دانلود و خرید کتاب شکسپیر؛ گفت و گوهایی با یان کات چارلز ماروویتز ترجمه رضا سرور
تصویر جلد کتاب شکسپیر؛ گفت و گوهایی با یان کات

کتاب شکسپیر؛ گفت و گوهایی با یان کات

معرفی کتاب شکسپیر؛ گفت و گوهایی با یان کات

کتاب شکسپیر؛ گفت و گوهایی با یان کات (هملت؛ یک کولاژ) نوشتهٔ چارلز ماروویتز و ترجمهٔ رضا سرور است. نشر بیدگل این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب از مجموعهٔ «تئاتر؛ نظریه و اجرا» و حاوی چهار گفت‌وگو و یک نمایشنامه است.

درباره کتاب شکسپیر؛ گفت و گوهایی با یان کات

کتاب شکسپیر؛ گفت و گوهایی با یان کات (Shakespeare: Conversations with Jan Kott) دربردارندهٔ چهار گفت‌وگو میان چارلز ماروویتز و یان کات است. یان کات نویسندهٔ کتابی مشهور با عنوان «شکسپیر معاصر ما» است. آنچه این چهار گفت‌وگو را منحصربه‌فرد می‌سازد رودررویی یان کات با کارگردان و نظریه‌پردازِ برجسته‌ای چون چارلز ماروویتز است که با دیدگاه انتقادی و سازش‌ناپذیر خود، به نکات زیادی اشاره کرده است. ماروویتز در این گفت‌وگوها از چالش با شکسپیرشناس همچون کات پروایی ندارد و هرجا که لازم بداند با استناد به وقایع یا جریانات هنری روز باعث تعدیل برخی نظریات کات یا دست‌کم روشن‌شدن وجوه دیگر موضوعات مورد بحث می‌شود. یان کات نیز از کلیشهٔ مصاحبه‌شوندهٔ نامنعطفی که حرف‌هایی ازپیش‌آماده دارد، فاصله دارد.

در بخش دوم کتاب، نمایشنامهٔ «هملت: یک کولاژ» ‌(که با نام هملتِ ماروویتز شناخته می‌شود) آمده است. این کولاژ در کنار سایر اقتباس‌های مدرنی براساس هملت ارائه کرده‌اند، به‌عنوان یکی از بدیع‌ترین رویکردهای معاصر به آثار شکسپیر شناخته می‌شود. ساختار این نمایشنامه، تکوین تدریجی آن براساس تجربیات اجرایی، ارتباط بنیادین آن با نظریات یان کات و نیز مقدمه‌ای است که ماروویتز بر آن نوشته است. در این نمایشنامه تمام دیالوگ‌ها برگرفته از متن شکسپیر هستند و فقط توضیح‌صحنه‌ها و شیوهٔ چیدمان دیالوگ‌ها به ماروویتز تعلق دارد. او با تغییردادن گویندهٔ دیالوگ‌ها و موقعیت بیانی‌شان، از جملات شناخته‌شدهٔ متن شکسپیر، که در این ۴۰۰ سال معناهای ثابتی به خود گرفته‌اند، آشنایی‌زدایی کرده است. 

نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود. نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.

خواندن کتاب شکسپیر؛ گفت و گوهایی با یان کات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ مصاحبه‌هایی در باب حوزهٔ تئاتر و نمایش و علاقه‌مندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب شکسپیر؛ گفت و گوهایی با یان کات

«مطمئناً افیلیا پیش از شروع نمایش، خود را تسلیم هملت کرده است و به همین دلیل وقتی می‌فهمد که شانس ازدواجش با پادشاه آینده به‌خاطر اختلال روانی هملت از بین رفته، ناگاه خود را «افسرده‌ترین و بدبخت‌ترینِ همهٔ زنان» می‌بیند، زیرا او (از میان آن‌همه چیزهای چشیدنی) «شهد شیرین سوگندهای آهنگین او» را چشیده است. دقیقاً قبل از این جملات، هملت با دیوانگی ساختگی‌اش چنان طبیعی به خشم می‌آید که خیلی راحت به این تردیدکه هملت واقعاً سلامت عقلی‌اش را از دست داده‌دامن می‌زند. در چنین وضعیتی، هملت رفتار سستِ اخلاقیِ افیلیا را به او بازمی‌گرداند. وقتی هملت فریاد می‌زند: «به صومعه برو!» (یا درواقع به فاحشه‌خانه) تنفر او دو بخش و منشئی دوگانه دارد: یکی اینکه او می‌توانست با افیلیا در همان شهوت‌رانی‌ای غوطه‌ور شود که مادر و ناپدری‌اش در آن غرقه‌اند، و دوم آنکه افیلیا باید همان‌قدر که گرترود به کلادیوس تن داده، در اختیار او قرار گیرد. این نفرتِ مرد عاشق، مسئله‌ای قدیمی و کلاسیک است؛ عاشق از معشوقهٔ خویش متنفر می‌شود، زیرا درمی‌یابد که دیگران نیز به همان راحتی از معشوقه‌اش لذت برده‌اند. در این صحنه، افیلیا جایگزین گرترود شده است. در صحنهٔ بعد، افیلیا برای هملت همچون دستاویزی برای متلک‌گویی به گرترود است. نفرت از مسائل جنسی‌که اساساً امری متظاهرانه است‌از صحنهٔ گفت‌وگو دربارهٔ صومعه تا صحنهٔ اتاق‌خواب گرترود، به‌طور ثابتی وجود دارد؛ هملت افیلیا را تحقیر می‌کند و می‌خواهد به گرترود آسیب برساند، زیرا در ذهن او هردوی آنها گناهکارند و گناهشان نیز یکی است. در صحنهٔ نمایش تله‌موش، او از افیلیا دستاویزی می‌سازد تا مادر خود را پریشان و ناراحت کند و در صحنهٔ گفت‌وگو در اتاق‌خواب، که پس از آزادسازی عواطف در صحنهٔ تله‌موش است، هملت خصومت خویش را مستقیماً متوجه هدف اصلی‌اش می‌کند. از این صحنه به بعد، افیلیا دیگر نه برای هملت سودمند است و نه در زندگی‌اش نقشی دارد. امیال سرکوب‌شدهٔ افیلیا تا سرحد جنون فوران کرده است و اینک او، درست در لحظهٔ مرگش، با خواندن آوازهایی هرزه‌درا، صراحتاً به بی‌بندوباری جنسی‌اش اقرار می‌کند. اکنون او از آن قیود اجتماعی که پدر، برادر و موقعیتش در دربار بر او تحمیل می‌کردند آزاد است. دیوانگی روزنهٔ فرار اوست. کاملا احتمال دارد که هملت پیش از آنکه او را به «زیر آورد» به او «قول ازدواج» داده باشد، اما مطمئناً چه افیلیا به بستر او می‌رفت و چه نه، چنین ازدواجی دیگر نمی‌توانست صورت پذیرد.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۷۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

حجم

۱۷۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۱۲ صفحه

قیمت:
۱۳۰,۰۰۰
۹۱,۰۰۰
۳۰%
تومان