فیل نایت
فیلیپ نایت یا فیل نایت یکی از بنیانگذاران برند ورزشی نایکی و از افراد میلیاردر آمریکا است، اما ربط او به دنیای ادبیات به کتاب خودزندگینامهاش ربط دارد که برای میلیونها نفر در سراسر دنیا الهامبخش بوده است. او پس از اینکه بارها طعم گس شکست در تجارت را چشید، موفق شد برند کفش ورزشی رویایی خودش را تاسیس کند که ابتدا اسمی مناسب برای آن پیدا نمیکردند، تا اینکه یک روز یکی از دوستانش به او گفت خوابی دیده که از آن فقط اسم «نایکی» به یادش مانده و این اسم نام خدای پیروزی در اساطیر یونانی است و به این شکل بود که فیلیپ نام خداوند پیروزی در یونان باستان را روی برند رویاییاش گذاشت!
شروع زندگی فیل نایت
فیل نایت در ۲۴ فوریهی سال ۱۹۳۸ در اورگان آمریکا به دنیا آمد. او یک خانوادهی پنج نفره متشکل از والدین و سه فرزند داشت. پدرش فردی شناختهشده در صنعت نشر بود که مجلهی اورگان ژورنال را منتشر میکرد و وضعیت مالی خیلی خوبی داشت. بنابراین طبیعی بود که فیل در دوران کودکی با مسئلهی ویژهای دست و پنجه نرم نکرده باشد، اما فیل در تمام نوجوانیاش از یک موضوع گله و شکایت داشت. او عاشق ورزش (مخصوصا دویدن) بود و در رشتههای مختلف دو با اشتیاق شرکت میکرد. در آن زمان کفشهای باکیفیتی برای ورزش در آمریکا تولید نمیشد و کفشهای ورزشی که وجود داشت از نامرغوبترین پلاستیکهای ممکن ساخته میشدند.
آن کفشها با قیمت مضحک پنج دلار فروخته میشدند، اما به شکلی اسفبار پای ورزشکار را زخمی و پر از تاول میکردند و یا خود کفشها در عرض یک هفته دیگر قابل استفاده نبودند. اشتیاق فیل نایت به دویدن، کفشهای نامرغوب و بیکیفیت و تاولهای پاها چیزهایی بودند که باعث شدند ذهن او هرگز نیاز به کفشهای ورزشی باکیفیت را فراموش نکند.
هرچند فیل نایت بعد از تمام کردن دوران دبیرستان فورا به دانشگاه استنفورد شد و رشتهی بازرگانی و تجارت را تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه داد. پس از آن به ارتش رفت و یک سال را به عنوان سربازی تحصیلکرده در خدمت ارتش گذراند.
سفر و زندگی حرفهای
فیل نایت بیستوچهارساله بود که به زادگاهش برگشت و طبیعتا به دنبال منبع درآمدی میگشت. در همین حین بود که عشق به ورزش دوباره به سرش افتاد و باز هم داستان دویدن، کفشها و تاولها برای فیل تکرار شد تا رویای دیرینش را به یادش بیاورد! طراحی کردن کفشی که پاهای دونده را خسته و زخمی نکند به سادگی در ذهنش شکل گرفت، اما طراحی تا تولید کردن کفش یک مسیر طولانی بود که باید طی میشد.
فیل با استفاده از آموختههایش در دانشکدهی بازرگانی و تجارت فهمید که در آن زمان ژاپنیها تنها رقبای آلمانیها در تولید کفش به حساب میرفتند. بنابراین فکر کرد که یک سفر جمع و جور به ژاپن میتواند به او کمک کند تا با کمترین هزینه کفش ورزشی مورد نظرش را تولید کند.
