تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب ناخن کشیدن روی صورت شفیع الدین
معرفی کتاب ناخن کشیدن روی صورت شفیع الدین
کتاب ناخن کشیدن روی صورت شفیع الدین نوشتهٔ «قاسم فتحی» و منتشرشده توسط نشر برج، رمانی در باب زندگی خانوادهای در مشهد است که خانهشان در مجاورت حرم امام رضا (ع) قرار دارد و در میانهٔ هجوم هتلها و زائران، با خاطرهها و واقعیتهای تلخ و شیرین گذشته و حال دستوپنجه نرم میکنند. این رمان معاصر و ایرانی با نگاهی موشکافانه به روابط خانوادگی، مهاجرت، مرگ و مناسبات اجتماعی، تصویری از زیستن در شهری زیارتی و درعینحال در حال تغییر را ترسیم میکند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب ناخن کشیدن روی صورت شفیع الدین اثر قاسم فتحی
در رمان معاصر و ایرانیِ «ناخنکشیدن روی صورت شفیعالدین» با خانوادهای روبهرو میشوید که خانهشان در یکی از محلههای قدیم مشهد و در نزدیکی حرم امام رضا (ع) قرار دارد. داستان در بستر تحولات شهری و اجتماعی مشهد شکل میگیرد؛ جایی که خانههای قدیم یکییکی تخریب میشوند و جای خود را به هتلها و مهمانپذیرها میدهند. در این میان، خانهٔ راوی با قبری در وسط حیاط، به نمادی از مقاومت در برابر فراموشی و تغییر بدل شده است. «قاسم فتحی» با تمرکز بر جزئیات زندگی روزمره، روابط خانوادگی و حضور مهمانان عرب و ایرانی، فضایی چندلایه و پرتنش خلق کرده است. ساختار کتاب مبتنی بر روایت اولشخص و جریان سیال ذهن است و با زبانی تصویری و گاه طنزآمیز، تجربهٔ زیستن در سایهٔ گذشته و مواجهه با آیندهای نامعلوم را به تصویر میکشد. این رمان علاوهبر پرداختن به مناسبات خانوادگی، به موضوعاتی همچون مهاجرت، خاطره، مرگ و هویت پرداخته و تصویری از جامعهای در حال گذار ارائه داده است. این رمان هشت فصل دارد.
خلاصه داستان ناخن کشیدن روی صورت شفیع الدین
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
در مرکز حیاط خانه، قبر بابابزرگ قرار دارد؛ قبری که نهتنها یادآور گذشته و ریشههای خانوادگی است، بلکه بهنوعی مانع فروپاشی خانه و خانواده شده است. راوی، پسر بزرگ خانواده با دغدغههای مالی، بیثباتی شغلی و نقش مترجم برای زائران عرب، درگیر است و درعینحال با روابط پیچیده با پدر، مادر، خواهر و مهمانان خانه دستوپنجه نرم میکند. حضور مهمان عربی به نام «ابوحسّون»، خاطرات جنگ و مهاجرت پدر و کشمکشهای مادر برای حفظ خانه و قبر، لایههای مختلفی از هویت، تعلق و رنج را آشکار میکند. داستان با روایتهای تودرتو، خاطرات و گفتوگوهای خانوادگی پیش میرود و در پسِ روزمرگیها، بحرانهای عمیقتری همچون ترس از فراموشی، بیخانمانی و گسست نسلها را به نمایش میگذارد. در این میان، خانه و قبر بابابزرگ به نمادهایی از ایستادگی در برابر تغییرات شتابزدهٔ شهری و اجتماعی بدل میشوند؛ درحالیکه هر یک از اعضای خانواده با گذشته و آیندهٔ خود درگیرند و تلاش میکنند معنایی برای زیستن در این فضای متلاطم بیابند.
چرا باید کتاب ناخن کشیدن روی صورت شفیع الدین را بخوانیم؟
این کتاب با پرداختن به زندگی روزمرهٔ خانوادهای در دل شهری زیارتی و در حال تغییر، تصویری از مناسبات خانوادگی، مهاجرت و هویت ارائه میدهد. داستان، خواننده را به دل دغدغهها و تنشهای شخصیتها میبرد و امکان همذاتپنداری با تجربههای زیستن در سایهٔ گذشته و مواجهه با آیندهای نامعلوم را فراهم میکند. «ناخنکشیدن روی صورت شفیعالدین» با نگاهی انتقادی به تحولات شهری و اجتماعی، پرسشهایی دربارهٔ تعلق، خاطره و مقاومت در برابر فراموشی پیش میکشد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ معنای خانه، ریشه و هویت دعوت میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به ادبیات داستانی معاصر ایران، داستانهای شهری و روایتهایی با محوریت خانواده و هویت مناسب است؛ همچنین کسانی که دغدغهٔ مهاجرت، تغییرات اجتماعی یا تجربهٔ زیستن در شهرهای زیارتی را دارند، میتوانند با فضای کتاب ارتباط برقرار کنند. «ناخنکشیدن روی صورت شفیعالدین» به مخاطبانی که بهدنبال داستانهایی با لایههای روانشناختی و اجتماعی هستند پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب ناخن کشیدن روی صورت شفیع الدین
«میروم کنار پنجرهای که حالا دیگر مدتهاست از نزدیک شدن به آن اکراه دارم. فکر نمیکنم در این چند روز چیز بهدردبخوری از لای شیشههای کدرش دیده باشم. از لابهلای آن لکوپیسها، رفتوآمد جلوی درِ هتل را میبینم. اتابکی آمده. چقدر سر وقت! لابد آمده برای سرکشی. کتوشلوار آبینفتی همیشگیاش را پوشیده و موهایش را از پشت بسته. یک سرِ کاناپه را میگیرد و میگذارد توی وانت. یک نفر هم که از سرما به خودش میپیچد دارد شیشههای لابی را با تی پُرکفی میشوید. ظاهراً چند کارگر اجیر کرده تا شبانه هتل را تروتمیز کنند. میسابند. صدای فشار آب تا اینجا میآید. اتابکی عین گاو خشمگین و لگدخوردهای در تاریکی شب راه میرود و برق کفشهای واکسخورده و براقش را میبینم که تا نزدیکیهای درِ خانهمان میآید و باز پا پس میکشد. دو نفر از کارگرها ماسک زدهاند و آکواریوم را میبرند توی همان کوچهتنگهٔ کنار هتل خالی میکنند. بوی ترشی و تعفنش تا این بالا میآید. شمایل زنی که چند ساعت پیش توی لابیِ هتل با دیدن جنازه بالا و پایین میپرید و عُق میزد دوباره میآید جلوی چشمم و دوباره شروع میکند به عُق زدن و هقهق. دو نفر دیگر هم دارند محتویات یخچال ایستاده را یکییکی میکنند توی گونی.»
حجم
۱۵۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه
حجم
۱۵۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۱۶ صفحه