
کتاب خوراک صدف
معرفی کتاب خوراک صدف
کتاب خوراک صدف نوشته بیرگیت فاندربکه و ترجمه فرهاد بازیان، در باب زندگی خانوادگی در آلمان پس از جنگ است و توسط نشر چشمه در سال ۱۴۰۴ منتشر شده است (چاپ سوم). این اثر در قالب داستان بلند با نگاهی انتقادی و طنزآمیز به روابط خانوادگی، نقش پدر و مادر و دغدغههای نسلهای مختلف پرداخته است. نویسنده با بهرهگیری از تجربهی زیستن در هر دو بخش آلمان شرقی و غربی، تصویری ملموس از انزوای فردی، فشارهای اجتماعی و تلاش برای حفظ ظاهر یک خانوادهی درستودرمان ارائه داده است. اثر با نگاه روانشناسانه، لایههای پنهان روابط انسانی را آشکار میسازد و خواننده را به سفری درونی میان خاطرات، اضطرابها و امیدهای اعضای خانواده میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خوراک صدف اثر بیرگیت فاندربکه
کتاب خوراک صدف به قلم بیرگیت فاندربکه، داستانی بلند است که در بستر زندگی خانوادگی در آلمان غربی روایت میشود و با نگاهی موشکافانه به ساختار خانواده، نقشهای جنسیتی و تأثیرات اجتماعی دوران پساجنگ میپردازد. نویسنده با بهرهگیری از تجربهی زیستن در هر دو بخش آلمان، فضایی خلق کرده است که در آن اعضای خانواده میان سنت و مدرنیته، منطق و احساس و آرمانهای فردی و جمعی سرگردان هستند. داستان از زبان دختری نوجوان بیان میشود که با نگاهی تیزبین و گاه طنزآمیز، مناسبات خانوادگی، انتظارات پدر و مادر و تلاش برای حفظ ظاهر یک خانوادهی نمونه را به تصویر میکشد. ساختار داستان بر پایهی خاطرات، گفتوگوها و جزئیات روزمره شکل گرفته و بهتدریج لایههای عمیقتری از روابط و بحرانهای درونی خانواده را آشکار میکند.
داستان بلندِ خوراک صدف با تمرکز بر شبی خاص و وقفهای کوچک در روال معمول زندگی نشان میدهد چگونه رخدادی بهظاهر ساده میتواند بنیانهای عاطفی و روانی خانواده را به چالش بکشد. بیرگیت فاندربکه در این نوولا، با زبانی صریح و بیپرده به نقد ارزشهای تثبیتشده و انتظارات اجتماعی میپردازد و تصویری چندوجهی از تنهایی، اضطراب و تلاش برای معنایافتن در زندگی خانوادگی ارائه میدهد. عنوان این نوولا در زبان مبدأ عبارت از Das Muschelessen : Erzählung و در انگلیسی برابر با The Mussel Feast است.
خلاصه داستان خوراک صدف
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
خوراک صدف داستان شبی از زندگی خانوادهای آلمانی است که قرار است بازگشت پدر از سفر کاری و ترفیع شغلیاش را با خوردن صدف جشن بگیرند. روایت از زاویهدید دختر خانواده بیان میشود و با جزئیات دقیق به آمادهسازی شام، اضطراب انتظار و روابط میان اعضا میپردازد. مادر با وجود بیمیلی به صدف، برای خوشایند پدر و حفظ رسم خانوادگی، چهار کیلو صدف تهیه میکند و در کنار آن سیبزمینی سرخکرده آماده میشود، اما تأخیر پدر و عدمبازگشت او، فضای خانه را بهتدریج از حالت جشن و انتظار به اضطراب، دلخوری و بازنگری در نقشها و روابط خانوادگی میکشاند. گفتوگوهای میان مادر، دختر و پسر خانواده، خاطرات گذشته، دغدغههای تحصیلی، انتظارات پدر و تلاش برای حفظ ظاهر خانوادهای درستودرمان را بازتاب میدهد. داستان با طنز تلخ و نگاه انتقادی به تضاد میان منطق و احساس، آرمانگرایی پدر و واقعگرایی مادر و تلاش فرزندان برای یافتن جایگاه خود در خانواده میپردازد. در نهایت وقفهی کوچک در روال معمول زندگی به فرصتی برای بازاندیشی در ارزشها و پیوندهای خانوادگی تبدیل میشود و نشان میدهد چگونه رخدادی ساده میتواند لایههای پنهان روابط انسانی را آشکار کند.
چرا باید کتاب خوراک صدف را بخوانیم؟
کتاب خوراک صدف با ترکیب طنز و نقد اجتماعی، فضایی خلق کرده است که در آن دغدغههای نسلهای مختلف، فشارهای اجتماعی و تلاش برای حفظ ظاهر خانواده به تصویر کشیده شده است. داستان از زاویهی دید یک دختر نوجوان، امکان همذاتپنداری با احساسات، اضطرابها و امیدهای او را فراهم میکند. جزئینگری در توصیف مناسبات خانوادگی، خاطرات و جزئیات روزمره، خواننده را به عمق تجربهی زیستهی شخصیتها میبرد و فرصتی برای بازاندیشی در نقشها و انتظارات اجتماعی فراهم میسازد. این کتاب برای کسانی که بهدنبال روایتی صادقانه و چندلایه از زندگی خانوادگی و تأثیرات اجتماعی آن هستند، تجربهای خواندنی خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن داستان بلندِ خوراک صدف به کسانی پیشنهاد میشود که به موضوعاتی مانند خانواده، روابط میاننسلی، نقد اجتماعی و روانشناسی در ادبیات داستانی علاقه دارند. همچنین این نوولا به دانشجویان و علاقهمندان به ادبیات معاصر آلمان و کسانی که دغدغهی هویت، انزوا و نقشهای جنسیتی را دارند، توصیه میشود.
