
کتاب مغز رفیق باز
معرفی کتاب مغز رفیق باز
کتاب مغز رفیقباز (عصبشناسی دوستی، همدلی و زندگی اجتماعی) نوشتهی بن راین و با ترجمهی پویا پاکنژاد، اثری است که به بررسی علمی و روزمرهی روابط انسانی از منظر عصبشناسی میپردازد. این کتاب با زبانی ساده و قابلدرک، یافتههای جدید علوم اعصاب را دربارهی اهمیت ارتباطات اجتماعی، همدلی و دوستی برای سلامت روان و جسم انسان شرح داده است. بن راین، پژوهشگر علوم اعصاب اجتماعی، تلاش کرده تا نشان دهد مغز انسان چگونه برای زندگی جمعی و تعامل با دیگران سیمکشی شده است و چرا انزوا و تنهایی میتواند بهشدت برای بدن و ذهن زیانآور باشد. نشر نوین آن را منتشر کرده است. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مغز رفیق باز
کتاب مغز رفیقباز نوشتهی بن راین، اثری غیرداستانی در حوزهی علوم اعصاب اجتماعی است که با رویکردی میانرشتهای، به بررسی نقش مغز در شکلگیری و کیفیت روابط انسانی میپردازد. نویسنده با تکیه بر پژوهشهای علمی و مثالهای ملموس، نشان داده است که مغز انسان ذاتاً برای ارتباط و همدلی با دیگران ساخته شده و این نیاز، ریشهای تکاملی دارد. ساختار کتاب به گونهای است که ابتدا اهمیت تعاملات اجتماعی و پیامدهای مثبت آن بر سلامت روان و جسم را شرح داده و سپس به بررسی اثرات منفی انزوا و تنهایی بر مغز و بدن پرداخته است. بن راین در این کتاب، مفاهیمی مانند نورونهای آینهای، هورمون اکسیتوسین و نقش شبکههای اجتماعی را با زبانی روشن توضیح داده و تلاش کرده است تا فاصلهی میان علم و زندگی روزمره را کم کند. کتاب همچنین به چالشهای زندگی مدرن، مانند افزایش ارتباطات مجازی و کاهش تعاملات چهرهبهچهره، اشاره کرده و پیامدهای آن را از منظر عصبشناسی بررسی کرده است.
خلاصه کتاب مغز رفیق باز
کتاب مغز رفیقباز با این ایده آغاز میشود که کیفیت روابط انسانی، تعیینکنندهی کیفیت زندگی است. بن راین با مثالهایی از زندگی روزمره و پژوهشهای علمی، نشان داده است که تعاملات اجتماعی نهتنها خلقوخو را بهبود میبخشند، بلکه بر سلامت جسمی، مقاومت در برابر بیماریها و حتی طول عمر تأثیر میگذارند. او توضیح داده است که مغز انسان برای زندگی گروهی و ارتباط با دیگران تکامل یافته و سامانههای پاداش مغزی مانند اکسیتوسین، سروتونین و دوپامین، هنگام معاشرت فعال میشوند و احساس رضایت و شادی ایجاد میکنند. در بخشهای ابتدایی، نویسنده به سه حقیقت تلخ دربارهی زندگی اجتماعی اشاره کرده است: زندگی در دنیایی چندپاره، نقش تفرقه بهعنوان دشمن سلامت مغز و وجود کاستیهای ذاتی در مغز که میتواند مانع ارتباط شود. سپس با مثالهایی از آزمایشهای روانشناسی و علوم اعصاب، نشان داده است که حتی گفتوگوهای کوتاه با غریبهها یا تعاملات اجباری نیز میتواند حال افراد را بهتر کند. در ادامه، کتاب به پیامدهای منفی انزوا میپردازد و شرح میدهد که تنهایی میتواند بهاندازهی سیگارکشیدن برای بدن مضر باشد. پژوهشهایی دربارهی زندانیان در سلول انفرادی، سالمندان تنها و بیماران منزوی، نشان دادهاند که انزوا باعث افزایش استرس، التهاب مزمن و کاهش مقاومت بدن در برابر بیماریها میشود. همچنین، نویسنده با اشاره به داستانهایی مانند زندگی جینی، کودک منزوی، اهمیت تجربهی اجتماعی در کودکی و نقش آن در رشد مغز را برجسته کرده است. در مجموع، کتاب مغز رفیقباز با ترکیب دادههای علمی و روایتهای شخصی، تصویری روشن از اهمیت پیوندهای انسانی و خطرات انزوا ارائه داده و بر ضرورت بازنگری در سبک زندگی مدرن تأکید کرده است.
