کتاب راهنمای ضروری برای مدیریت استعداد

کتاب راهنمای ضروری برای مدیریت استعداد نوشته کی تورن و اندی پلانت راهکارهایی برای استعداد مدیریت پیشنهاد کرده است.

استعداد مانند نوآوری و خلاقیت بسیار مطلوب است، اما به ندرت درک درستی از آن می‌شود، یا به صورت مؤثر در سازمان‌های مختلف پرورش داده می‌شود. بسیاری از آگهی‌های استخدامی در جستجوی افراد بااستعداد هستند، اما حتی اگر خوش شانس باشند و شخص بااستعدادی را استخدام کنند، معمولاً در بکار گیری این افراد یا حفظ آن‌ها دچار مشکل می‌شوند.

نویسندگان این کتاب سعی کرده‌اند برخی از مسائل مربوط به استعدادها را مشخص کنند و به سازمان‌هایی اشاره کنند که با این مشکلات مواجه شده،‌ اما تلاش کرده‌اند راه‌های غلبه بر این مشکلات را نیز پیدا کنند. 

در این کتاب شما می‌توانید نمونه‌هایی از تحقیقات سازمانی، عقاید و نظرات شخصی در مورد استعداد و همچنین نتایج تحقیقاتی را که در طول سال‌ها انجام داده‌ایم مطالعه نمایید.

 خواندن کتاب راهنمای ضروری برای مدیریت استعداد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

مدیران بیش از همه مخاطبان این کتاب‌اند تا به کمک راهنمایی‌های آن بتوانند استعدادهای سازمان خود را شناسایی روی آنها سرمایه‌گذاری کنند.

بخشی از کتاب راهنمای ضروری برای مدیریت استعداد

"افراد خارق‌العاده مسلماً زندگی ما را جذاب‌تر می‌کنند. آن‌ها موجبات انبساط خاطر ما را فراهم می‌آورند و غذای فکر ما را تأمین می‌کنند، اگرچه برخی اوقات باعث ناراحتی و اذیت ما می‌شوند... قطعاً خارق‌العاده بودن متضمن پاداش‌هایی است – بعضی وقت ها با افراد خارق‌العاده طوری رفتار می‌شود انگار آن‌ها بسیار مهم هستند و شاید به طور خاص‌تر، باعث می‌شود آن‌ها احساس کنند که در طول زندگی‌شان و شاید حتی برای آیندگان تغییری ایجاد کرده‌اند. اما اطلاق عنوان خارق‌العاده هزینه‌هایی هم برای این افراد دارد. برای شروع، چنین شخصی باید خود را به طور کامل وقف کار و مأموریتش کند... اشخاص خارق‌العاده همچنین به صورت دائم در خطر یا درد و رنج مخالفت اطرافیان و تنهایی قرار دارند. بیشتر مبتکران و نوآوری‌های‌شان خوب فهمیده نمی‌شوند یا در زمان ارائه مورد قدردانی قرار نمی‌گیرند." (هاوارد گاردینر)

در دیکشنری آکسفورد استعداد اینگونه تعریف شده است:

"یک قوهٔ ذهنی و یا گنجایش و توانایی خاص"

این تعریف اگرچه بسیار دقیق است، اما برای توصیف افراد با استعدادهای بسیار، منصفانه نیست.

تعریف مرتب و دسته بندی شده زیر هم با برخی از توصیفاتی که ما در این تحقیق به آن رسیدیم مغایرت دارد:

"تبهر در نوآوری و تاثیر گذاری، رسیدن به موفقیت، پشتکار، انگیزه، بیان عقاید، اعتماد به نفس و قدرت رهبری ذاتی."

"یک شخص می‌تواند بااستعداد و کاملاً خودمحور باشد، اما با استفاده نادرست از این استعداد آن را ضعیف و ضعیف تر کند و نهایتاً باعث انحطاط کامل آن شود. اما به اعتقاد من استعداد وقتی معنا دارد که افراد این انعطاف‌پذیری را دارند که در کنار خودمحوری، از تأثیری که بر روی جهان می‌گذارند هم آگاه باشند تا بتوانند از استعدادشان بهترین استفاده را برای "نفع عمومی" و نه اهداف کاملاً شخصی و خودپرستانه خود ببرند. برخی از کلماتی که به ذهن می‌آیند از این قرارند: اعتماد به نفس، شخصیت، توانایی طبیعی، تعهد، اشتیاق، انعطاف پذیری، توانایی وفق‌پذیری بالا و ذکاوت."

"هرچیزی را می توان استعداد تعبیر کرد! هر کاری که مطابق با استانداردهای شخصی، و نه در مقایسه با دیگران خوب انجام شده باشد و شخص از آن لذت برده باشد. از کارهای کوچک و بی‌ارزش گرفته تا ساخت دیوار چین. به نظر من استعداد به معنای انجام کارهای شاخص و بزرگ نیست... بلکه بیشتر انجام کارهای کوچک ماند نظافت خانه، توانایی پختن یک غذای خوب با یک سکه نیم شلینگی، اداره یک خانواده و غیره است. این بهترین نوع استعداد است. هر کاری می‌تواند برای یک شخص استعداد تلقی شود!"

"تمرکز، جهت گیری به سمت موفقیت، درون نگری، انعطاف پذیری، اعتماد به نفس، مثبت نگری، عمل‌گرایی، اعتقاد به خود و روح ماجراجویی."

"اعتماد به توانایی‌ها، موفقیت‌های پیشین، اشتیاق، تعهد، قریحه ابتکار، تمایل به انجام کارها با اتکا به خود و آمادگی قبول همکاری دیگران در این مسیر. خطرپذیری که یک ویژگی بسیار خوب و لازم است. به نتیجه رساندن کارها در هر شرایطی. مدیریت این افراد کار مشکلی است و ممکن است اگر احساس کنند از اطرافیان خود با استعدادتر هستند تمایلی به کار تیمی از خود نشان ندهند. عدم توانایی و انعطاف پذیری دیگران خیلی زود آنها را ناامید می کند."

"یک شخص بااستعداد کسی است که توانایی هایش برتر از دیگران است و خیلی راحت از این توانایی ها استفاده می کند. آن‌ها به راحتی و زیبایی خاصی موفقیتهای پی در پی را کسب می کنند. یک فرد بااستعداد تشعشع خاصی در توانایی‌هایش دارد که دیگران آرزوی تقلید آن را دارند و افراد معمولی‌تر از آن الهام می‌گیرند."

 خواندن کتاب