کتاب رستم و سهراب
معرفی کتاب رستم و سهراب
تا امروز کتابهای زیادی در شرح و نقد شاهنامه نوشته شده است و چه زیادند افرادی که کوشیدهاند تا در بازنشر و معرفی این اثر باارزش به نسلهای بعد از خود قدمی مفید و ارزنده بردارند و سعی در زنده نگه داشتن ادبیات پارسی دارند؛ کتاب پیشرو هم از این قاعده جدا نبوده و سعی شده تا به شرح ماجرای رستم و سهراب بپردازد.
درباره کتاب
شکی نیست که داستان «رستم و سهراب» یکی از مشهورترین و ماندگارترین داستانهای شاهنامه است، این داستان یکی از عظیمترین تراژدیهای ایرانزمین است.که نسل به نسل در محافل و مجالس نقل شده و کمتر کسی را حتی در نسل جوان میتوان یافت که با قهرمانان اسطورهای این داستان آشنایی نداشته باشد.
تورانیان به تاخت به مرز ایران رسیدهاند؛ خبری ناراحتکننده و تلخ که لبخندی عمیق بر لبهای کیکاووس، پادشاه ایران، آورده است! اما چرا؟ از آن سو، افراسیاب، پادشاه تورانیان، از اینکه سهراب دژ سپید را تصرف کرده و مهیای جنگ با رستم میشود، در پوست خود نمیگنجد. ماجرای «رستم و سهراب» چیست که پادشاه دو سرزمین از رویارویی این دو با یکدیگر خرسندند؟
رستم فرزند زال (پسر سام) و رودابه (دختر مهراب کابلی) است.در شاهنامه اشارهای به دوران کودکی رستم نشده است و تنها سه داستان مربوط به دوران نوجوانیاش وجود دارد که عبارتند از:
در شاهنامه فردوسی، طول عمر پهلوانان نسل سام، بسیار طولانی بوده. طول عمر رستم نیز 600 سال ذکر شده است، البته این پهلوان در شاهنامه به مرگ طبیعی نمرده و به دست برادر ناتنیاش شغاد، به چاه انداخته شده و این چنین عمر این پهلوان به پایان میرسد.
چرا باید کتاب رستم و سهراب را مطالعه کنیم؟
کتاب سهراب و رستم یکی از قدیمیترین و مشهورترین داستانهای شاهنامه است و به خوبی میتواند معرف کل کتاب شاهنامه باشد.
با خواندن این داستان برای دیگران میتوانیم آنها را تشویق به خواندن بقیه شاهنامه بکنیم.
خواندن این کتاب را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
کسانی که علاقه به خواندن داستانهای حماسی با رنگ و بوی کهن دارند این کتاب بسیار میتواند برای آنان جالب باشد.
درباره فردوسی
ابوالقاسم فردوسی طوسی، فردوسی در سال ۳۱۹ هجری شمسی، مصادف با ۳۲۹ هجری قمری و ۹۴۰ میلادی در روستای پاژ توس به دنیا آمد. شاعر حماسهسرای ایرانی و سرایندهی کتاب محبوب شاهنامه، است. بعضی از منتقدان فردوسی را بزرگترین سرایندهی پارسیگو دانستهاند. فردوسی را حکیم سخن و حکیم طوس گویند.
فردوسی از قدیمیترین شاعران ایران است. این شاعر بزرگ با به نظم در آوردن حماسههای پهلوانان ایرانی، از میان داستانهای کهن ایران ، اثری جاودانه در ادبیات ما خلق کرده است. شاهنامه فردوسی برگ زرینی از ادبیات ایران زمین در طول سالها بوده اگر در جهان سخنی از ادبیات و فرهنگ ایران شنیده میشود، بیشک فردوسی یکی از دلایل آن به شمار میرود.
