کتاب امپراطوری توهم
معرفی کتاب امپراطوری توهم
کتاب امپراطوری توهم نوشتهٔ کریس هجز و ترجمهٔ شیما عالی است و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب امپراطوری توهم
کریس هجز روزنامهنگاری آمریکایی است که برندهٔ جایزهٔ پولیتزر هم هست. عینکی انتقادی به چشمان خود دارد و معمولا در نوشتههای خودش در روزنامههای آمریکا از دولت و سیاستهای آنها انتقاد میکند. او در کتاب «امپراتوری توهم»، آمریکا را مجموعهای از توهمها در همه زمینهها میداند که با سرعت بسیار زیادی رو به افول است.
پیشبینی افول امریکا از درون آن برای کسی که درست در مرکز آمریکا نشسته بسیار ناراحت کننده است اما به عقیده خودش نخبگان باید با واقعیت رو به رو شوند تا راهکاری برای حفظ امپراتوریها داشته باشند. توهمهایی که نویسنده در کتابش از آنها یاد میکند برای خواننده بسیار تعجبآور خواهد بود. او در این کتاب از مردمی میگوید که به وسیله رسانهها سرگرم میشوند و به دولتی اعتماد میکنند که هر لحظه در حال فریب دادن آنهاست.
فصلهای کتاب امپراطوری توهم از این قرار است:
فصل نخست: توهّم سواد
فصل دوم: توهّم عشق
فصل سوم: توهّم خِرَد
فصل چهارم: توهّم خوشبختی
فصل پنجم: توهّم آمریکا
خواندن کتاب امپراطوری توهم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید با ماهیت کشور آمریکا بیشتر آشنا شوید این کتاب را حتما بخوانید.
بخشی از کتاب امپراطوری توهم
«من سابقاً در کشوری به نام آمریکا زندگی میکردم. آمریکا مملکت بیعیب و نقصی نبود، بهویژه برای آفریقاییآمریکاییها یا آمریکاییهای بومی یا ژاپنیتبارهای بازمانده از جنگ جهانی دوم. ممکن بود آمریکا برای فقرا، یا همجنسبازان، یا زنان، یا مهاجران کشور بیرحمی باشد اما امید به بهتر شدن اوضاع وجود داشت. آمریکا کشوری بود که من دوستش میداشتم و به آن احترام میگذاشتم. دستمزد کارگران در آمریکا مایهٔ حسرت کارگران در تمام جهان بود. در آمریکا به برکت وجود اتحادیههای کارگری و حامیان طبقهٔ کارگر در حزب دموکرات و مطبوعات کارگران بیمهٔ سلامت و مستمری بازنشستگی داشتند. آمریکا نظام تحصیلی دولتی شایستهای ارائه میداد، ارزشهای اساسی دموکراتیک را پاس میداشت، برای نقش قانون از جمله قوانین بینالمللی احترام قائل بود و حقوق بشر را محترم میشمرد. در آمریکا برنامههای اجتماعی، از هِداستارت گرفته تا بیمهٔ تأمین اجتماعی و برنامهٔ سوشال سکیوریتی و توجه به ضعیفترین افراد جامعه یعنی بیماران روانی و سالخوردگان و فقرا وجود داشت. نظام حکومتی آمریکا هرچند معیوب بود اما برای حفاظت از منافع بیشترین تعداد شهروندان خود تلاش میکرد. در آمریکا امکان تغییر دموکراتیک وجود داشت. مطبوعات آمریکا متنوع و مستقل بودند و به همهٔ بخشهای جامعه، از جمله کسانی در خارج از مرزها، امکان میدادند تا حقایق ناخوشایند را بیان کنند، قدرتمندان را به چالش بکشند و خودمان را به ما نشان دهند.
من نقایص این آمریکای قدیمی یا ناکامیهای آمریکا در همواره برآورده کردن این ایدهآلها در داخل و خارج مرزهای کشور را میدانم. من بیش از دو سال در راکسبِری، محلهٔ فقیرنشین بوستون، روبهروی خانههای سازمانی دولتی ساکن بودم و در حالی که در دانشکدهٔ الهیات هاروارد طلبهٔ علوم دینی بودم در این محله کلیسای کوچکی را اداره میکردم. من در محل کارم نژادپرستی سازمانی را به چشم دیدهام. دیدهام که بانکها، دادگاهها، دانشکدههای ناکارامد، مأموران ناظر، خانوادههای ازهمپاشیده، اعتیاد، جرم و جنایت، و کارفرماها چطور همگی دست به دست هم میدهند تا اطمینان حاصل شود که فقرا همچنان فقیر باقی میمانند. من دو دهه به عنوان خبرنگار خارجی در آمریکای لاتین، آفریقا، خاورمیانه و منطقهٔ بالکان حضور داشتم و جنایتها و بیعدالتیهایی را که به نام ما و اغلب با حمایت ما در این مناطق انجام میشد به چشم میدیدم، چه در طول جنگ کونترا در نیکاراگوئه، و چه در رفتارهای وحشیانهٔ نیروهای اشغالگر اسرائیلی با فلسطینیان. اگرچه ما چیزهای بسیاری را باید جبران میکردیم، اما همچنان بسیاری چیزهای شایسته و شریف و آبرومند نیز در کشورمان وجود داشت.»
حجم
۹۴۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۹۴۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
نظرات کاربران
کتابی عالی با ترجمهای سخت کریس هجز معتقد است جهان توسط ۵ توهم اداره میشود. توهم سواد، توهم عشق، توهم خرد، توهم خوشبختی و توهم آمریکا… او به دقت و با مقدمهاینسبتا خوبذهن مخاطبرا آماده میکند و در پایان هر فصل
برای شناخت دقیق تر آنچه فقط میبینیم اما تعمقی در آن نیست