
کتاب مردی از ناکجا
معرفی کتاب مردی از ناکجا
کتاب مردی از ناکجا با عنوان اصلی Nowhere man نوشتهٔ «الکساندر همن» و ترجمهٔ «محمدرضا ترکتتاری» توسط نشر چشمه در سال ۱۴۰۴ منتشر شده است. این اثر آمریکایی که در دستهٔ رمانهای معاصر قرار گرفته، داستان مهاجرت و هویت و سرگردانی را از زاویهای متفاوت روایت کرده است. نویسنده با نگاهی موشکافانه و طنزی تلخ، زندگی «یوزف پرونک»، مهاجری از بلوک شرق به آمریکا را در بستر وقایع تاریخی و اجتماعی به تصویر کشیده است. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مردی از ناکجا اثر الکساندر همن
کتاب «مردی از ناکجا» (فانتزیهای پرونک) اثری داستانی است که در قالب رمان و با ساختاری غیرخطی روایت میشود. «الکساندر همن»، نویسندهٔ بوسنیایی - آمریکایی در این رمان به زندگی «یوزف پرونک» پرداخته است؛ شخصیتی که مهاجرت اجباری، جنگ و جستوجوی هویت را تجربه میکند. روایت کتاب از سارایوو تا شیکاگو امتداد مییابد و با جابهجاییهای زمانی و مکانی، تصویری چندلایه از زندگی یک مهاجر ارائه میدهد. هر بخش از کتاب با زاویهدیدی متفاوت و گاه راویان مختلف، بخشی از زندگی پرونک را بازگو میکند. این ساختار پازلگونه، تجربهٔ خواندن را به سفری میان خاطرات، رؤیاها و واقعیتهای تلخ و شیرین بدل میکند. نویسنده با بهرهگیری از طنز و جزئینگری، سرگذشت شخصیت یادشده و حالوهوای سالهای زوال بلوک شرق و مهاجرت به غرب را به تصویر کشیده است. رمان «مردی از ناکجا» در مرز میان واقعیت و خیال حرکت کرده و دغدغههای هویت، تعلق و بیخانمانی را در بستری ادبی و چندصدایی کاویده است.
خلاصه داستان مردی از ناکجا
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
رمان با روایت زندگی «یوزف پرونک» آغاز میشود؛ مردی که در سارایوو متولد شده و کودکی و نوجوانیاش را در فضای سوسیالیستی یوگسلاوی سپری میکند. روایت با جزئیات زندگی روزمره، خاطرات خانوادگی، اولین عشقها و ماجراجوییهای کودکانه پرونک پیش میرود. او با شروع جنگ و محاصرهٔ سارایوو، ناخواسته به آمریکا مهاجرت میکند و در شیکاگو با واقعیتهای تلخ مهاجرت، مانند بیپولی و تلاش برای یافتن شغل و جایگاه اجتماعی روبهرو میشود. این شخصیت در میان جمع مهاجران، معلمان زبان و شخصیتهای رنگارنگ با حسرت گذشته و اضطراب آینده دستوپنجه نرم میکند. روایت کتاب میان گذشته و حال در رفتوآمد است؛ خاطرات کودکی، قصههای مادربزرگ، گروه موسیقی نوجوانی و تجربههای تلخ و شیرین مهاجرت؛ همگی اینها در ذهن پرونک زنده میشود. نویسنده با طنزی تلخ و نگاهی جزئینگرانه، سرگردانی و تلاش شخصیت اصلی برای یافتن معنا و هویت را در جهانی بیثبات و پر از تغییرات به تصویر کشیده است. داستان بدون پیوستگی کلاسیک، در هر بخش از زاویهای تازه به زندگی پرونک مینگرد و تجربهٔ مهاجرت، غربت و جستوجوی ریشهها را بهگونهای ملموس و انسانی روایت میکند.
چرا باید کتاب مردی از ناکجا را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی چندلایه و ساختاری غیرخطی، تجربهٔ مهاجرت و جستوجوی هویت را از زاویهای متفاوت به تصویر میکشد. «مردی از ناکجا» با پرداختن به جزئیات زندگی روزمره، خاطرات و رؤیاها، تصویری زنده و ملموس از سرگردانی انسان معاصر ارائه میدهد. طنز تلخ و نگاه جزئینگرانهٔ نویسنده، شما را به دل دنیای شخصیتها میبرد و امکان همذاتپنداری با دغدغههای آنها را فراهم میکند. این اثر نهتنها داستان یک مهاجر، بلکه روایتی از جهانی در حال تغییر و انسانهایی است که در جستوجوی معنا و تعلق هستند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به دوستداران رمانهای معاصر آمریکا، ادبیات مهاجرت و روایتهای چندصدایی و کسانی که دغدغهٔ هویت، مهاجرت، خاطرات و سرگذشتهای انسانی را دارند، پیشنهاد میشود؛ همچنین به مخاطبانی که به روایتهای غیرخطی علاقهمند هستند.
