تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی
معرفی کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی
کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی نوشتهٔ جیمز موریه و ترجمهٔ میرزا حبیب اصفهانی و ویراستهٔ جعفر مدرس صادقی توسط نشر مرکز منتشر شده است. این اثر از مهمترین رمانهای طنزآمیز و انتقادی دربارهٔ جامعهٔ ایران در دورهٔ قاجار است و با روایتی داستانی، زندگی و ماجراهای حاجیبابا را روایت میکند. این رمان برای اولینبار در سال ۱۸۲۴ میلادی در لندن به چاپ رسید. این اثر نوشتهٔ جیمز موریه، یکی از مأموران سیاسی دولت انگلستان است که در دوران سلطنت فتحعلیشاه قاجار در ایران حضور داشت. اگرچه موریه در دیباچهٔ کتاب ادعا کرده که تنها مترجم سرگذشت واقعی فردی ایرانی است، اما اجماع عمومی بر این است که این رمان، حاصل ذهن خلاق خود اوست. این کتاب با رویکردی انتقادی و طنزآمیز، به بررسی دقیق و گاهی گزنده آداب و رسوم، ساختارهای اجتماعی و اداری ایران آن زمان میپردازد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی
انتشار کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی در دوران خودش یعنی سال ۱۸۲۴ میلادی، یک اتفاق مهم در ادبیات جهان محسوب میشد؛ چراکه به نوعی اولین نگاه جامع و انتقادی یک خارجی به جامعهٔ ایران بود. کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی فراتر از یک داستان ساده، به نوعی سندی ادبی برای آشنایی با وضعیت فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران در اوایل قرن نوزدهم است. موریه با نگاه خود، توانست جنبههای مختلف زندگی ایرانیان، از کوچهبازار تا دربار قاجار را به تصویر بکشد و از این رو، کتاب او نه تنها در انگلستان بلکه در سراسر اروپا نیز مورد توجه قرار گرفت و به شهرت رسید.
اهمیت این اثر تنها به محتوای انتقادی آن محدود نمیشود، بلکه تأثیر عمیقی بر شکلگیری نگاه غربیان به ایران در دورههای بعدی نیز داشت. کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی بهعنوان یکی از نخستین نمونههای رمانهای سفرنامهگونه با رویکرد انتقادی، الگویی برای نویسندگان بعدی شد تا به بررسی جوامع شرقی با دیدی واقعبینانه و کمتر رمانتیک بپردازند.
انگیزهٔ اصلی نگارش کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی، ریشه در تجربیات شخصی جیمز موریه در طول اقامتش در ایران و سفرش با «میرزا ابوالحسن خان ایلچی» به انگلستان دارد. میرزا ابوالحسن خان که بهعنوان اولین سفیر ایران در انگلستان منصوب شده بود، در طول سفر و پس از بازگشت به ایران، رفتارهایی از خود نشان داد که برای موریه ناپسند و حتی زننده بود. بهویژه، اظهارات نامناسب سفیر درباره زنان انگلیسی پس از بازگشت به ایران، موجب رنجش و دلزدگی عمیق موریه شد و او را بر آن داشت تا تصویری واقعگرایانه (از دیدگاه خود) از شخصیت و منش متداول ایرانیان آن دوره، که میرزا ابوالحسن خان را نمونهای از آن میدانست، ارائه دهد.
این اثر یک روایت داستانی و به نوعی پاسخی هوشمندانه و تند به آنچه موریه از جامعهٔ ایرانی درک کرده بود، محسوب میشود. او با استفاده از قالب رمان، به نقد بیپردهٔ فرهنگ درباری، فساد اداری و حتی برخی از جنبههای اخلاقی رایج در آن زمان پرداخت. موریه با این کار، قصد داشت تا نگاهی متفاوت از آنچه در سفرنامههای رمانتیک معمول بود، به نمایش بگذارد و خواننده را با واقعیتهایی که به زعم او در جامعه ایرانی آن دوره وجود داشت، روبهرو کند.
