
کتاب دکتر ژیواگو
معرفی کتاب دکتر ژیواگو
کتاب دکتر ژیواگو نوشتهٔ بوریس پاسترناک و ترجمهٔ آبتین گلکار است. نشر چشمه این رمان از ادبیات روسیه را منتشر کرده است. نویسنده در این رمان داستان دکتر «ژیواگو»، پزشک مشهور و انسانمدار در دوران انقلاب اکتبر روسیه را بیان کرده است.
درباره کتاب دکتر ژیواگو
دکتر ژیواگو نوشتهٔ بوریس پاسترناک، نویسندهٔ روسی برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات است. او نوشتن این اثر را در سال ۱۹۱۵ آغاز کرد و در سال ۱۹۵۶ به پایان رساند. ازآنجاکه این رمان مشهور با سیاستهای رسمی شوروی در آن دوران در تضاد بود، از چاپ آن در روسیه جلوگیری شد. در نهایت در سال ۱۹۸۸ کتاب «دکتر ژیواگو» در روسیه به چاپ رسید. نام کتاب برگرفته از قهرمان داستان است که پزشک و شاعر است. او درگیر روابط احساسی و دلبستگیهایش است که با انقلاب اکتبر و رویدادهای تاریخی پرتلاطم پس از آن روبهرو میشود. داستان «یوری ژیواگو» و عشق جاودانهاش، «لارا» یکی از جذابیتهای این داستان است. مصائبی که ژیواگو دچار آن میشود، درد و رنجی است که طبقهٔ متوسط روسیه در دوران زمامداری استالین و پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ به آن مبتلا میشود. در سال ۱۹۶۵ فیلمی با بازی «عمر شریف» در نقش ژیواگو و «جولی کریستی»، بهکارگردانی «دیوید لین» ساخته میشود که به اصل رمان وفادار است. رمان دکتر ژیواگو بهدلیل مواضع مستقل نویسندهاش دررابطهبا انقلاب اکتبر، اجازهٔ چاپ در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیافت، اما مخفیانه و بهصورت قاچاق به میلان رفت و چاپ شد و یک سال بعد، جایزهٔ نوبل ادبیات را کسب کرد؛ همین موضوع خشم و شرمندگی حزب کمونیست اتحاد شوروی را در پی داشت. این کتاب در سال ۱۹۵۷ در ایتالیا چاپ میشود و باعث میشود که جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۸ نصیب بوریس پاسترناک شود؛ هرچند بهدلیل واکنش تند حکومت، او از بیم طردشدن از میهن از دریافت جایزهٔ نوبل خودداری کرد.
خواندن کتاب دکتر ژیواگو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی روسیه و قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
درباره بوریس پاسترناک
«بوریس لئونیدویچ پاسترناک» از شاعران و نویسندگان روس بود که موفق به دریافت جوایز ادبی شد. شهرت او در بیرون از روسیه بیشتر بهخاطر رمان «دکتر ژیواگو» است، ولی شهرت او در خودِ روسیه بیشتر بهعنوان یک شاعر است. او در فوریهٔ ۱۸۹۰ متولد شد و در سال ۱۹۰۶ تحصیلات متوسطه را به پایان رساند. در سال ۱۹۰۹ برای تحصیل فلسفه وارد دانشکدهٔ فلسفه و تاریخ دانشگاه مسکو شد. در سال ۱۹۱۲ برای تکمیل دانش فلسفی راهی ماربورگ آلمان شد. یک سال بعد، به فلسفه بیعلاقه شد و فعالیت ادبی خود را آغاز کرد. آشنایی او با نمایندگان برجستهٔ نمادگرایی و فوتوریسم از جمله «ولادیمیر مایاکوفسکی» زمینهساز چاپ پنج شعر در سالنامهٔ «لیریکا» شد. از سال ۱۹۱۴ که اولین کتاب شعر بوریس پاسترناک به نام «توأمان در ابرها» چاپ شد تا ۱۹۳۱ که او از مسکو به قفقاز مهاجرت کرد، بیش از ده مجموعه شعر توسط او منتشر شد. این قضیه باعث شد تا در اولین کنگرهٔ نویسندگان در سال ۱۹۳۴، بزرگترین شاعر معاصر روسیه معرفی شود. بهدلیل خودداری او از محدودشدن به موضوعهای کارگری، این تمجیدها خیلی زود جای خود را به انتقادهایی تند داد. در سال ۱۹۴۱ و با آغاز جنگ جهانی دوم، پاسترناک به شهر چیستاپل نقلمکان میکند. در این زمان به نوشتن اشعار میهنپرستانه مثل «قصهٔ ترسناک» و «پاسگاه مرزی» میپردازد و بهعنوان خبرنگار نظامی داوطلبانه به جبهه اعزام میشود. در سال ۱۹۴۶ کار بر روی شاهکار خود یعنی رمان «دکتر ژیواگو» را آغاز میکند. این کتاب در سال ۱۹۵۷ در ایتالیا چاپ میشود و باعث میشود که جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۵۸ نصیب بوریس پاسترناک شود؛ هرچند بهدلیل واکنش تند حکومت، او از بیم طردشدن از میهن از دریافت جایزهٔ نوبل خودداری کرد.