فیلیپ هفتهها روی برنامهی سفرش کار کرد و برای تامین برنامهی خود از پدرش پول قرض گرفت و به همراهی دوست ورزشکار دیگرش «کارتر» سفر را شروع کرد، اما آنها در این بین با وسوسههای عجیب و غریبی روبهرو شدند که دست آخر سر از ساحل زیبا و جذاب هونولولو در هاوایی درآوردند و تا آخرین دلاری که قرض گرفته بودند را هم خرج کردند و ماجرای سفر به ژاپن نقش برآب شد. فیل مجبور شد برای تامین هزینهها کاری کند، اما چون فردی خجالتی بود حتی از عهدهی کاری مثل فروشندگی هم برنیامد. خودش دربارهی آن روزها اینطور میگوید:
«زندگی شیرین بود، زندگی بهشت بود. به جز یک مورد کوچک. من نمیتوانستم کتاب (دایرهالمعارف) بفروشم. من بسیار کمرو بودم و از اعماق وجودم از فروختن دایرهالمعارف بیزار بودم. در حقیقت، من برای بار سنگین رد شدن خواستهها و پیشنهادهایم ساخته نشده بودم.»
کمی بعد شانس به فیل نایت رو کرد و به عنوان فروشندهی تلفنی اوراق بهادار و سهام مشغول به کار شد. نکتهی خوب این بود که مجبور نبود با مشتری چشم در چشم شود و با او چک و چانه بزند! او تلفنی کار را تمام میکرد و همین باعث شد بتواند از پس غول این مرحله بربیاید! پس از شش ماه فیل توانست پولی را دست و پا کند و بالاخره با وقفهای طولانی راهی توکیو شد.
این بار جنگ آمریکا و ژاپن سایهی سیاهش را روی رویای تولید کفش او انداخت، اما فیل با خودش عهد بسته بود که حتی اگر قرار است بمب بر سرش فرود بیاید، باید برود و کاری که باید را انجام دهد! با خوششانسی توانست با ژاپنیهایی که مشتاق به همکاری با او بودند، ارتباط برقرار کند و همه چیز دست به دست هم داد تا چند کفش بر اساس طراحی او تولید شود و برای فیل به آمریکا فرستاده شود!
فیلیپ توانسته بود کار را به انجام برساند و حالا باید به خودش سفری هیجانانگیز را جایزه میداد! بنابراین سر از کشورهای دیگری مثل هند، تایلند، فیلیپین، مصر، ویتنام، ترکیه، رم، ونیز، پاریس و... درآورد. تمام پسانداز فیل در این سفرها خرج شد، اما نتیجهی این سفرها آشنایی با فرهنگها و نیازهای بازارهای مختلف و مردم این کشورها بود.
بعد از اینکه فیلیپ نایت به خانه برگشت، هیچ خبری از کفشهایی که باید از ژاپن میرسید، نشده بود! با این فکر که سرش کلاه بزرگی رفته، مجبور شد که کسب و کار دیگری راه بیاندازد تا درآمد داشته باشد. پس از مدتی چند جفت کفش به دستش رسید و نایت آنها را برای تایید کیفیت کفشها برای مربی ورزشیاش فرستاد. کیفیت کفشها آنقدر رضایتبخش بود که مربیاش پیشنهاد داد تا با سرمایهی او تولید کفشها شروع شود و این تازه اول ماجرای تولید شدن کفشهای نایکی بود؛ نه پایان آن! بحرانها یکی پس از دیگری سر میرسیدند، اما فیلیپ دیگر آموخته بود که چطور باید مسائل (هر چند پیشبینینشده) را حل کند.
زندگی شخصی فیل نایت
فیل نایت در سال ۱۹۶۸ با زنی که عاشقانه او را دوست داشت ازدواج کرد و آنها دو فرزند به نامهای تراویس و متیو دنیا آوردند. متیو در هنگام غواصی جان خود را از دست داد. فیل در سال ۲۰۱۶ کتاب کفشباز را منتشر کرد و در آن داستان حیرتانگیز ساخته شدن برند نایکی را مو به مو با روایتی جذاب و روان برای نسلهای بعد از خودش تعریف کرد.
فیل در ۸۴ سالگی یکی از ثروتمندترین افراد آمریکا محسوب میشود که زندگی حرفهاش برای کسانی که رویایی دارند، الهامبخش است.