پیامد نگارش این کتاب برای موریه، ادامهٔ راه انتقادیاش بود؛ چهار سال پس از انتشار کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی، او کتاب دیگری با عنوان «حاجیبابا در لندن» را منتشر کرد که به نوعی ادامه و تکمیلکنندهٔ جلد اول بود. جلد دوم روایتهای قبلی را پی میگرفت و بر عمق انتقادات موریه از جامعه و سیاستمداران ایرانی میافزود و نشان میداد که دغدغههای او در این زمینه، تنها به یک دورهٔ خاص محدود نمیشود و تلاشی مستمر برای به تصویر کشیدن واقعیتهای ایران از دیدگاه خود داشته است. همچنین، در برخی وقایع ذکر شده در کتاب ریشه در خاطرات واقعی نویسنده دارند، مانند موضوع معرفی سیبزمینی به دربار ایران. با این حال، باید توجه داشت که بسیاری از رویدادها، داستانپردازی بوده و نباید آنها را با واقعیت تاریخی اشتباه گرفت، مانند نامهٔ منتسب به فتحعلیشاه که در متن رمان ذکر شده است.
خلاصه کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی با یک مقدمه آغاز میشود: نامهای از یک سیاح انگلیسی که در بازگشت از ایران، در شهر توقات با حاجیبابا، دلاک اصفهانی، آشنا میشود. حاجیبابا سرگذشت پرفرازونشیب و باورنکردنی خود را به او میسپارد و این روایت، ماجراهای زندگی او را از دوران کودکی و آموزشهای اولیه نزد پدرش که یک دلاک بود، تا رسیدن به جایگاههای بالاتر دنبال میکند. در ابتدای جوانی، حاجیبابا به همراه یک تاجر ترک به سفری زیارتی به خراسان میرود، اما در همین سفر دچار حادثهای غیرمنتظره شده و اسیر ترکمنان میشود. این اسارت، نقطهٔ آغاز ماجراهای بیشمار و دگرگونکننده در زندگی اوست.
پس از ماجراهای فراوان و با استفاده از هوش و زیرکی خاص خود، حاجیبابا موفق میشود از چنگ ترکمنان بگریزد و این فرار، او را وارد یک مسیر طولانی و پرماجرا میکند. او در شهرهای مختلف به پیشههای گوناگونی مشغول میشود؛ از شغل اجدادی خود یعنی دلاکی گرفته تا سقایی، قلیانفروشی، درویشی، نسقچیگری و حتی کارمندی دولتی. در هر مرحله از این سفر، حاجیبابا با قشرهای مختلف جامعه، از شاعران و حکیمان و ملاهای مذهبی گرفته تا شاهزادگان، درباریان و مردم عادی روبهرو میشود. این تعاملات، فرصتی برای نویسنده فراهم میآورد تا به تفصیل به نقد و هجو طبقات مختلف اجتماعی بپردازد.
موریه با قلمی طنزآمیز، هزلآمیز و گزنده، فساد، ریاکاری، فرصتطلبی و بیثباتی اجتماعی را در ایران عصر قاجار به تصویر میکشد. حاجیبابا در طول داستان بارها فریب میدهد و فریب میخورد، درگیر ماجراهای عشقی میشود (از جمله عشق به دختری به نام «زینب») و در رقابتها و دسیسههای پیچیده دربار و حرمسرا گرفتار میآید. او با زیرکی و گاهی بیاخلاقی، خود را با هر شرایطی وفق میدهد و از هر بحرانی، راهی برای پیشرفت یا حداقل بقا پیدا میکند. این روایت درنهایت به جایی میرسد که حاجیبابا به مقام و اعتبار دست مییابد، اما سایهٔ بیثباتی و بیاعتمادی همواره بر زندگی او سنگینی میکند و تصویری از جامعهای را ارائه میدهد که در آن، اخلاق و قانون جای خود را به مصلحت و منفعتطلبی دادهاند. پایان داستان به صراحت افشا نمیشود، اما مسیر پر پیچوخم حاجیبابا، یک نگاه انتقادی و درعینحال زنده از جامعهٔ ایران آن روزگار به دست میدهد. همچنین، در بخشی از داستان به اسیر کردن زنان گرجی در جریان جنگ با روسیه و فرستادن آنها به حرمسرای صاحبمنصبان ایران اشاره شده که این وقایع چند سال بعد موجب غائله قتل «الکساندر گریبایدوف»، سفیر روسیه، شد.
چرا باید کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی را بخوانیم؟
کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی بیش از یک رمان صرف است؛ این کتاب پنجرهای به تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در اوایل دوره قاجار میگشاید. با خواندن این اثر، شما با یک داستان پرماجرا روبهرو و با فساد ریشهدار اداری، ریاکاری مذهبی، و روابط پیچیده اجتماعی آن دوران آشنا میشوید. این کتاب به شما کمک میکند تا درک عمیقتری از چگونگی عملکرد ساختارهای قدرت و تأثیر آن بر زندگی روزمرهٔ مردم در آن زمان پیدا کنید.
