خاویر کرمنت
سال ۱۳۸۶ محمود فرجامی کتابی را ترجمه کرد با نام «بیشعوری» و فایل آن را به صورت رایگان در اختیار همه قرار داد. چراکه مجوز رسمی برای انتشار آن داده نشد. سالها بعد در سال ۱۳۹۳ انتشارات تیسا به طور رسمی بیشعوری را چاپ و منتشر کرد.
محور همه کتابهای خاویر کرمنت «بیشعوری» است:
بیشعوری (راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت) که در سال ۱۹۹۰ در آمریکا منتشر شد و زبانی طنز دارد و درباره تعرض آگاهانه به حقوق دیگران، ریشهاش، علائم و راهکارهای رهایی از آن است. کرمنت پس از آن، «بیشعورهای ابدی» را در سال ۱۹۹۲ و سپس توطئه بیشعورها را در سال ۱۹۹۵ چاپ و منتشر کرد. از این نویسنده دو کتاب دیگر با نامهای «بیشعوری بس است دیگر» و «بیشعورهای گردن کلفت» نیز منتشر شده است.
خاویر کرمنت نه با ادبیات تخصصی روانشناسی یا جامعهشناسی که با زبانی ساده، تلاش کرده است تا با تیپسازی روانشناسانه و جامعهشناسانه بیماری و اختلالی را در انسانها معرفی کند با نام بیشعوری؛ او ویژگی افراد بیشعور را برمیشمرد، تعمیم میدهد و گویی جهان را به دو دسته انسان باشعور و بیشعور تقسیم میکند و آسیبهای مختلف انسانی را تنها از همین منظر و تنها به واسطه همین مفهوم تحلیل میکند.
این نویسنده برای محمود فرجامی که مترجم کتابهای او، روزنامهنگار و طنزپرداز ایرانی است، چنان جذاب بود که در سال ۱۳۹۷ کتابی با نام «بیشعوران» را با زبانی طنز نوشت. گویی این کتاب مکملی است بر بیشعوری خاویر کرمنت که با زبانی طنز نوشت و منتشر کرد.
اما پرسش اصلی این است که خاویر کرمنت معروف که کتابهایش با تیراژهای بالا، توسط مترجمین و نشرهای مختلف چاپ و منتشر شده است، کیست؟ چه مسیری را طی کرده است تا به این شهرت رسیده؟ تفکر او از کجا نشئت میگیرد؟
آنطور که در کتابهایش آمده، کرمنت روانشناس و پزشکی آمریکایی است. اما جز اینها، در جایی دیگر هیچ اطلاعاتی از این نویسنده در دست نیست. شهرت او و کتابهایش بیشتر در ایران و به زبان فارسی است و استقبال زیاد فارسیزبانان از این کتاب تقریبا مهمترین دلیل شهرت کتابهای خاویر کرمنت است. مشخص نیست که این نام، نام مستعار اوست یا نه. او و ایدهاش را از خلال کتابهایش میتوان شناخت. کرمنت معتقد است مسائل اجتماعی و روانشناختی انسانها، به طور تعمیمیافته و همهگیر، از یک بیماری روانی مشخص سرچشمه میگیرند و در هر فصل از کتابهایش سیمای فرد درگیر را ترسیم میکند، علائم آن را مشخص میکند و در نهایت راهکارهایی برای مقابله با این افراد و شناخت این ویژگی در خود را شرح میدهد. کرمنت در این راستا از ترامپ و شخصیتهای دیگری نیز مثال میآورد. او معتقد است این اختلال انسانی قابل درمان است و کاهش آسیب انسانها در زندگی اجتماعی برای یکدیگر از خلال پذیرش بیشعوری و حرکت به سمت حذف آن از وجود انسان میسر است.