
کتاب استاد عروسک (جلد چهارم)
معرفی کتاب استاد عروسک (جلد چهارم)
کتاب استاد عروسک (جلد چهارم) نوشتهی میابه میوکی با ترجمهی راضیه کریمپور بلداجی، اثری داستانی و معمایی است که توسط انتشارات دانشآفرین بهصورت الکترونیکی منتشر شده است. این جلد از مجموعه استاد عروسک، با روایتی پیچیده و شخصیتپردازیهای چندلایه، به بررسی پیامدهای روانی و اجتماعی یک پرونده قتل سریالی میپردازد. داستان در بستر جامعهای ژاپنی شکل میگیرد و با تمرکز بر زندگی قربانیان، خانوادهها و کارآگاهان، لایههای مختلفی از احساس گناه، عذاب وجدان، خشم و سوگواری را به تصویر میکشد. استاد عروسک نهتنها به دنبال رمزگشایی از جنایت است، بلکه به تأثیرات عمیق آن بر بازماندگان و جامعه نیز میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب استاد عروسک (جلد چهارم)
استاد عروسک (جلد چهارم) نوشتهی میابه میوکی، داستانی جنایی و روانشناختی است که در فضای ژاپن معاصر روایت میشود. این جلد، ادامهی ماجراهای پیچیدهی قتلهای سریالی است که در جلدهای پیشین آغاز شده بود. نویسنده با نگاهی موشکافانه، نهتنها به روند تحقیقات پلیسی و جستوجوی هویت قربانیان و قاتلان میپردازد، بلکه تأثیرات روانی و اجتماعی این جنایات را بر خانوادهها، بازماندگان و حتی جامعهی رسانهای بررسی کرده است. ساختار کتاب بر پایهی روایتهای موازی و چندصدایی است؛ از یک سو زندگی شینیچی، بازماندهی یکی از قربانیان، و از سوی دیگر تلاشهای کارآگاهان برای کشف حقیقت و شناسایی قربانیان جدید. در کنار اینها، شخصیتهایی چون مگومی، کومی و شیگکو هرکدام با زاویهی دید و دغدغههای خاص خود، ابعاد مختلف تراژدی را بازتاب میدهند. استاد عروسک با ترکیب عناصر معمایی، روانشناختی و اجتماعی، تصویری چندلایه از تأثیرات یک جنایت بر افراد و جامعه ارائه داده است.
خلاصه داستان استاد عروسک (جلد چهارم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان استاد عروسک (جلد چهارم) با تمرکز بر شینیچی، بازماندهی یک خانواده قربانی قتل، آغاز میشود. او که با عذاب وجدان و احساس مسئولیت نسبت به فاجعهای که برای خانوادهاش رخ داده دستوپنجه نرم میکند، درگیر مواجهههای مکرر با مگومی، دختر قاتل خانوادهاش، میشود. مگومی با اصرار و رفتارهای متناقض، شینیچی را تحت فشار قرار میدهد تا پدرش را در زندان ملاقات کند و او را ببخشد؛ اما شینیچی سرسختانه از این کار امتناع میورزد و در عین حال، خود را به نوعی مقصر اصلی ماجرا میداند، چرا که باور دارد با یک حرف بیجا دربارهی ارثیهی خانوادگی، ناخواسته انگیزهی قتل را فراهم کرده است. در کنار این خط اصلی، روایتهایی از زندگی کارآگاهان و خبرنگاران نیز وجود دارد. کارآگاه تاکگامی و همکارانش درگیر شناسایی قربانیان جدید و بررسی شواهد بهجامانده از قاتلان هستند. کشف عکسها و ویدیوهای دلخراش از قربانیان، شوک تازهای به جامعه وارد میکند و روند تحقیقات را پیچیدهتر میسازد. همزمان، شیگکو به عنوان خبرنگاری که بر پرونده قتلهای سریالی کار میکند، با چالشهای اخلاقی و عاطفی مواجه است؛ او باید میان فاصلهگذاری حرفهای و همدردی انسانی تعادل برقرار کند. در این میان، رابطهی شینیچی با کومی، دوستدخترش، نیز دستخوش فرازونشیبهای عاطفی میشود. کومی تلاش میکند شینیچی را از احساس گناه رها کند، اما خود نیز با تردیدها و نگرانیهایش دربارهی آیندهی این رابطه روبهروست. کتاب با نمایش تأثیرات چندوجهی یک جنایت بر بازماندگان، خانوادهها، پلیس و رسانه، تصویری تلخ و واقعگرایانه از سوگواری، خشم، عذاب وجدان و تلاش برای بازسازی زندگی ارائه داده است.
چرا باید کتاب استاد عروسک (جلد چهارم) را بخوانیم؟
استاد عروسک (جلد چهارم) با روایتی چندلایه و شخصیتپردازیهای دقیق، به بررسی ابعاد روانشناختی و اجتماعی یک پرونده قتل سریالی میپردازد. این کتاب نهتنها معمای جنایت را دنبال میکند، بلکه به تأثیرات عمیق آن بر بازماندگان، خانوادهها و حتی جامعهی رسانهای میپردازد. نویسنده با پرداختن به احساس گناه، عذاب وجدان، خشم و سوگواری، تجربهای متفاوت از داستانهای جنایی ارائه داده است. همچنین، روایتهای موازی و نگاه به نقش رسانهها و پلیس در مواجهه با فجایع اجتماعی، این اثر را از سایر آثار مشابه متمایز کرده است. مطالعهی این کتاب فرصتی برای درک پیچیدگیهای روان انسان و جامعه در مواجهه با بحران است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای جنایی، معمایی و روانشناختی پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که دغدغهی بررسی تأثیرات اجتماعی و روانی جنایتها بر بازماندگان و جامعه دارند، مناسب است. دانشجویان و پژوهشگران حوزههای روانشناسی، جامعهشناسی و مطالعات رسانه نیز میتوانند از این اثر بهره ببرند.
بخشی از کتاب استاد عروسک (جلد چهارم)
«کابوسها همیشه الگویی یکسان داشتند. او در حال فرار کردن بود و مگومی به دنبالش میآمد. در حالی که تقریباً به طرز بیرحمانهای شبیه به واقعیت بود، شینیچی با عرق سرد از دست او فرار میکرد، بدنش مانند بید میلرزید، و دندانهایش بهم میخوردند. سپس با تکانی ناگهانی از خواب بیدار میشد، انگار از طریق دریچهٔ فرار اضطراری خود را از رویا بیرون انداخته بود و پاهایش همچنان به شکل دویدن زیر پتویش خم شده بود. برعکس کابوسهای شبانه، روزها تصویرهای کوتاه و ثانیهای داشت. مثلاً در حالی که صف بلندی پشت سرش دیده میشد، منتظر اتوبوس بود و خیلی عادی رویش را برمیگرداند و مگومی را در انتهای صف میدید، یا گاهی اوقات برای خریدهای شیگکو به فروشگاه میرفت، سبد را در طول راهروها به جلو هل میداد، اقلام درون لیست را برمیداشت و وقتی به راهرویی دیگر میپیچید ناگهان به مگومی برخورد میکرد. در خیالهای روزانه، مگومی به دنبالش نمیآمد. حتی متوجه نمیشد شینیچی آنجاست، ولی پسر لبریز از وحشت میشد و با خود فکر میکرد باید قبل از اینکه مگومی او را ببیند فرار کند. سپس پلک میزد و متوجه میشد دختر اصلاً در صف یا فروشگاه نیست. ذهنش فقط داشت سر او بازی درمیآورد.»
حجم
۲۷۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۷۵٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