علاوه بر جنبهٔ تاریخی، این رمان از منظر ادبی نیز اهمیت دارد. ترجمهٔ میرزا حبیب اصفهانی از این اثر، خود به تنهایی یک شاهکار ادبی به شمار میرود. نثر روان و شیوا میرزا حبیب، این کتاب را به یکی از نخستین و برجستهترین نمونههای رماننویسی به زبان فارسی تبدیل کرده است. این ترجمه، فراتر از یک برگردان ساده، به نوعی بازآفرینی فرهنگی و زبانی است که داستان را برای مخاطب فارسیزبان کاملاً ملموس و قابل درک میکند.
درنهایت، طنز تلخ و نگاه انتقادی جیمز موریه به جامعهٔ ایران، این کتاب را به اثری خواندنی و تأملبرانگیز تبدیل میکند. موریه با استفاده از هجو و هزل، ضعفهای اخلاقی و نارساییهای اجتماعی را به تصویر میکشد، که خواننده را به فکر فرو میبرد و دیدگاههای جدیدی دربارهٔ گذشته ایران ارائه میدهد.
خواندن کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی یک اثر چندوجهی است که برای طیف وسیعی از خوانندگان جذابیت دارد. در درجهٔ اول، این کتاب برای علاقهمندان به ادبیات کلاسیک فارسی یک انتخاب خوب است؛ به خصوص به دلیل کیفیت بالای ترجمه میرزا حبیب اصفهانی که خود اثری هنری محسوب میشود. نثر روان و شیوا، آن را به تجربهای دلپذیر برای خوانندگانی که به دنبال کشف ریشههای رماننویسی در زبان فارسی هستند، تبدیل میکند.
در مرحلهٔ بعد، این اثر برای پژوهشگران تاریخ اجتماعی ایران و دانشجویان رشتههای تاریخ و علوم اجتماعی منبعی غنی و ارزشمند است. از طریق روایت ماجراهای حاجیبابا، خواننده میتواند با فساد اداری، ساختارهای قدرت، طبقات اجتماعی و حتی جزئیات زندگی روزمره در دوره قاجار آشنا شود. این کتاب به دلیل ارائهٔ تصویری واقعگرایانه (البته از دیدگاه نویسنده خارجی) از جامعهٔ آن زمان، میتواند بهعنوان یک مکمل مهم در کنار متون تاریخی رسمی مورد مطالعه قرار گیرد.
همچنین، کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی برای دوستداران طنز و روایتهای انتقادی توصیه میشود. موریه با نگاهی تند و تیز و با استفاده از طنز تلخ و هزل، ریاکاریها و ضعفهای اخلاقی جامعه را به تصویر میکشد. این رویکرد انتقادی، کتاب را به اثری قابل تأمل برای کسانی تبدیل میکند که به تحلیل و بررسی جامعه از طریق ادبیات علاقه دارند. اگر به شناخت جامعه ایران در دورهٔ قاجار علاقه دارید و به دنبال اثری هستید که علاوه بر سرگرمی، بینش تاریخی و فرهنگی نیز به شما بدهد، این کتاب را از دست ندهید.
نظر افراد درباره کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی
کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی در زمان خود و سالها پس از آن، واکنشها و نظرات بسیاری را در پی داشت. حتی گزارش شده که انتشار این کتاب موجب خشم شدید فتحعلیشاه قاجار شد، موضوعی که خود موریه در مقدمهٔ قسمت دوم کتاب به آن اشاره کرده است. این واکنش نشاندهندهٔ میزان تأثیرگذاری و جسارت کتاب در نقد جامعه ایرانی آن زمان بود. در مقدمهٔ کتاب دوم، نامهای و پاسخ آن درج شده که نویسنده نامه (الهیار خان آصفالدوله، صدراعظم وقت) اذعان میکند که شخصیت «میرزا فیروز» در رمان، در واقع خود آصفالدوله بوده است، که نشان از بازتابهای شخصی کتاب بر افراد برجستهٔ آن دوره دارد.
از میان بزرگان ادبیات و اندیشه، «مجتبی مینوی»، ادیب و پژوهشگر ایرانی، به شدت از این کتاب تمجید کرده است. او در نظری معروف بیان میکند: «بعد از ترجمهٔ رباعیات خیام شاید هیچ کتاب انگلیسی به اندازهٔ «سرگذشت حاجیبابای اصفهانی» ایران و ایرانی را بر سر زبان اروپاییان نینداخته باشد.» مینوی همچنین بر اهمیت ترجمهٔ فارسی این اثر توسط میرزا حبیب اصفهانی تأکید کرده و آن را «بسیار خوب انشاشده» میداند و خواندن آن را حتی برای کسانی که قبلاً خواندهاند، مجدد توصیه میکند.
