دانلود و خرید کتاب روایت دست چندم از یک عکس سعادت انیس
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب روایت دست چندم از یک عکس

کتاب روایت دست چندم از یک عکس

نویسنده:سعادت انیس
انتشارات:نشر حکمت کلمه
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب روایت دست چندم از یک عکس

معرفی کتاب روایت دست چندم از یک عکس

کتاب الکترونیکی «روایت دست‌چندم از یک عکس» (روایت‌هایی از یک عکس) نوشتهٔ «انیس سعادت» و با ویرایش کارگاه نمونه‌خوانی حکمت کلمه، اثری در حوزهٔ داستان‌های فارسی معاصر است که توسط نشر حکمت کلمه منتشر شده است. این کتاب با نگاهی به زندگی، خاطره و هویت، روایت‌هایی چندلایه را حول محور عکس‌ها و خاطرات خانوادگی شکل می‌دهد و در قالب داستان‌هایی کوتاه و پیوسته، به جست‌وجوی معنا و گذشته می‌پردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب روایت دست چندم از یک عکس

«روایت دست‌چندم از یک عکس» مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه و روایت‌های پیوسته است که در فضای معاصر ایران و عمدتاً در شهر شیراز می‌گذرد. کتاب در سال ۱۴۰۲ منتشر شده و با زبانی تصویری و گاه شاعرانه، به سراغ خاطرات خانوادگی، عکس‌های قدیمی و زخم‌های تاریخی و شخصی می‌رود. هر داستان حول یک عکس یا خاطره شکل می‌گیرد و شخصیت‌ها در مواجهه با گذشته، فقدان، مهاجرت و روابط خانوادگی قرار می‌گیرند. نویسنده با بهره‌گیری از عناصر واقعیت و خیال، مرز میان گذشته و حال را محو می‌کند و مخاطب را به سفری درونی میان خاطرات و هویت می‌برد. روایت‌ها اغلب با ارجاع به مکان‌هایی مانند شیراز، ترکمن‌صحرا و تهران، و با اشاره به وقایع تاریخی و اجتماعی، لایه‌هایی از تجربهٔ جمعی و فردی را بازتاب می‌دهند. کتاب در فضایی میان‌نسلی حرکت می‌کند و دغدغه‌هایی چون مهاجرت، مرگ، جدایی و پیوندهای خانوادگی را در بستر روایت‌های کوتاه و گاه تکه‌تکه به تصویر می‌کشد.

خلاصه کتاب روایت دست چندم از یک عکس

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان‌های «روایت دست‌چندم از یک عکس» با محوریت عکس‌هایی خانوادگی و خاطرات پراکنده روایت می‌شوند. شخصیت اصلی، مرتضا، با زخم‌های گذشته و فقدان اعضای خانواده‌اش روبه‌روست؛ چال روی پیشانی‌اش یادگار حادثه‌ای تلخ است و عکس‌های قدیمی، او را به گذشته‌ای پر از دلتنگی و اندوه می‌برند. روایت‌ها میان خاطرات کودکی، مرگ مادر، جدایی پدر و مهاجرت اعضای خانواده در نوسان‌اند. هر عکس، دریچه‌ای به یک داستان است: از فرودگاه شیراز تا مسافرخانه‌ای در خیابان شهناز، از باغ میرآقا تا خانه‌ای با سقف شیروانی. شخصیت‌ها با تنهایی، مرگ، مهاجرت و خاطرات سوخته دست‌وپنجه نرم می‌کنند. روایت‌ها گاه در قالب گفت‌وگوهای خانوادگی، گاه در ذهن‌گردی‌های شخصیت‌ها و گاه در بازخوانی عکس‌ها و اشیای به‌جامانده از گذشته پیش می‌روند. مضمون‌هایی چون هویت، گم‌شدگی، پیوندهای خانوادگی و تلاش برای بازسازی چهرهٔ عزیزان از دست‌رفته، در سراسر کتاب تکرار می‌شوند. داستان‌ها با ارجاع به وقایع تاریخی، مهاجرت و خاطرات جمعی، تصویری از زیست معاصر ایرانی ارائه می‌دهند، بی‌آنکه پایانی قطعی یا پاسخی روشن به پرسش‌های شخصیت‌ها بدهند.