درباره آبتین گلکار
آبتین گلکار در سال ۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمد. او مترجم ایرانی، پژوهشگر زبان و ادبیات روسی و استادیار دانشگاه تربیت مدرس است. این مترجم، دورهٔ کارشناسی را در دانشگاه تهران و دورهٔ کارشناسیارشد و دکتری ادبیات روسی را در دانشگاه ملی تاراس شفچنکو کییف گذرانده است. گلکار آثاری از نیکلای گوگول، نیکلای اردمان، آلکساندر هرتسن و آنا آخماتووا و... ترجمه کرده است.
بخشی از کتاب دکتر ژیواگو
«مردی تکیده که از مدتها پیش دستورو نشُسته بود و به همین سبب پوست صورتش گندمگون مینمود با بقچهای بر دوش و چوبی در دست به کسانی پیوست که مشغول خواندن اعلامیهها بودند. در موهایش که مدتها بود اصلاح نشده بود هنوز موی سفید دیده نمیشد، ولی ریش قهوهای و بور پرپشتش رو به سفیدی گذاشته بود. این دکتر یوری آندرِیِویچ ژیواگو بود. پالتو پوستش را لابد مدتها پیش یا در جاده از تنش درآورده بودند یا آن را با غذا مبادله کرده بود. لباس نیمداری به تن داشت که آستینهایش برای او کوتاه بود و گرمش نمیکرد و معلوم بود مال کس دیگری است و آن را معاوضه کرده است.
در کیسهاش تکهنان نیمخوردهای مانده بود که در آخرین روستای حومهٔ شهر گرفته بود و یک برش پیه خوک. حدود یک ساعت پیش از سمت ایستگاه راهآهن وارد شهر شده و یک ساعت تمام طول کشیده بود تا خودش را از مقر بازرسی ورودی شهر به این چهارراه برساند، چرا که بر اثر راهپیمایی روزهای اخیر بسیار ضعیف و رنجور شده بود. مدام میایستاد و بهزحمت جلوِ خود را میگرفت که به زمین نیفتد و سنگفرش شهری را نبوسد که امید نداشت روزی دوباره آن را ببیند و حالا از مشاهدهاش آنقدر خوشحال بود که گویی موجودی زنده است.
مدتی طولانی، تقریباً نیمی از روزهای آوارگیاش، راهش را در امتداد خطآهن پیموده بود. ریلها بلااستفاده به حال خود رها شده و سراسر پوشیده از برف بود. مسیر دکتر از کنار چندین قطار مسافری و باربری گارد سفید میگذشت که به سبب انبوهیِ برف، شکست کالچاک و تمام شدن سوخت از حرکت بازمانده بودند. قطارهای درراهمانده، که برای همیشه متوقف و زیر برف مدفون شده بودند، به شکل نواری تقریباً یکپارچه به طول چندده کیلومتر کشیده و تبدیل شده بودند به دژهایی برای دستجات مسلحی که در جادهها غارت و چپاول میکردند و پناهگاههایی برای مجرمان فراری و پناهندگان سیاسی که آوارگان اجباری آن روزها بودند، ولی قطارها بیش از همه در حکم گورهای دستهجمعی و آرامگاههای عمومی کسانی بودند که یا از سرما جان میسپردند یا از تیفوسی که در امتداد خطوط آهن بیداد میکرد و روستاهای بسیاری را در آن حوالی تارومار کرده بود.»
حجم
۷۷۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۷۶ صفحه
حجم
۷۷۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۷۶ صفحه
نظرات کاربران
من میخواستم چند صفحه نمونه بخونم اما فقط مقدمه مترجم به عنوان نمونه قرار داده بودن خب یعنی چی؟ من از رو مقدمه که نمیتونم بفهمم ترجمه خوبه یا نه شاهکارید شاهکار