«والتر اسکات»، نویسندهٔ مشهور اسکاتلندی و از پیشگامان رمان تاریخی، نیز از تحسینکنندگان این اثر بود. او «سرگذشت حاجیبابای اصفهانی» را یکی از «قطعات زیبای ادبیات پرماجرای عامه» دانست و آن را شایستهٔ قرار گرفتن در کنار آثاری چون داستان «ژیل بلاس» اثر لساژ (رمان مشهور فرانسوی) شمرد. این مقایسه نشاندهندهٔ جایگاه بالای ادبی این کتاب در میان آثار اروپایی آن زمان است و نشان میدهد که کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی هم بهعنوان یک اثر انتقادی و هم یک رمان با ارزشهای ادبی شناخته شده بود.
کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
در آن دوران، سیستم جوایز ادبی به شکل امروزی وجود نداشت و افتخارات یک کتاب بیشتر از طریق شهرت، تحسین منتقدان و تأثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی آن مشخص میشد و میتوان شهرت گستردهٔ کتاب در محافل ادبی و سیاسی اروپا و ایران، بازتابهای گستردهٔ آن در مطبوعات آن زمان و نقدهایی که از سوی بزرگان ادبی مانند والتر اسکات و مجتبی مینوی دریافت کرد را بهعنوان افتخار معنوی این اثر قلمداد کرد.
چه اقتباسهایی از کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی شده است؟
یکی از مهمترین اقتباسهای انجامشده از سرگذشت حاجیبابای اصفهانی، ساخت فیلم سینمایی با همین عنوان در سال ۱۹۵۴ است. این فیلم، گرچه نام کتاب را با خود یدک میکشید و از برخی المانهای داستانی آن الهام گرفته بود، اما در مجموع، مسیر روایی متفاوتی را در پیش گرفت. به جای پرداختن کامل به ماجراهای حاجیبابا، فیلم بیشتر بر زندگی «پرنسس فوزیه»، «پرنس نصرالدین» و خلیفه تمرکز داشت که این شخصیتها و ماجراها، اخارج از چارچوب و محتوای اصلی رمان جیمز موریه بودند.
این تفاوت در خط داستانی نشان میدهد که اقتباس سینمایی، تنها از عنوان و بخشی از فضای کلی کتاب بهره برده و به نوعی، اثری مستقل با الهام از عنوان معروف آن خلق کرده است. در این فیلم، «جان درک» در نقش حاجیبابا، «الین استوارت» در نقش پرنسس فوزیه، «آماندا بلیک» در نقش سرکرده ترکمنها و «توماس گومز» در نقش عثمانآقا به ایفای نقش پرداختند. این فیلم، نشاندهندهٔ آن است که حتی پس از گذشت سالها از انتشار کتاب، نام «حاجیبابا» همچنان جذابیت خود را برای اقتباسهای هنری حفظ کرده بود، هرچند که در این مورد خاص، اقتباس وفاداری کامل به متن اصلی نداشت.
چه نسخههای دیگری از کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی منتشر شده است؟
به دلیل اهمیت و محبوبیت کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی، نسخههای متعددی از ترجمه به زبان فارسی را داشته است. بر اساس گزارش مهدی گنجوی، حداقل سه ترجمه مهم از این اثر در قرن نوزدهم به فارسی صورت گرفته است که هر یک ویژگیهای خاص خود را دارند:
ترجمهٔ اعتمادالسلطنه: این ترجمه تنها شامل ۱۱ گفتار اول کتاب است و دستخط (و ویرایش) آن متعلق به «محمدحسین فروغی ذکاءالملک» است. محمدعلی فروغی، فرزند ذکاءالملک، در حاشیهای بر این نسخه توضیح داده است که پدرش به دلیل «کمحوصلگی و تلون» اعتمادالسلطنه، نتوانسته ترجمه را به پایان برساند. او همچنین اشاره کرده که اعتمادالسلطنه این ترجمه را از نسخهٔ فرانسوی و با کمک «عارف افندی» انجام میداده و پدرش آن را به «عبارت پاکیزه و شیرین» در میآورده است. این نشاندهندهٔ تلاشی مشترک برای ارائهٔ متنی خوشخوان به فارسی بوده است.
