
کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد (کتاب دوم)
معرفی کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد (کتاب دوم)
کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد (کتاب دوم) نوشتهی سوسوکه ناتسوکاوا با ترجمهی الهام صیفی کار، داستانی خیالانگیز و متفاوت را در دل یک کتابخانهی قدیمی روایت میکند. این اثر توسط انتشارات دانشآفرین منتشر شده است و ادامهای بر ماجراهای کتاب اول با همین نام به شمار میآید. محوریت داستان حول دختری نوجوان به نام نانامی و گربهای سخنگو به نام تایگر میچرخد که با هم وارد ماجراهایی عجیب و پررمزوراز در دنیای کتابها میشوند. فضای داستان، ترکیبی از واقعیت و خیال است و با بهرهگیری از عناصر فانتزی، به دغدغههایی چون ارزش کتابها، قدرت تخیل و اهمیت حقیقت در زندگی میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد (کتاب دوم)
کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد (کتاب دوم) نوشتهی سوسوکه ناتسوکاوا، داستانی فانتزی و ماجراجویانه را در بستر یک کتابخانهی قدیمی روایت میکند. شخصیت اصلی، نانامی، دختری نوجوان و علاقهمند به کتاب است که به دلیل بیماری آسم، بیشتر وقت خود را در کتابخانه میگذراند. او متوجه ناپدیدشدن اسرارآمیز کتابها از قفسهها میشود و این موضوع، آغازگر ماجراهایی تازه برایش است. در کنار نانامی، گربهای سخنگو به نام تایگر قرار دارد که نقش راهنما و همراه را ایفا میکند. داستان با ورود به دنیایی خیالی و عبور از گذرگاههای عجیب، به مفاهیمی چون حقیقت، مسئولیتپذیری، قدرت قلب و ارزش کتابها میپردازد. نویسنده با خلق جهانی میان واقعیت و خیال، شخصیتهایی چندوجهی و فضایی پر از رمز و راز، مخاطب را به سفری درونی و بیرونی دعوت کرده است. این کتاب، ضمن حفظ لحن صمیمی و نوجوانپسند، به دغدغههایی چون هویت، دوستی، استقلال و اهمیت انتخابهای فردی نیز اشاره دارد.
خلاصه داستان گربه ای که کتابخانه را نجات داد (کتاب دوم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با ناپدیدشدن کتابها از کتابخانهای قدیمی آغاز میشود؛ جایی که نانامی، دختر نوجوان و آشنا با قفسهها، متوجه این اتفاق عجیب میشود. او که به دلیل بیماری آسم بیشتر وقتش را در کتابخانه میگذراند، با بیتوجهی بزرگترها نسبت به این موضوع روبهرو میشود. در جریان پیگیری ماجرا، نانامی با مردی مرموز مواجه میشود که همزمان با حضورش، کتابهای بیشتری ناپدید میشوند. در همین حین، گربهای سخنگو به نام تایگر وارد داستان میشود و نانامی را به سفری عجیب در دنیای کتابها دعوت میکند. نانامی و تایگر وارد گذرگاهی پر از قفسههای ناشناخته میشوند و به قلعهای میرسند که در آن، مردان خاکستری مشغول سوزاندن کتابها هستند. ژنرال قلعه، مردی با چهرهای بیروح و قدرتی عجیب، کتابها را خطرناک میداند و آنها را جمعآوری و نابود میکند. نانامی با شجاعت و پافشاری، در برابر استدلالهای ژنرال مقاومت میکند و با کمک نور و قدرت کتابها، موفق میشود بخشی از کتابهای ارزشمند را نجات دهد. در نهایت، با همراهی تایگر و مردی جوان به نام رینتارو، از دنیای خیالی خارج میشود و به واقعیت بازمیگردد. داستان، سفری است میان خیال و واقعیت که در آن، ارزش کتابها، قدرت حقیقت و اهمیت انتخابهای فردی برجسته میشود.
چرا باید کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد (کتاب دوم) را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب عناصر فانتزی و واقعگرایانه، تجربهای متفاوت از ماجراجویی در دنیای کتابها را ارائه میدهد. روایت داستان از زاویهی دید یک نوجوان، به دغدغههایی چون هویت، استقلال، دوستی و مسئولیتپذیری میپردازد. حضور گربهی سخنگو و فضای خیالانگیز، جذابیت ویژهای به داستان بخشیده است. همچنین، کتاب با طرح پرسشهایی دربارهی ارزش کتابها، قدرت تخیل و اهمیت حقیقت، ذهن مخاطب را به چالش میکشد. برای کسانی که به دنبال داستانی پررمزوراز و تأملبرانگیز هستند، این اثر میتواند انتخابی الهامبخش باشد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به نوجوانان و جوانانی که به داستانهای فانتزی و ماجراجویانه علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین به کسانی که دغدغههایی دربارهی ارزش کتابها، هویت فردی، دوستی و قدرت تخیل دارند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب گربه ای که کتابخانه را نجات داد (کتاب دوم)
«گربه انگار برای پاسخ به او سر پا ایستاد و به آرامی به سمت نانامی به راه افتاد. یک گربهٔ درشت خوشبنیه بود، خز بدنش ترکیبی بود از قهوهاینارنجی، زرد و سفید. مستقیم به سمت دختر رفت، چشمان زیبایش برق زد و سپس دهانش را باز کرد. یک بار دیگر نانامی آن صدای بم و پرانرژی را شنید. «خوبی؟» نانامی شوکهتر از آن بود که پاسخ بدهد. «یه قیافهای گرفته بودی که انگاری نمیدونستی با خودت چندچندی.» این صداها واقعاً از دهان گربه خارج میشدند. با اینکه خود کلمات حاکی از نگرانی برای نانامی بودند، اما لحن بیان شدنشان ترسناک بود. نانامی چند باری پلک زد و بعد با تردید سر تکان داد. «آره، من... اوم... فکر میکنم خوبم.» «چه عالی.» گربه به آرامی سرش را تکان داد، سپس چرخید تا رو به آن نور عجیب باشد. ادامه داد: «اینطوری سخت تلاش کردن هیچ فایدهای نداره. میتونی بیفتی دنبالش اما هیچوقت نمیتونی دستگیرش کنی.»»
حجم
۱۷۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه
حجم
۱۷۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۷۸ صفحه