دانلود و خرید کتاب دوست اجتماعی من ابی جیمینز ترجمه نوشین تاجیک
تصویر جلد کتاب دوست اجتماعی من

کتاب دوست اجتماعی من

نویسنده:ابی جیمینز
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دوست اجتماعی من

کتاب دوست اجتماعی من نوشتهٔ ابی جیمینز عاشقانه‌ای ساده و امروزی است با درون‌مایهٔ طنز که در خلال داستان به یک معضل اجتماعی در مورد بانوان می‌پردازد. نویسنده کتاب با الهام از داستان زندگی یکی از دوستانش این کتاب را نوشته است. دوست اجتماعی من با ترجمهٔ نوشین تاجیک در انتشارات امتیاز چاپ شده است. این کتاب افتخارات زیادی را کسب کرده است. از آن جمله می‌توان به این موارد اشاره کرد:

 جز ده رمان برتر سال ۲۰۱۹ به انتخاب سایت بوک لیست، نامزد و فینالیست دریافت جایزه آئودی برای بهترین کتاب صوتی سال آمریکا، نامزد دریافت جایزه بهترین رمان عاشقانه و بهترین نویسنده نوظهور به انتخاب سایت گودریدز، بهترین و پرفروش‌ترین رمان سال ۲۰۱۹ آمازون و بهترین رمان عاشقانه سال به انتخاب مجله اوپرا.

درباره کتاب دوست اجتماعی من

کتاب دو راوی دارد که فصل‌به‌فصل عوض می‌شوند. جاش که به‌تازگی به لس‌آنجلس نقل‌مکان کرده است تا در نزدیکی دوست خوب خود برندن و نامزدش باشد. پسرها همچنین در ایستگاه آتش‌نشانی باهم همکار هستند. کریستن که شرکت خانگی خود را می‌چرخاند و نامزدش عضو ارتش است. وقتی جاش به کریستن برخورد می‌کند، جرقه عشق بین آن‌ها زده می‌شود ولی داستان عشقی آن‌ها قرار نیست به‌سادگی به «و آن‌ها به‌خوبی و خوشی باهم زندگی کردند» ختم شود. کریستن نامزد دارد. کریستن یک بیماری لاعلاج دارد. مرگ غم‌انگیز یکی از شخصیت‌های اصلی داستان همه‌چیز را پیچیده‌تر می‌کند. بعضی‌اوقات کمدی‌های عاشقانه می‌توانند خیلی شیرین و دل‌انگیز ظاهر شوند ولی درجاهایی شما را به گریه می‌اندازند. این یکی واقع‌بینانه و باورپذیر است. یک تعادل کامل بین زندگی واقعی مخلوط شده با دیالوگ‌هایی که شما را خندان نگه می‌دارد.

کتاب دوست اجتماعی من را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به رمان‌های عاشقانهٔ متفاوت پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب دوست اجتماعی من

برندن نگاهش را از صفحهٔ کتاب برداشت. او مرد خونسردی بود و اجازه نمی‌داد هیچ مسئله‌ای باعث نگرانی او بشود، ولی توضیح این‌که من ماشین جدیدش را با قهوهٔ سیاه برند سوماترا غسل تعمید داده بودم، یک نگاه عبوس ناخوشایند را در پی داشت که برای من بدتر از صدها فحش بود. پس ترجیح دادم چیزی نگویم. همه‌جا را خوب تمیز کرده بودم. وقتی قهوه ریخت و محکم روی ترمز کوبیدم مسئلهٔ تصادف ماشین و آسیب به سپر را حل کرده بودم. از آن‌جایی که قهوه روی لباسم ریخته بود، برای تمیز کردن گندی که به ماشین زده بودم از تی‌شرت خودم استفاده کردم و تی‌شرت آن یارو را پوشیده بودم.

به دروغ گفتم: «ماله تایلره. بوی تایلر رو می‌ده، دلم براش خیلی تنگ شده."

سپس دماغم را روی یقه‌اش گذاشتم و وانمود کردم که دارم بویش می‌کنم. «لعنتی، چه بوی خوبی می‌ده!" خیلی وقت بود که تنها بودم. هفت ماه بود که تایلر به خانه برنگشته بود.

حالت صورت اسلون مهربان‌تر شد و گفت: «آخخخی، عزییییزم، چقدر بده که فردا روز ولنتاینِ و نمی‌تونی باهاش باشی. ولی تا سه هفتهٔ دیگه می‌تونید برای همیشه باهم باشید."

گفتم: «اووهوم، خدمتش تمام می‌شه و ما رسماً می‌تونیم باهم زندگی کنیم."

درد عصبی شدیدی در دل و روده‌ام پیچید ولی سعی کردم به روی خودم نیاورم. اسلون لبخندی زد و دستش را روی قلبش گذاشت. از تایلر خوشش نمی‌آمد ولی به هر حال دختر رمانتیکی بود.

درد شکمم زیاد شد، دلم را چنگ زدم. مسئلهٔ گرسنگی، اتفاقات امروز، داستان دراماتیک پلیسی ساعت سه صبح که هنوز راجع به آن به اسلون چیزی نگفته بودم، همه و همه حالم را خراب کرده بود. این‌قدر گیج و خسته بودم که شارژرم را به جای گوشی در لیوان قهوه فرو کردم.

کاربر ۲۱۰۵۶۹۵
۱۴۰۱/۰۷/۰۱

عالی بود

حسین آقا
۱۴۰۱/۰۸/۲۲

یه کتاب جذاب و دو تا عاشق بیش فعال عالیه

Fatemeh Rezvani
۱۴۰۱/۰۸/۱۳

یه کتاب عالی پرکشش و پر از تعلیق حتما توصیه میکنم بخونید

پریسا همانی
۱۴۰۳/۰۶/۱۷

اگر دلتون برای رمان های سبک 98ia تنگ شده و فقط میخواید سرگرم بشید و دنبال پایان های خوش هستید بسم الله

حجم

۲۸۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۲۱ صفحه

حجم

۲۸۷٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۴۲۱ صفحه

قیمت:
۴۲,۰۰۰
تومان