهاد پناهی
۱۳۹۹/۰۱/۰۹

چرا آثار کامل مولانارو نمیزارین؟

معجزه ی سپاسگزاری
۱۳۹۸/۰۲/۲۴

عرض ادب. سفر از خود به خود، مقدس ترین سفر زندگی انسان محسوب می شود. آنجا که «خویشتنِ خود» را ملاقات می کنی. خدایِ درونت را ... کاربران گرامی:خواندن قرآن فارسی(مثنوی مولانا)شما را با عشق و سرمستی حقیقی آشنا می کند...

danesh
۱۳۹۹/۰۸/۲۸

...چون اکثر کارهای اینچنینی، دریغ از شرح و تفسیری هر چند سطحی و کوتاه بر ابیات و ...، تا مخاطب را چون بلد راهی عَیّار، دستگیری کرده، به سر مقصد مفهوم و منظور رسانند. متأسفانه اکثر ما فارسی زبانان، اللخصوص

- بیشتر
molana
۱۳۹۷/۰۵/۲۱

مولانا این دریای ژرف کسی که حرفی تازه و برآمده از درون می زند او نابغه ی شرق است

bahar
۱۳۹۹/۰۵/۲۰

فقط میتونم بگم لذت بردم...همین

khadije golestani
۱۳۹۸/۰۶/۲۴

خیلی خوبه.....

ترابی۶۸۳۱
۱۳۹۹/۰۳/۱۸

یک کلام مولانا

جان من است او، هی مزنیدش آنِ من است او، هی مبریدش متصل است او، معتدل است او شمع دل است او، پیش کشیدش هر که ز غوغا، وز سر سودا سر کشد اینجا، سر ببریدش عام بیاید، خاص کنیدش خام بیاید، هم بپذیرش نک شه هادی، زان سوی وادی جانب شادی، داد نویدش داد زکاتی، آب حیاتی شاخ نباتی، تا بمزیدش
امیررضا
ما برون را ننگریم و قال را ما درون را بنگریم و حال را
مهدی نجفی
ای دوست شکر خوش‌تر یا آنکه شکر سازد ای دوست قمر خوش‌تر یا آنکه قمر سازد بگذار شکرها را، بگذار قمرها را او چیز دگر داند، او چیز دگر سازد
کاربر479065
کفرت همگی دین شد، تلخت همه شیرین شد حلوا شدۀ کلی، حلوات مبارک باد
B-vafa
چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
اویس
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست ای آفتاب حسن، برون آ دمی ز ابر کآن چهرۀ مشعشع تابانم آرزوست
hojjat
در نیابد حال پخته هیچ خام پس سخن کوتاه باید والسلام
min
آزمودم مرگ من در زندگی‌ست چون رهم زین زندگی پایندگی‌ست اُقتلونی اُقتلونی یا ثقات اِنّ فی قتلی حیاتاً فی حیات
مهدی نجفی
علتِ عاشق ز علت‌ها جداست عشق اصطرلاب اسرار خداست
🍃hoda🍃
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد گرم گرمی را کشید و سرد سرد ناریان مر ناریان را جاذبند نوریان مر نوریان را طالبند
مهدی نجفی
در هوس خیال او همچو خیال گشته‌ام
mohito
عشق جز دولت و عنایت نیست جز گشاد دل و هدایت نیست
hojjat
ان الله لا ینظُر اِلی صُوَرکم و لا اِلی اعمالکم و انّما ینظُرُ اِلی قُلوبُکم
مهدی نجفی
روزها گر رفت گو رو باک نیست تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست
ماهی
چون که اسرارت نهان در دل شود آن مرادت زودتر حاصل شود دانه‌ها چون در زمین پنهان شود سرّ آن سرسبزی بستان شود
Maede Kh
حکایت من و تو (منی و تویی) آن یکی آمد در یاری بزد گفت یارش: کیستی ای معتمد؟ گفت: من، گفتش: برو، هنگام نیست بر چنین خوانی مقام خام نیست رفت آن مسکین و سالی در سفر در فراق یار سوزید از شرر پخته گشت آن سوخته پس بازگشت باز گِردِ خانه انباز گشت بانگ زد یارش که بر در کیست آن؟ گفت: بر در هم تویی ای دلستان گفت: اکنون چون منی، ای من درآ نیست گنجایی دو من در یک سرا
معجزه ی سپاسگزاری
ای دوست شکر خوش‌تر یا آنکه شکر سازد ای دوست قمر خوش‌تر یا آنکه قمر سازد بگذار شکرها را، بگذار قمرها را او چیز دگر داند، او چیز دگر سازد
hojjat
بشنو از نی چون حکایت می‌کند از جدایی‌ها شکایت می‌کند کز نیستان تا مرا ببریده‌اند در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند سینه خواهم شرحه‌شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش من به هر جمعیتی نالان شدم جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم هر کسی از ظن خود شد یار من وز درون من نجست اسرار من سرّ من از نالۀ من دور نیست لیک چشم و گوش را آن نور نیست تن ز جان و جان ز تن مستور نیست لیک کس را دیدِ جان دستور نیست آتش است این بانگ نای و نیست باد هر که این آتش ندارد نیست باد
Melika_SA
ای قوم به حج رفته، کجایید؟ کجایید؟ معشوق همین‌جاست، بیایید! بیایید! معشوق تو همسایۀ دیوار به دیوار در بادیه سرگشته شما در چه هوایید! گر صورتِ بی‌صورتِ معشوق ببینید هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید ده بار از آن راه بدان خانه برفتید یک بار ازین خانه برین بام برآیید با این همه آن رنج شما گنج شما باد افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
:)
عشق آمدنی بُوَدْ نه آموختنی
Ali Yeganeh

حجم

۱۲۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۱۲۹٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۷۴,۰۰۰
۳۷,۰۰۰
۵۰%
تومان