درباره بیرگیت فاندربکه
بیرگیت فاندربکه (Birgit Vanderbeke) در سال ۱۹۵۶ به دنیا آمد و در ۲۰۲۱ میلادی درگذشت؛ نویسندهای سرشناس در ادبیات مدرن آلمان که او را با سبک انتقادی و نگاه بیپروایش به مسائل اجتماعی، فروپاشی ارزشهای خانوادگی و تناقضهای جامعهی معاصر شناختهاند. پس از مهاجرت خانوادهاش در سال ۱۹۶۱ میلادی، کودکی و نوجوانی خود را در فرانکفورت و غرب آلمان گذراند. تحصیلات دانشگاهی را در رشتههای حقوق، زبانشناسی و زبانهای ژرمنی و رومیایی در دانشگاههای فرانکفورت و ماینتس به پایان رساند و سپس به نویسندگی روی آورد. نخستین اثر منتشرشده به قلم او با عنوان خوراک صدف با ترجمهی انگلیسی The Mussel Feast شهرتی بینالمللی برایش به همراه داشت. از اوایل دههی ۱۹۹۰ در جنوب فرانسه ساکن شد و تا پایان عمر همانجا زیست. در طول فعالیت ادبی پربار خود جوایز مهمی همچون اینگهبورگ باخمان، کرانیخاشتاینر، زولوتورن، رزویتا و هانس فالادا را دریافت کرد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
داستان بلندِ خوراک صدف در سال ۱۹۹۰ میلادی برندهی جایزهی اینگهبورگ باخمان شد. نویسندهی این نوولا، بیرگیت فاندربکه در طول فعالیت ادبی خود جوایز و افتخارات مهمی به دست آورد. او در سال ۱۹۹۷ برندهی جایزهی ادبی کرانیخاشتاینر شد. دو سال بعد، در ۱۹۹۹ میلادی جایزهٔی ادبی زولوتورن و جایزهی رزویتا را دریافت کرد و سپس در سال ۲۰۰۲ موفق به دریافت جایزهی هانس فالادا شد. او در سال ۲۰۰۷ میلادی کرسی ادبیـ - شعری برادران گریم را در دانشگاه کاسل به دست آورد. ترجمهی انگلیسی کتاب خوراک صدف در سال ۲۰۱۴ به فهرست نهایی جایزهی ادبیات خارجی مستقل راه یافت.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
در سایت گاردین نوشته شده است که کتاب خوراک صدف از آن دسته کتابهایی است که به ما نمیگوید به چه بیندیشیم؛ بلکه ما را به اندیشیدن وامیدارد و واقعاً همین شیوهی درست کتابنوشتن است. اگر این کتاب نگاهی به روان جمعی آلمانی انداخته باشد، با مطالعهی آن شاید دیگر این ملت را آنگونه که گاه امروز میبینیم (دلخور، رنجیده یا کینهجو)، تصور نکنیم.
بخشی از کتاب خوراک صدف
«مادرم شام را از قبل درست میکرد، ولی بااینحال باید تا میشد سریع به پدر و مادرش سر میزد و برمیگشت، حتی کوتاهترین غیبتش هم تهدیدی برای خانه به حساب میآمد، برای همین بود که وقتی آن شب گفتم چرا باید بساط کنسرت رفتن را جمع کرد، ما به اوج سرکشی و خیرهسری خود رسیده بودیم؛ تازه راحت میتوانستم بگویم اصلاً باید بساط کار خانه و خانهداری را جمع کرد، هر چند جفت این حرفها یک جورهایی عین یک حرف بود؛ اینکه نبودن مادرم حتی برای یک دقیقه چهار ستون خانه و خانواده را از هم میپاشید. یکبار که مادرم در بیمارستان بستری بود، پدرم یک هفته نگذشته افتاده بود دنبال اینکه برش گرداند خانه؛ دکتر میگفت حرفش را هم نزنید، شما نمیتوانید مسئول عواقب این کار باشید، بااینحال پدرم میگفت خانواده دارد از هم میپاشد و خودش مسئولیتش را قبول میکند؛ دکتر هم یکهو درآمده بود که میفهمد و خودش هم خانواده دارد و قبول کرده بود مادرم را مرخص کند که برگردد خانه. در آن یک هفته آنقدر کارِ خانه و رخت چرک روی هم جمع شده بود که مادرم نمیرسید همهٔ رخت شستنها و اتو کردنها و رفتوروبها را تمام کند، بااینحال دندان به جگر گذاشت و افتاد به کار.»
حجم
۱۴۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه
حجم
۱۴۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه
نظرات کاربران
مادری با دختر و پسر جوانش منتظر نشسته اند پشت میز غذا. قرار است پدر بیاید و با هم ترفیع شغلی او را جشن بگیرند. برای همین شام خوراک صدف پخته اند. غذای محبوب پدر اما چند ساعت گذشته و