کتاب از خوب به عالی (چرا بعضی از شرکت‌ها جهشی پیروزمندانه دارند اما بعضی دیگرنه؟)

کتاب از خوب به عالی نوشتهٔ جیم کالینز و ترجمهٔ فاطمه باغستانی است و انتشارات نسل نواندیش آن را منتشر کرده است. این کتاب توضیح می‌دهد که چرا بعضی از شرکت‌ها جهشی پیروزمندانه دارند اما بعضی دیگر نه؟

درباره کتاب از خوب به عالی

از خوب به عالی (چرا بعضی از شرکت‌ها جهشی پیروزمندانه دارند اما بعضی دیگرنه؟) کتابی نوشتهٔ جیم کالینز دربارهٔ دلایل شکست و موفقیت شرکت‌ها و سازمان‌هاست.

به‌راستی چطور ممکن است شرکتی با تاریخچه‌ای طولانی خود را از سطحی معمولی به جایگاهی برساند که از شرکت‌های برجسته بسیاری پیشی بگیرد؟ این کتاب به این سؤال در ۹ فصل پاسخ داده‌ است.

خوب دشمن عالی است و این یکی از دلایل مهمی است که سبب می‌شود افراد یا کسب‌وکارهای کمی موقعیت خود را به سوی عالی شدن تغییر دهند. ما مدارس عالی نداریم؛ زیرا مدارس خوب داریم. ما دولت عالی نداریم؛ زیرا دولت خوبی داریم. افراد کمی به زندگی عالی دست می‌یابند؛ زیرا خوب زندگی‌کردن راحت‌تر است. بیشتر شرکت‌ها هرگز عالی نمی‌شوند؛ چون بیشتر آن‌ها به حد کافی خوب هستند و این مهم‌ترین مشکل آن‌هاست.

 بیشتر شرکت‌های عالی همیشه عالی بوده‌اند و بیشتر شرکت‌های خوب همیشه خوب هستند نه عالی. همین موضوع اساس کتاب پیش رو است. پرسش اصلی این است که ممکن است شرکتی خوب به شرکتی عالی تبدیل شود و اگر جواب مثبت است، چگونه؟ 

این کتاب به شما توضیح می‌دهد که چگونه و چطور.

خواندن کتاب از خوب به عالی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به مسئولان و راه‌اندازان و مدیران شرکت‌ها پیشنهاد می‌کنیم.

درباره جیم کالینز 

جیم کالینز متولد سال ۱۹۵۸ و نویسنده یا مشارکت‌کننده در نوشتن هفت کتاب حوزهٔ مدیریت خلاق از جمله خوب به عالی و ساختن برای ماندن است که تمام آن‌ها جزو پرفروش‌ترین کتاب‌های این زمینه شناخته می‌شوند. او ۴۰ سال به صخره‌نوردی مشغول بوده‌ است. جیم به رفتن راه‌های نرفته و خلاقیت و خطرپذیری معتقد است.

او مدرک کارشناسی ریاضی و MBA را از دانشگاه استنفورد و مدرک دکتری افتخاری را از دانشگاه کلرادو گرفته‌است.

شریه فوربس نام او را در سال ۲۰۱۷ در فهرست صد مغز زندهٔ کسب‌وکار در سطح جهان قرار داده‌ است. فهرستی که جیورجیو آرمانی، دن گلیبرت، اریک اشمیت، مارک زاکربرگ، جک ولش، وارن بافت، ریچارد برانسون، چارلز شواب و جف بزوس هم در آن قرار دارند.

نشریهٔ Thinker نیز نام جیم کالینز را در سال‌های مختلف جزو ۵۰ متفکر برتر جهان اعلام کرده‌ است و حتی در سال ۲۰۱۱ نام کالینز به ردهٔ چهارم رتبهٔ‌بندی Thinker نیز رسید.

بخشی از کتاب از خوب به عالی

«* مدیران نام‌داری که از بیرون سازمان را اداره می‌کردند، در تبدیل شرکت از خوب به عالی نقشی منفی داشتند. ده مدیرعامل از یازده مدیرعامل شرکت‌های خوب به عالی، از درون خود سازمان به مقام مدیریت رسیده بودند؛ درحالی‌که شرکت‌های همسنگ شش برابر بیشتر از شرکت‌های خوب به عالی مدیران خود را از بیرون سازمان انتخاب کرده بودند.

* ما در روند از خوب به عالی، هیچ الگوی منظمی از تأثیر پاداش و مزایای مدیران بر عملکرد خوب آن‌ها مشاهده نکردیم. به زبان ساده‌تر، نتایج و اطلاعات به‌دست‌آمده از تحقیق ما این مطلب را، که پاداش مدیران عامل انگیزه‌ای برای عملکرد خوب شرکت‌هاست رد می‌کند.

* به خودی خود، استراتژی شرکت‌های از خوب به عالی را از شرکت‌های همسنگ آن‌ها تفکیک نمی‌کند. دو مجموعه‌ای که ارزیابی می‌کردیم استراتژی‌های خوبی داشتند؛ پس نمی‌توانیم بگوییم که شرکت‌های از خوب به عالی، در مقایسه با شرکت‌های همسنگ، زمان بیشتری برای تصمیمات استراتژیک گذاشته‌اند و به آن توجه کرده‌اند.

* محور تمرکز شرکت‌های از خوب به عالی این نبود که برای عالی شدن باید چه کاری انجام داد، بلکه به این مهم نیز اندیشیده بودند که باید دست از ادامه چه کارهایی برداشت و چه کارهایی را نباید انجام داد.

* فناوری و تغییرات مربوط به آن هیچ نقشی در ایجاد تحول و دستیابی به مرحله عالی ندارد. فناوری فقط نقش کاتالیزور و شتاب‌دهنده را ایفا می‌کند نه نقش پدیدآورنده را.

* ادغام کردن شرکت‌ها یا خرید آن‌ها هیچ نقش مهمی در شروع تحول از خوب به عالی ندارد؛ درحقیقت، ادغام دو شرکت متوسط هرگز به خلق شرکتی عالی نمی‌انجامد.

* شرکت‌های خوب به عالی توجه چندانی به تغییر مدیریت، ایجاد انگیزه در افراد یا ترغیب آن‌ها نشان نمی‌دهند، بلکه می‌دانند در شرایط مطلوب، مسائلی چون مدیریت، ایجاد انگیزه، ترغیب و تغییر خودبه‌خود حل می‌شود.

* شرکت‌های خوب به عالی هرگز برنامه‌هایی چون تبلیغات، میهمانی، دعوت به ناهار یا برنامه‌های مشابه برای بزرگ جلوه دادن دستاوردهایشان ندارند. به‌واقع، بیشتر این شرکت‌ها بیان کردند که در بعضی بازه‌های زمانی، خودشان نیز از این همه تغییر مثبت ناآگاه بودند و پس از مدتی، با ارزیابی عملکردهای گذشته خویش، متوجه این تحول و گذار شده‌اند. بهتر است بگوییم که آن‌ها جهشی انقلابی در دستاوردهایشان داشتند؛ اما این جهش با روندی انقلابی همراه نبود.

* بیشتر شرکت‌های خوب به عالی در صنعتی عالی مشغول به کار نبودند و حتی بعضی از آن‌ها در صنایع بسیار ضعیف قرار داشتند. هیچ‌یک از این شرکت‌ها از ابتدای اوج گرفتن در رأس دماغۀ موشک نبودند. عالی بودن تابع شرایط نیست، بلکه تا حد زیادی دستاورد انتخاب‌های آگاهانه و معتبر است.»