کتاب خشم در چشم
معرفی کتاب خشم در چشم
کتاب الکترونیکی خشم در چشم نوشتۀ میرجلال الدین کزازی است و انتشارات آیدین آن را منتشر کرده است. کتاب خشم در چشم، به نقل و تفسیر داستان رستم و اسفندیار میپردازد.
درباره کتاب خشم در چشم
داستان رستم و اسفندیار یکی از پرآوازهترین و شناختهترین داستانهای شاهنامه است و یکی از اندک داستانهای کهنی است که در پهنۀ فرهنگ و ادب ایران، از دیرترین روزگاران تاکنون آوازه داشته است و در نوشتههای پهلوی نیز نامی از آن رفته است. در میان ویژگیهای ارزشمند و کممانند که این داستان شاهنامه را بر دیگر داستانها برتری بخشیده است، حماسی بودن آن است. در شاهنامه تنها داستان رستم و اسفندیار است که از ابتدا تا پایان ساختاری حماسی دارد و هرگز دمی در آن حماسه از شور و تابوتب بازنمیماند و فرونمیافتد. ساختار داستان رستم و اسفندیار و بستر و خاستگاه رخدادهای آن، ستیز ناسازهاست. در این داستان که همواره قهرمانان که چهرههای بنیادیناند نیز حتی چهرههای کنارین، با یکدیگر یا با خویشتن در کشاکش و ستیزند و مانده بر سر دوراهی که به ناچار یکی از آن دو را میباید برگزینند و در پیش گیرند. در داستان رستم و اسفندیار نخستین بار است که پهلوانی و پادشاهی به رویارویی در برابر یکدیگر میایستند و به ناچار باید یکی از میدان و از میانه به در رود و جای به دیگری دهد. ولی ازآنجاکه این دو بهگونهای سرشتین و ساختاری به یکدیگر بازبستهاند و یکی دیگری را پایه میریزد و معنا میبخشد، با از میان رفتن یکی، دیگری نیز پایگاه خود را از دست خواهد داد و از میان خواهد رفت. کتاب خشم در چشم، گزارشی است از نبرد رستم و سهراب که با زبان و گویشی اصیل و ایرانی بیان شده است.
خواندن کتاب خشم در چشم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای کسانی که به شاهنامه و داستانهای کهن فارسی علاقه دارند مناسب است.
بخشی از کتاب خشم در چشم
«در پندارشناسی سخن پارسی، بلبل نمادگونۀ دلشدگی است و گل نمادگونۀ دلداری. هم از آن است که بلبل شب تیره را، از شیفتگی و سودازدگی، زنده میدارد و بیدار میماند و از اندوه عاشقی مینالد، در آن هنگام که گل از باد و باران در رنج و آزار است و بالا میخماند و به هر سوی تاب میگیرد، بلبل، چونان دلباختهای خوگیر به رنج و شکنج و آزموده و آبدیده در بوتۀ نیاز، وارونۀ گل که دلداری است نرم و نازک و پرورده در دامان ناز، شب دیریاز آزار و اندوه را پیروزمند و بیگزند به روز میرساند و پگاهان، خندان و شادان بر گل مینشیند و زبان به دستانزنی و نغمهخوانی میگشاید...»
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه
حجم
۴٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه