کتاب مسافر یکلنگه پا
۳٫۷
(۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب مسافر یکلنگه پا
«مسافر یکلنگه پا» نام داستانی از نویسنده و شاعر رومانیاییتبار آلمانی، هرتا مولر(-۱۹۵۳) است که جایزه نوبل سال ۲۰۰۹ را در کارنامه دارد. مولر سال ۱۹۵۳ در یک روستای آلمانی زبان در غرب رومانی به دنیا آمد و خانوادهاش جزو اقلیت آلمانی کشور رومانی بود. مادرش پس از جنگ جهانی دوم توسط نیروهای نظامی شوروی به اردوگاه کار اجباری اعزام شد. پدرش نیز زمان جنگ جهانی دوم از اعضای گروه اس اس وافن بود و در دوره حکومت کمونیستها از طریق رانندگی کامیون امرار معاش میکرد. مولر که به دلیل خودداری از همکاری با سرویس امنیتی رژیم کمونیستی رومانی تهدید به مرگ شده بود در سال ۱۹۸۷ به آلمان مهاجرت کرد.
این رمان در ۱۹ فصل نوشته شدهاست. هرتا مولر، در این کتاب، زبانی مهآلود، شعرمانند و دشوار دارد. واقعیت رمزآمیز به گونهای پیچیده با پندارهایی خوابمانند آمیخته میشوند تا مسافر یک لنگهپا همچنان سرگردان بماند.
ایرنه، زنی میان سال اهل آلمان شرقی و دلتنگ از نظام سوسیالیستی، به آلمان غربی مهاجرت میکند. هنوز از گرد راه نرسیده که بهشت موعود را چیزی جز سرزمین سرد و دلهای سرد نمیبیند. در کنار ایرنه، ایرنهای دیگر به وجود میآید که چندان شباهتی به ایرنه اول ندارد. مردم بهشت موعود، مسافرانی یک لنگهپا ازآبدرمیآیند.
بخشی از داستان:
مردها تکتک از اتاق بازرسی میگذشتند و به سالن انتظار فرودگاه میرسیدند. مردی یونیفورمپوش به بازرس اشاره کرد. کولهی مردی کتوشلواری سوت کشید. مرد کتوشلواری چرخید و دستهایش را بالا گرفت. کارت سوار شدناش به دهاناش بند بود.
تا مرد به سالن انتظار پا گذاشت، همهی چشمها به سوی او برگشت. نشست و به اتاق بازرسی خیره شد. مرد کتوشلواری دیگری داشت کنترل میشد. مرد به دوروبرش نگریست و طرز نشستن خود را درست کرد.
صدایی زنانه پشت بلندگو گفت: «هواپیما آمادهی پرواز است، لطفا سوار شوید.»
ایرنه پیش خود فکر کرد: «با کدامیک از این مردها میتواند باشد؟» با طرح این پرسش، دیگربار به آنها خیره شده. در یکیشان، بر خلاف دیگران، چیزی چندشآور دید.
روی چشمهای مردهایی که سالخوردهتر بودند، سایهی گذشتهیی پرفراز و نشیب افتاده بود. چهرهشان سخن از سالهای دور و درازی میگفت. سالخوردگی آنان، دل ایرنه را آرام ساخت.
عنکبوت
پرویز شهدی
خروس طلایی و نوشته های دیگرخوآن رولفو
امپراطور هراسجولی اوتسوکا
بازپرسیفیلیپ کلودل
از آنجا که ایستاده بودم چه دیدمآرتوش بوداقیان
زیبالودمیلا اولیتسکایا
زمین پستهرتا مولر
سفر عجیب آقای دالدریمارک لوی
هیچ یک از آنها باز نمیگرددبهمن فرزانه
مضحکویلیام سارویان
سرنوشت در دست کلوتیلدجوانینو گوارسکی
حتی سگهاجان مکگرگور
میریاملوئیجی پیرآندللو
رانده شدهساموئل بکت
یک زن بدبختریچارد براتیگان
در جمع زنانچزاره پاوزه
بچهها در جشن تولدترومن کاپوتی
رقصندهی یونانیآرتور شنیتسلر
بازگشت پنهانی به شیلیگابریل گارسیا مارکز
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۱۰۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۷۳ صفحه
حجم
۱۰۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۷۳ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
یک داستان عالی از نویسنده برنده جایزه نوبل.داستان مهاجرت یک زن از آلمان شرقی به آلمان غربی.
میشه کسایی که کتابو خوندن بنویسنش توی نظرا تا ماهم بخونیم
حتی ده صفحه اش هم نمیشه خوند، انقدر که ناواضحه و نامفهوم