درباره الکساندر همن
«الکساندر همن» (Aleksandar Hemon) نویسندهای بوسنیایی است که در سال ۱۹۹۲ به آمریکا مهاجرت کرد و بهسرعت به یکی از چهرههای برجستهٔ ادبیات معاصر تبدیل شد. داستانهای کوتاه او از سال ۱۹۹۵ در نشریات معتبری همچون «نیویورکر»، «پاریس ریویو»، «اسکوایر» و «گرانتا» به چاپ رسیده و مورد توجه قرار گرفته است. روزنامهٔ «گاردین» از او با عنوان «ناباکوف جدید» یاد کرده؛ لقبی که نشاندهندهٔ توانایی او در روایتگری است. داستان «زنبورها، بخش اول» از آثار مطرح او است که ابتدا در مجلهٔ «نیویورکر» منتشر و سپس در مجموعهٔ بهترین داستانهای کوتاه آمریکایی در سال ۱۹۹۹ میلادی انتخاب شد. از دیگر آثار این نویسنده میتوان به کتابهای «مردی از ناکجا» (Nowhere Man)، «زندگیهای من» (The Book of My Lives) و «سودازدگی زیدان» (Best European Fiction 2010) اشاره کرد.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
کتاب «مردی از ناکجا» در سال ۲۰۰۲ نامزد نهایی جایزهٔ ملی حلقه منتقدان کتاب آمریکا (National Book Critics Circle Award) شد؛ همچنین در سال ۲۰۰۴ میلادی در فهرست اولیهٔ جایزهٔ معتبر ادبیات دوبلین (Dublin Literary Award) قرار گرفت. «الکساندر همن»، نویسندهٔ این کتاب بهدلیل آثارش ازجمله همین کتاب، افتخارات متعددی کسب کرده است که ازجمله مهمترین آنها میتوان به دریافت بورسیهٔ گوگنهایم (Guggenheim Fellowship) در سال ۲۰۰۳ و جایزهٔ مشهور «استعداد درخشان» یا «اعطای نبوغ» بنیاد مکآرتور (MacArthur Foundation) در سال ۲۰۰۴ میلادی اشاره کرد. این نویسنده در سال ۲۰۱۳، نامزد دریافت جایزهٔ حلقهٔ ملی منتقدان کتاب بوده است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- «نیویورک تایمز» این رمان را بهدلیل طنز هوشمندانه و پیچیدگیهای عاطفی آن ستود و آن را شاهکاری در روایت داستانهایی از مهاجرت و جستوجوی هویت دانست. به اعتقاد این مجله، «الکساندر همن» با جزئیات دقیق و روایتی درگیرکننده، زندگی شخصیت اصلی را بهشکلی زنده و ملموس ترسیم کرده است.
- نشریهٔ «پابلیشرز ویکلی»، نثر «الکساندر همن» را درخشان و خیرهکننده توصیف کرده و به توانایی او در ترکیب داستانهای شخصی و تاریخی اشاره کرده است. این نشریه، قدرت کتاب را در نمایش سردرگمی و تنهایی یک مهاجر بوسنیایی در آمریکا، در قالبی طنزآمیز و درعینحال تلخ دانسته است.
- نشریهٔ «گاردین» این رمان را بهعنوان یکی از مهمترین آثار ادبیات معاصر معرفی کرده و «الکساندر همن» را وارث نویسندگانی همچون «ولادیمیر ناباکوف» دانسته است. این مجله بر عمق روانشناختی و هوشمندی نویسنده در خلق شخصیتها و موقعیتها تأکید کرده است.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
کتاب حاضر توسط مترجمان و ناشران متفاوت در سالهای مختلف ترجمه و منتشر شده است:
- با ترجمهٔ «محمدرضا ترکتتاری»، نشر مؤسسهٔ فرهنگی - هنری خانهٔ هنر مد، ۱۴۰۱.
- با ترجمهٔ «لیلا نصیریها» و ویراستاری «علی آبشار»، نشر افق، ۱۳۹۶.
- با ترجمهٔ «محمدرضا ترکتتاری»، انتشارات ماهی، ۱۳۹۶.
بخشی از کتاب مردی از ناکجا
«نگهبان، دست بر غلاف هفتتیر و غرق قیلوله، عنقریب بود که از روی صندلی لیز بخورد و پخش زمین بشود. پِرونِک از کنارش گذشت، درِ نردهای را باز کرد و داخل آسانسور شد. هوای آسانسور آکنده از عطر غلیظ زنانهای بود از رایحههای شیر و هلو. پِرونِک زن صاحب بو را، که به نظرش میبایست لعبتی باشد، تصور کرد: بلندبالا و ترکهای و خوشبنیه بود، با لبهایی افتاده و اخمالو، چشمان سیاه و موهای مشکی و مجعدی که از فرق سر به دو سمت شانه کرده بود. از کیفش، که سنگینتر از آنی بود که باید باشد، سیگاری درآورد و رو به پِرونِک و در انتظار تعارف دوستانهی فندک گفت «دنبال یکی میگشتم، حالا دیگه میدونم کیه.»
پِرونِک همچنان که داشت محل احتمالی ایستادن زن را تصور میکرد چشمانش را باریک کرد و خودش را از نگاه او برانداز کرد: قدبلند بود و سابقاً ترکهای و به همین خاطر چالاکیاش با بالاتنهی چاقش همخوانی نداشت؛ کلهاش ماشین شده بود و تکوتوک چند تار موی کوتاهنشده توی چشم میزد (خودش موهایش را ماشین میکرد)؛ با پولووری خاکستری که روی سینهاش نوشته شده بود: «ایلینوی»، شلوار جینی کهنه منقش به چند لکه آبانار و پوتینهایی با ظاهری نظامی، البته پاشنهی لنگهی چپ پوتین ترَک خورده بود و از خلال همین ترَک باران سپتامبر جوراب چپش را خیس کرده بود. از آسانسور که بیرون آمد هالهی عطر پشتسرش روان شد.»
حجم
۳۰۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۸۳ صفحه
حجم
۳۰۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۸۳ صفحه