ترجمهٔ اسماعیل محلاتی (هویت نامعلوم): این نسخه که حداقل ۴۲ گفتار از کتاب موریه را شامل میشود، ظاهراً به ناصرالدین شاه قاجار تقدیم شده است. اطلاعات زیادی از هویت مترجم، اسماعیل محلاتی، در دسترس نیست، اما این ترجمه نیز نشاندهندهٔ علاقهٔ دربار قاجار به این اثر و تلاش برای دسترسی به محتوای آن به زبان فارسی بوده است.
ترجمهٔ میرزا حبیب اصفهانی: این ترجمه که به روش آزاد یا اقتباس از نسخه فرانسوی صورت گرفته، به دلیل نثر روان و یکدست خود، بهعنوان یکی از نخستین شاهکارهای ترجمه در زبان فارسی شناخته میشود. این ترجمه در ابتدا به نام «احمد روحی» در هندوستان و در سال ۱۹۰۵ میلادی در کلکته و از روی نسخه دستنوشتهٔ شیخ احمد روحی کرمانی به چاپ رسید و تا مدتها تصور میشد او مترجم اصلی است، اما بعدها به همت «حسن کامشاد» اثبات شد که این اثر، کار میرزا حبیب اصفهانی است.
درباره جیمز موریه
جیمز موریه، نویسندهٔ کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی، یکی از چهرههای مهم در روابط دیپلماتیک انگلستان با ایران در اوایل قرن نوزدهم میلادی بود. او بهعنوان مأمور سیاسی دولت انگلستان در دوران سلطنت فتحعلیشاه قاجار در ایران خدمت میکرد. حضور طولانیمدت او در ایران و آشنایی نزدیکش با فرهنگ، آداب و رسوم، و ساختارهای سیاسی و اجتماعی این کشور، به او دیدگاهی منحصربهفرد بخشید که کمتر دیپلمات غربی در آن زمان از آن برخوردار بود.
تجربیات و مشاهدات موریه در ایران، بستر اصلی نگارش آثار ادبی او را فراهم آورد. او نه تنها یک دیپلمات، بلکه یک نویسنده و سفرنامهنویس نیز بود که توانست برداشتهای خود را از جامعهٔ ایرانی با قلمی شیوا و گاه طنزآمیز به رشتهٔ تحریر درآورد. انگیزهٔ او از نگارش کتاب سرگذشت حاجیبابای اصفهانی، که به نوعی پاسخی به مشاهدات و تجربیاتش از رفتارهای برخی مقامات ایرانی، از جمله میرزا ابوالحسن خان ایلچی، سفیر ایران در انگلستان، بود، نشاندهندهٔ نگاه انتقادی و درعینحال کنجکاوانهٔ او به فرهنگ و جامعهٔ ایران است. موریه با نگارش این کتاب، نه تنها یک اثر ادبی ماندگار خلق کرد، بلکه به نوعی تصویری از ایران را به دنیای غرب ارائه داد که تا پیش از آن کمتر شناخته شده بود. این تصویر، گرچه گاهی اغراقآمیز و طنزگونه بود، اما به دلیل جزئینگری و پرداختن به لایههای مختلف جامعه، برای مخاطبان غربی بسیار جذاب و تأملبرانگیز بود. آثار او نقش مهمی در شکلگیری نگاه اروپاییان به ایران در قرن نوزدهم ایفا کرد و او را به یکی از مهمترین چهرههای ادبی و دیپلماتیک مرتبط با ایران در آن دوره تبدیل ساخت.
درباره میرزا حبیب اصفهانی
میرزا حبیب اصفهانی، نامی ماندگار در تاریخ ادبیات و ترجمه فارسی است که بیش از هر چیز به خاطر ترجمهاش از رمان «سرگذشت حاجیبابای اصفهانی» شناخته میشود. او که این اثر را به روش آزاد یا اقتباس به فارسی برگرداند و توانست این ترجمه را به یکی از نخستین شاهکارهای ترجمه در زبان فارسی تبدیل کند. این ترجمه، فراتر از یک برگردان کلمه به کلمه، بازآفرینی یک اثر گمشده و تلاشی برای نگارش اولین رمان ایرانی به دست یک نویسنده ایرانی تلقی میشود. توانایی میرزا حبیب در ترجمه، به تجربههای گذشته و شناخت عمیق او از قابلیتهای زبان فارسی بازمیگشت. او با تسلطی بیبدیل بر زبان گفتار زمانهاش و با پیوند زدن این زبان با فارسی نهصد ساله، به همنهادی دست یافت که به خوبی در قالب رمان جای میگرفت و کارآمد بود. ترجمه میرزا حبیب ابتدا در سال ۱۹۰۵ میلادی در کلکته و از روی نسخه دستنوشته شیخ احمد روحی کرمانی به چاپ رسید و تا مدتها تصور میشد احمد روحی مترجم آن است. اما بعدها به همت حسن کامشاد اثبات شد که این اثر، کار خود میرزا حبیب اصفهانی است. ویرایش جدیدی که امروزه از این اثر در دسترس است، اولین ویرایشی است که بر اساس نسخهٔ دستنوشتهٔ خود میرزا حبیب اصفهانی به چاپ رسیده و این امر اهمیت و اصالت کار او را بیش از پیش نمایان میسازد.