چرا باید کتاب روایت دست چندم از یک عکس را خواند؟

این کتاب با ساختاری چندپاره و روایت‌هایی مبتنی بر عکس و خاطره، تجربه‌ای متفاوت از داستان‌نویسی معاصر فارسی ارائه می‌دهد. مخاطب با خواندن آن، با لایه‌های پنهان هویت، فقدان و خاطرات خانوادگی روبه‌رو می‌شود و می‌تواند از زاویه‌ای تازه به مفهوم گذشته و تأثیر آن بر زندگی امروز نگاه کند. روایت‌های کتاب، همدلی با شخصیت‌هایی را برمی‌انگیزد که در جست‌وجوی معنا و بازسازی پیوندهای از دست‌رفته‌اند.

خواندن کتاب روایت دست چندم از یک عکس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به داستان‌های معاصر فارسی، روایت‌های مبتنی بر خاطره و عکس، و کسانی که دغدغه‌هایی چون هویت، مهاجرت، فقدان و روابط خانوادگی دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که به روایت‌های چندلایه و تجربه‌های زیستهٔ میان‌نسلی علاقه‌مندند، پیشنهاد می‌شود.

فهرست کتاب روایت دست چندم از یک عکس

- عکس یکم: رخسارگی روایت مرتضا و خانواده‌اش در مواجهه با عکسی قدیمی و زخم‌های گذشته. - عکس دوم: شیراز شین پراکنده است در نام زنان مادران دنیا داستانی دربارهٔ سفر، گم‌شدگی، مادران و اسب‌های سوخته در مسیر ترکمن‌صحرا تا شیراز. - عکس سوم: یک چنین آتش به جان روایت مرگ، بیماری و خاطرات کودکی در باغ میرآقا و خانهٔ مادر. - عکس چهارم: نوه‌های شعبهٔ آمریکا به جز مرتضا داستان مهاجرت، جدایی و پیوندهای خانوادگی در بستر ارتباطات مجازی و خاطرات پدربزرگ. - عکس پنجم: برج بابل با ... کلمه به گوشت تن بدل شد روایتی از سفر، گم‌شدگی و مواجهه با زبان و هویت در مسیرهای جاده‌ای و ترمینال‌ها.

