
کتاب زندگی هایی غیر از زندگی من
معرفی کتاب زندگی هایی غیر از زندگی من
کتاب الکترونیکی «زندگیهایی غیر از زندگی من» با عنوان اصلی Other Lives Than Mine نوشتهٔ امانوئل کارر با ترجمهٔ روحاله نعمتالهی و انتشار نشر نون، روایتی است از مواجهه با فقدان، بیماری و بحرانهای انسانی در بستر زندگی روزمره. این کتاب در دستهٔ خاطرهنویسی و روایتهای مستند قرار میگیرد و با نگاهی نزدیک به تجربههای شخصی نویسنده و اطرافیانش به موضوعاتی چون مرگ، عشق، خانواده و عدالت اجتماعی میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زندگی هایی غیر از زندگی من
«زندگیهایی غیر از زندگی من» اثری است که در مرز میان خاطرهنویسی، جستار و روایت مستند حرکت میکند. امانوئل کارر، نویسندهٔ فرانسوی، در این کتاب تجربههای زیستهٔ خود و نزدیکانش را در مواجهه با بحرانهایی چون سونامی جنوب آسیا و بیماری سرطان روایت میکند. کتاب در سالهای پس از سونامی ۲۰۰۴ و در بستر زندگی معاصر اروپایی نوشته شده است و با نگاهی موشکافانه به روابط خانوادگی، دوستی، عشق و مرگ میپردازد. کارر با ترکیب روایتهای شخصی و اجتماعی، تصویری از شکنندگی زندگی و پیوندهای انسانی ارائه میدهد. او از خلال داستانهایی واقعی، به پرسشهایی دربارهٔ معنای خوشبختی، عدالت، رنج و تابآوری میپردازد و درعینحال به ساختارهای اجتماعی و حقوقی نیز نظر دارد. کتاب با زبانی صریح و بیپرده، تجربهٔ زیستن در کنار فقدان و بیماری را به تصویر میکشد و از خلال روایتهای موازی، به تلاقی سرنوشتهای فردی و جمعی میپردازد.
خلاصه کتاب زندگی هایی غیر از زندگی من
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
کتاب با روایت سفر نویسنده و خانوادهاش به سریلانکا آغاز میشود؛ سفری که با وقوع سونامی ویرانگر، به تجربهای تلخ و تکاندهنده بدل میشود. کارر در کنار روایت این فاجعه، به زندگی شخصی خود و اطرافیانش بازمیگردد و داستانهایی از جدایی، عشق، پدربودن و مواجهه با مرگ را روایت میکند. بخش مهمی از کتاب به بیماری و مرگ خواهر همسر نویسنده، ژولیت، اختصاص دارد؛ زنی که با وجود معلولیت و ابتلا به سرطان، قاضی دادگاه است و با شجاعت و آرامش با بیماری و مرگ روبهرو میشود. کارر از خلال روایت زندگی ژولیت و دوستانش، به موضوعاتی چون عدالت اجتماعی، بدهی، فقر و نقش قانون در زندگی مردم عادی میپردازد. او همچنین به تجربههای شخصی خود از اضطراب، ناتوانی در عشق و حسرتهای زندگی میپردازد و با روایتهای موازی، پیوند میان رنج فردی و جمعی را نشان میدهد. کتاب با تأمل در معنای خوشبختی، فقدان و ادامهٔ زندگی پس از مرگ عزیزان، به پایان میرسد و تصویری از تابآوری و امید در دل بحرانها ارائه میدهد.
چرا باید کتاب زندگی هایی غیر از زندگی من را خواند؟
این کتاب با روایت صادقانه و بیپرده از تجربههای زیسته به موضوعاتی میپردازد که بسیاری از انسانها در زندگی خود با آنها روبهرو میشوند: فقدان، بیماری، عشق و معنای زندگی. کارر با ترکیب روایتهای شخصی و اجتماعی، تصویری چندلایه از رنج و تابآوری انسان ارائه میدهد و خواننده را به تأمل دربارهٔ ارزش روابط انسانی و مواجهه با بحرانها دعوت میکند. همچنین کتاب نگاهی انتقادی به ساختارهای اجتماعی و حقوقی دارد و از خلال داستانهای واقعی به پرسشهایی دربارهٔ عدالت و همدلی میپردازد.
خواندن کتاب زندگی هایی غیر از زندگی من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کسانی مناسب است که به روایتهای مستند، خاطرهنویسی و جستارهای اجتماعی علاقه دارند و دغدغههایی چون مرگ، بیماری، فقدان و معنای زندگی را در ذهن دارند. همچنین برای افرادی که با بحرانهای شخصی یا جمعی روبهرو بودهاند یا به دنبال تأمل دربارهٔ تابآوری و پیوندهای انسانی هستند، خواندن این اثر میتواند مفید باشد.
بخشی از کتاب زندگی هایی غیر از زندگی من
«هلن و پسرش و من و پسرم، هر چهار نفر در یکی از باشگاههای کوچک روستای مجاورمان در کلاس غواصی ثبتنام کردیم. آن روز ژانباتیست از جلسۀ قبلی که به شنا رفته بود هنوز گوشدرد داشت و نمیخواست دوباره تمرین شیرجه کند. ما هم شب قبل تا نزدیکهای صبح بیدار مانده بودیم و خسته بودیم و تصمیم گرفتیم کلاس را لغو کنیم. فقط رودریگ بود که میخواست به کلاس شنا برود و با شنیدن تصمیم ما دلسرد شد. هلن به او گفت میتوانی به استخر بروی و شنا کنی. او میلی به شنا کردن در استخر نداشت و بهتنهایی نمیتوانست برای شنا به دریا برود، چون دریا موجهای خطرناکی داشت. درخواست کرد یکی از ما همراهش به ساحلی که در آنسوی هتل بود برود تا او بتواند شنا کند. اما من و مادرش حاضر نشدیم با او برویم. ژانباتیست هم ترجیح میداد در خانۀ ییلاقی بماند و کتاب بخواند. ژانباتیست آن موقع سیزدهساله بود و من مجبورش کرده بودم به این سفر تفریحی عجیب بیاید، آنهم با زنی که نمیشناخت و پسری که بسیار کوچکتر از او بود. لذا از همان ابتدا بیحوصله بود و گوشهگیری میکرد و ما این را احساس میکردیم. پس از مدتی عصبانی شدم و پرسیدم چرا از اینکه به سریلانکا آمده است خوشحال نیست. با اکراه پاسخ داد که خوشحال است، اما چون هوا خیلی گرم است ترجیح میدهد در خانۀ ییلاقی بماند و کتاب بخواند یا با گیمبویش بازی کند. مثل همۀ پسرهایی بود که در ابتدای نوجوانی هستند، و من مثل همۀ پدرهایی بودم که پسری در این سن داشتند. در کمال حیرت میشنیدم که دارم حرفهایی را به او میزنم که وقتی خودم همسن او بودم از پدر و مادرم میشنیدم و عصبی میشدم: بلند شو از اتاق بیا بیرون، کمی کنجکاو باش، حالا که تا اینجا آمدهایم کمی برای خودت بگرد...»
حجم
۲۳۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۷ صفحه
حجم
۲۳۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۳۷ صفحه