درباره جعفر مدرس صادقی
جعفر مدرس صادقی، متولد سال ۱۳۳۳ در اصفهان، از چهرههای ادبیات معاصر ایران است. او نویسنده، مترجم و ویراستاری است که پس از اتمام تحصیلات دبیرستانی در زادگاهش، در سال ۱۳۵۱ برای ادامه تحصیل به تهران مهاجرت کرد. مدرس صادقی از ۲۳سالگی وارد دنیای مطبوعات شد و فعالیت حرفهای خود را با گزارشنویسی در روزنامه اطلاعات آغاز کرد. سپس در سال ۱۳۵۳ به روزنامهٔ آیندگان پیوست و در سرویس فرهنگی آن به ترجمه، معرفی و نقد کتاب مشغول شد.
رمان «گاوخونی» شهرت فراوانی برای او به ارمغان آورد. این رمان نه تنها در سال ۱۹۹۶ به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد، بلکه به زبانهای عربی و کردی نیز برگردانده شده است. اهمیت «گاوخونی» تا جایی بود که بهروز افخمی در سال ۱۳۸۳ فیلمی بر اساس آن ساخت که یک سال بعد در بخش «دو هفته با کارگردانان» جشنوارهٔ فیلم کن به نمایش درآمد. از دیگر آثار مهم مدرس صادقی که به انگلیسی ترجمه شده است، میتوان به رمان «کلهٔ اسب» اشاره کرد. همچنین داستان «بالون مهتا» و رسالهٔ «اندر آداب نوشتار» از دیگر تألیفات او هستند. مدرس صادقی همواره منتقد سرسخت سانسور بوده است. او در گفتوگویی در سال ۱۳۹۳ خواستار حذف کامل سانسور، چه پیش از چاپ و چه پس از آن، شد و تأکید کرد که نویسنده باید مسئولیت کامل آثار خود را بپذیرد.
بخشی از کتاب سرگذشت حاجی بابای اصفهانی
«پدرم کربلایی حسن یکی از دلاکان مشهُور شهر اصفهان بود. در هفده سالگی، دختر شخص تمّاعی از همسایگان دکان خود را عقد کرد. اما زناشوبیاش مبارک نشد: زنش نازا درآمد و او نیز از صرافتِ وی افتاد. در سایهٔ چبرهدستی و شهرت خود، چندان مشتری، خاصه از بازرگانان، پیدا کرد که بعد از بیست سال کاسبی، توانست دستگاه خود را وسعتی دهد. یعنی زنی دیگر گرفت. دختر صرّافی توانگر را خواستگاری کرد و به مطلوب خود واصل شد. چه مدتها سر او را به دلخواه او تراشیده بود. او نیز رد تکلیفش نتوانست کرد. پس: به آن خیال که اقلاً چند صباحی از درد سر زن اوّل فارغ شود و در نزد پدرزن تازه که با این که در تریدن کنار درهم و دینار و روایی نقد ناسّره به جای سره مضایقه نمیکرد در سُنن شرع و آداب دین دعوی پایداری و تقدسی میفروخت، عازم کربلا شد. زن دومش در آن سفر همراه بود و من در آن راه، از تنگنای عدم به فراخنای هستی قدم زدم. پیش از این سفر پدرم «حسن دلاک» تنها بود. اما بعد از این سفر به لقب «کربلایی» هم ملقب گردید. از برای خوشامد مادرم که مرا سخت بد به بار میآورد، مرا نیز «حاجی» نامیدند. این نام با این که خصوص حجاج بیتالله است، در ام عمر با من بود و هرچه حرمت و آثاری میدیدم بر من گرفت که هیچ سزاوار آنها نبودم...»
حجم
۵۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه
حجم
۵۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۹۶ صفحه