بخشی از کتاب روایت دست چندم از یک عکس

«عکس را هنوز نگاه نکرده که چال روی سرش تیر می‌کشد. از چشب پیشانی. انگار که سنگی تیز، باز و باز برود توی کله‌اش. که زخمَش بیشتر از چیزی که فکر می‌کند زنده است. چال‌های گونه دیگر یادگرفته‌اند هرجایی خود را به نمایش نگذارند. چال زنخدان هم هر از گاهی توی آینه‌ی دستشویی هتل‌ها دیده‌می‌شود؛ به‌وقت گریه. وگرنه در باقی موارد. لرز بغض را زیر سبیلش پنهان می‌کند تا به زنخدان نرسد. ولی چال روی سر همیشه زنده است، همیشه حاضر، همیشه تیرگش. عکس را بااحتیاط به پاهایش می‌فشارد و ابروهایی که از فرط شگفتی‌های نداشته، اغلب توی خط صاف خودشان هستند و بالا پایین نمی‌پرند. اخم می‌شوند. چشم‌هایی که عادت کرده‌اند که تنگ و درشت نشوند، فشرده می‌شوند و گوشه‌ها را می‌پایند. این پاییدن از گوشه‌ی چشم هم البته از میراث ناخواسته‌ی خانواده‌ای است که دیگر ایند و تیردنشان و ترسی که از تداشان کسی می ایا مدام آدمی را مشغول رصد می‌کند؛ آن هم از گوشه‌ی چشم. عکس را بالا می‌آورد: یک سمت عکس، مرتضا ایستاده. پشت سر پدرش. این‌سوتر مادری یله داده به مردش و دختر کوچکی توی بغل. دست چپ پدر بالا آمده تا روی شانه‌ی مرتضاء خم شده روی سینه‌اش و پایین‌تر از چانه به سکنا رسیده. دست راست پدر پیچ خورده دور شانه‌ی مادری که قدش تا سینه‌ی پدر است. انگار که در لحظه‌ی آخر تصمیم گرفته‌باشد همسر را بغل بزند. مادر کمی نامتعادل است. کمی به چپ خمیده. کمی حواس‌پرت. انتهای موهایش سینه‌ها را رد کرده و رسیده به صورت دخترک. و خواهر که خیلی کوچک است اینجاء توی این عکس ۲۰ساله، خودش را کشیده لای سینه‌های مادر. لباس پدر همان پیراهن سبز کتان است. همان دکمه، روی سر حیبش حاخوش کرده که حالا نگین انگشتری شده بر انگشت کوچک مرتضا. ولی شلوار توی عکس را به خاطر ندارد. مرتضا ایستاده حلوی پدر. خنده دارد. چال‌های روی لپ‌هایش عمیقند. چال زنخدان پیداست: چین خورده از شیطنت. بعد از این عکس تمام چیزها کم شده‌اند: پد، مادر و خواهر. فقط یک جال روی پیشانی اضافه شده. چشم‌هایش توی این عکس لنگه به لنگه است. انگار همان لحظه‌ی آخر، همان چیزی که شاید پدر را محبور کرده به حفظ حریم زنش، چشم‌های مرتضارا هم برداشته، حواسش را برداشته و برده حایی خارج از کادر. مرتصاأ تنها فردی است که جهره دارد. صورت پدر و صورت مادر تا لب پایین سوراخ است و سوخته. صورت خواهر توی سینه‌ی مادر پس عکس. آتش گلوله محال داده به همین چند کلمه: تایستان ۶۷. شین و بقیه‌اش رفته به با هو.."

نظری برای کتاب ثبت نشده است
شین مثل شادی، چگونه زندگی را به سرزندگی تبدیل کنیم؟
فریده افضلی
چی صدا کنم تو رو؟
امین یوسفی
تاثیر تدارکات الکترونیکی و زنجیره تامین
الهام مرادحاصلی
زندگی و اندیشه سیاسی آیت الله سیدعبدالحسین لاری
وحید کارگر جهرمی
غزال هزار مسجد
قربان محمد زاهدی
بنده استاد هستم!
فاطمه علمدار
The Salvation
محمدامین مرشدزاده
آبادان
علی بحرانی‌پور
الهه‌ ای از جنس بلور
سعیده جمشیدی
مدیریت زمان
دیوید لوئیس
رنگرزی الیاف نساجی با مواد رنگزای طبیعی
کمال الدین قرنجیگ
واژه نامه تخصصی سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی
آرمان محمدی اصل
تغییر در حکمرانی قضایی
پژوهشگران اندیشکده محنا
فرهنگ لغات و اصطلاحات تخصصی تنیس روی میز
رابرت سانتگیورگی
مثل یک مادر مرتب کن (خلاصه کتاب)
الی کاسازا
مبانی مدیریت و بازاریابی خدمات نوین بانکی
میثم وزیریان
عیب یابی و تعمیر ماشین های لباسشویی
علیرضا کبریایی
شناخت نامه داستان نویسی کهگیلویه و بویراحمد
ثریا آقایی برزآباد
گنجشک هایی که در اعماق پرواز می کنند
سامح درویش
در برزخ بهشت
صبا روستائی

حجم

۳۷۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۳۷۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان