کتاب ساعتها
معرفی کتاب ساعتها
رمان «ساعتها» در سال ۱۹۹۸ منتشر شد و در ۱۹۹۹ برندهی جوایز پولیتزر و پن / فاکنر شد. این اثر تحتتأثیر و برگردهی رمان «خانم دالووی» از ویرجینیا وولف، نویسنده بزرگ انگلیسی است جانمایههای رمان متعدد و متنوع است: وظیفه، جنسیت، زیباییشناسی، خلاقیت، مرزهای سیال سلامت جسمی و روانی، حساسیت بیش از حد در برابر زندگی و اضطراب، درآمیختگی نبوغ و جنون، تنهایی و وانهادگی انسان، عشق جنسی و مرگ و خسران و ناکامی، رابطهی نویسنده با خواننده، و…. مایکل کانینگهام (-۱۹۵۲) همهی اینها را در قالب نثری خوشساخت و ریزبافت با دقت فراوان نگاشته که گاه حیرت خواننده را برمیانگیزد و نشان میدهد هنوز رمان توصیفی نمردهاست. داستان از زبان سه زن تعریف میشود، یکی واقعی (نویسندهی بزرگ درگذشته) و دو تن ساختگی. فصلهای کتاب درهمتنیده است و برای خوانندهی امروزی که با رمان مدرن و سینما آشنایی دارد راحت و روان است. یک روز ژوئن از زندگی هر زن انتخاب شدهاست. اما چون سه نفرند و در سه زمان و مکان مختلف زندگی میکنند، بنابراین روایت در سه روز رخ میدهد، بهاضافهی پیشدرآمد که روزِ مرگ ویرجینیا وولف در ۱۹۴۱ است: عزیزم، بهیقین باز به سرم زده. بهنظرم نمیتوان زمانهی هولناک دیگری را از سر گذراند. اینبار دیگر حالم خوب نمیشود. صداهایی در گوشم میپیچد و نمیتوانم حواسم را جمع کنم. پس دست به کاری میزنم که بهنظرم بهتر است. تو بزرگترین سعادت ممکن را نصیبم کردهای. تو از هر لحاظ سنگ تمام گذاشتهای. تا این بیماری ناجور سراغم نیامده بود، کسی از ما دوتا خوشبختتر نبود. دیگر نمیتوانم با آن دربیفتم، میدانم که زندگیت را خراب میکنم، و بیمن میتوانی کار کنی. میدانم که کار میکنی. میبینی که حتی این را هم نمیتوانم درست بنویسم. نمیتوانم چیزی بخوانم. آنچه میخواهم بگویم، این است که همهی سعادت زندگیم را مدیون توام. تو با من صبوری کردهای و خوبیت باورنکردنی بود. میخواهم بگویم که... همه این را میدانند. تنها کسی که میتوانست نجاتم دهد، تو بودهای. غیر از قطعیت خوبی تو، همهچیز از وجودم رخت بربسته. بیش از این نمیتوانم زندگی تو را ویران کنم. فکر نمیکنم هیچ زوجی پیدا شوند که بهاندازهی ما سعادتمند بوده باشند...
رمان ساعتها برندهی جایزه ادبی پولیتزر شده است.
حجم
۱۸۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۸ صفحه
حجم
۱۸۵٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۸ صفحه
نظرات کاربران
هر سه روایت صبح شروع و شب به پایان راه میرسد. در هر سه روایت راوی زن است و این بیشک تعمد نویسنده به زنمحوری بودن اثر و دیدن دنیا از دریچۀ نگاه زن برمیگردد که او را تا حدی
ترجمه ی افتضاح که باعث گنگ تر شدن یه کتاب گنگ شده
فیلمش فوق العاده اس...
آیا طاقچه برای عید غدیر تخفیف نذاشت؟؟؟؟
فیلمش عااالیه
نمونه بسیار گنگ است
برای من جذاب نبود
من این کتاب رو نخوندم اما با توضیحاتی که دادە بە نظر میاد خیلی خوب باشە😍👏👍
فیلمش عالییییی