چرا باید کتاب مغز رفیق باز را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی علمی و درعینحال ملموس، نشان داده است که ارتباطات انسانی نهتنها برای شادی و رضایت، بلکه برای سلامت جسم و روان حیاتیاند. مغز رفیقباز با توضیح سازوکارهای عصبی تعاملات اجتماعی، به خواننده کمک میکند بفهمد چرا معاشرت با دیگران تا این اندازه مهم است و چگونه انزوا میتواند به سلامت آسیب بزند. همچنین، کتاب با مثالهای واقعی و پژوهشهای معتبر، فاصلهی میان علم و زندگی روزمره را کم کرده و راههایی برای تقویت روابط اجتماعی در دنیای مدرن پیشنهاد داده است. مطالعهی این اثر میتواند دید تازهای نسبت به اهمیت دوستی، همدلی و حضور فیزیکی در کنار دیگران ایجاد کند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان علوم اعصاب، روانشناسی اجتماعی، فعالان حوزه سلامت روان، افرادی که دغدغهی تنهایی یا انزوا دارند و کسانی که به دنبال بهبود کیفیت روابط انسانی و سلامت کلی خود هستند پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب مغز رفیق باز
«در نتیجه، بهباور من، توقع مغز ما از ارتباط اجتماعی رفتهرفته پایین آمده است. نمیدانم شما چه نظری دارید، ولی من دیگر از شنیدن صدای اپراتور خودکار پشت خط تعجب نمیکنم. در واقع، وقتی صدای انسانی واقعی را میشنوم، بیشتر غافلگیر میشوم. مغزم خودش را با دنیای مدام متغیرْ سازگار کرده و پیشبینیهایش را مطابق با آن بهروزرسانی کرده است و حالا بیشتر انتظار دارد با یک ماشین صحبت کند تا با انسان. این پدیده به کل جامعه سرایت کرده است. بیآنکه واقعاً متوجه باشیم، مغزمان خودش را با دنیایی سازگار میکند که در آن کمتر با دیگران تعامل داریم. تحول بزرگ دیگری در سال ۲۰۲۰ اوضاع را بدتر کرد و باعث شد زندگی اجتماعیمان عقبنشینی کند و تحلیل برود. همهگیری کووید-۱۹ بیشک یکی از منزویکنندهترین رویدادهای تاریخ بشر بود که میلیاردها نفر را به اعماق تاریک انزوا فروبرد. در خانه گیر افتاده بودیم که ابرهای سنگین تنهایی از راه رسیدند و بر سلامت روانمان سایه افکندند و ما را در دام ناامیدی و درماندگی گریزناپذیر گرفتار کردند. نمنمک به دنیای محبوبمان بازگشتیم، اما دیدیم که بهشدت تغییر کرده است. تعاملات اجتماعی در هالهای از ترس و نگرانی فرورفته بود، با این دلهرهٔ شوم که ممکن است در معرض یک بیماری جدید و ناشناخته قرار بگیریم. نشستن در فضاهای عمومی با اضطرابی ناآشنا همراه بود. دیگر نمیخواستیم با فروشنده صحبت کنیم و شاید بهتر بود که اصلاً به خریدهای ما دست نزند. خودمان را با کار، ورزش و حتی خرید در خانه وفق دادیم. در نتیجه، مغزمان نیز به کمتر دیدن همکاران، رفقای باشگاه و همسایهها عادت کرد. برای گونهای با مغز بهشدت اجتماعی، این وضعیت بدی است.»
حجم
۳۹۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه
حجم
۳۹۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۶ صفحه