فردوسی دوران نوجوانی و جوانی را صرف مطالعه تاریخ و به دست آوردن علم کند. فردوسی هرچه بیشتر در تاریخ ایران پیش میرفت و مطالعه میکرد، به داستانها و افسانههای کهن ایرانی بیشتر علاقهمند میشد؛ تا جایی که تصمیم به نوشتن مجموعهای عظیم از داستانهای اساطیری ایرانیان گرفت. دوران کودکی فردوسی با دوران پادشاهی سامانیان همزمان بود و پادشاهان سامانی به ادبیات ایران علاقه بسیار داشتند.
به نظم در آوردن کتاب فردوسی، شاهنامه، در حدود ۳۰ سال به طول انجامید و در این 30 سال تمام زمان خود را در راه تحقیق و نوشتن این کتاب صرف میکرد. فردوسی مقدار زیادی از ثروتش را در راه نوشتن شاهنامه و گذران زندگی، از دست رفت.
بنا به روایتهای مختلف، فردوسی بین سالهای ۳۷۰ یا ۳۷۱ هجری قمری، به نظم در آوردن شاهنامه را شروع کرده است؛ البته با منی تامل و تحقیق در زندگی فردوسی میتوان نتیجه گرفت، فردوسی از همان سالهای آغاز جوانی شعر میسروده و به این کار علاقه داشته است.
در طول سالهای بعد، پس از تمام شدن ثروت فردوسی، چند نفر از بزرگان خراسان، فردوسی را برای به پایان رساندن کتابش یاری کردند؛ اما پس از دوره سامانیان، غزنویان از فردوسی حمایت نکردند.
با وجود حمایت علاقهمندان تاریخ و ادبیات کهن در خراسان، فردوسی مورد بیمهری زیادی قرار گرفت و در سالهای پایانی عمرش مهجور ماند. یکی از دلیل این مسئله شیعه بودن فردوسی است. برای مسلمانان خراسان قبول شیعیان در زمان حیات فردوسی دشوار بود و به همین جهت او را از خود میراندند.
برای زمان مرگ فردوسی نیز روایت دقیقی وجود ندارد. بر طبق روایتهای مختلف، فردوسی حوالی سال ۳۹۷ هجری خورشیدی یا ۴۱۱ هجری قمری، جان سپرده است. میتوان از اطلاعات موجود نتیجه گرفت که فردوسی در حدود ۸۰ سال عمر کرده است.
برای فردوسی بزرگداشتهایی گرفته شده که از جمله آنها هزاره فردوسی در سال ۱۳۱۳ش بوده و همچنین آثار هنری متعددی از جمله فیلم سینمایی فردوسی درباره زندگی او ساخته شده است.
فهرست کتاب رستم و سهراب
* میهمان ناخوانده * شور و دلدادگی * مژدۀ یک تولد * آرمان بزرگ * دسیسۀ شوم * دژ سپید * افسونگر * فتح بینبرد * تدبیر شاهانه * خشم و غرور * همآورد * مأموریت ناتمام * حقیقت پنهان * خروش خشم * بیم و امید * آیین پهلوانی * آخرین نبرد * نوشدارو * پردۀ آخر
تکه هایی از کتاب رستم و سهراب
زمانیکه سهراب می خواست به رزم برود تهمینه برادرش ژنده رزم را با او فرستاد تا پدرش را به او بشناساند . پس رستم سهراب را دید که در یک طرفش ژنده رزم و طرف دیگر هومان و بارمان بودند ژنده رزم برای کاری بیرون رفت و در تاریکی رستم را دید و به او گفت کیستی ؟ در روشنی بیا تا ببینمت . رستم مشتی بر گردن او زد و او در دم جان داد .
سهراب که منتظر ژنده رزم بود به دنبالش فرستاد . خبرآوردند که او مرده است . سهراب ناراحت شد و به بزرگان گفت :معلوم است که دشمن در میان ماست . سهراب قسم خورد که انتقام ژنده رزم را از ایرانیان بگیرد . وقتی رستم به سپاه ایران رسید در راه گیو را دید که پاسداری می دهد . گیو خروشید : کیستی؟ رستم خندید . گیو گفت کجا رفته بودی؟ پس رستم موضوع را تعریف کرد .
حجم
۵۹۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه
حجم
۵۹۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۸ صفحه