دانلود و خرید کتاب جناح چهارم ربکا یاروز ترجمه اطلسی خرامانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب جناح چهارم

کتاب جناح چهارم

معرفی کتاب جناح چهارم

کتاب جناح چهارم نوشتهٔ ربکا یاروز و ترجمهٔ اطلسی خرامانی است. انتشارات آذرباد این رمان معاصر آمریکایی را منتشر کرده است. این اثر، جلد اول از مجموعهٔ «امپایرین» است.

درباره کتاب جناح چهارم

کتاب جناح چهارم (Fourth Wing) برابر با یک رمان معاصر و آمریکایی است. داستان چیست؟ «وایولت سورنگیل» که ۲۰ سال دارد، قرار بود به هنگ کاتبان بپیوندد و یک زندگی غرق در آرامش در جوار کتاب‌ها و تاریخ داشته باشد. حالا ژنرال فرمانده، یعنی مادر سرسختش به وایولت دستور داده تا به صدها شرکت‌کننده‌ای بپیوندند که در تلاش برای تبدیل‌شدن به یکی از نخبگان و افراد برجستهٔ ناواری هستند؛ یعنی اژدهاسواران. حالا که تعداد اژدهایانِ مایل به برقراری پیوند از تعداد شرکت‌کنندگان کمتر است، بیشتر داوطلبان به‌دنبال کشتن وایولت خواهند بود تا شانس بهتری برای پیروزی داشته باشند و بقیه هم تنها به این خاطر که او دختر آن مادر است، تصمیم به کشتنش خواهند گرفت.

خواندن کتاب جناح چهارم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی آمریکا و قالب رمان فانتزی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب جناح چهارم

«در تمام زندگی‌ام به این سرعت لباس نپوشیده‌ام و حتی زحمت بستن غلاف‌های رانم را هم به خود نمی‌دهم. از زیدن می‌پرسم: «ساعت چنده؟» پیراهن رسمی و کفش‌های راحتی‌ام را می‌پوشم و موهایم را از توی صورت کنار می‌زنم.

تشکیل فوری و اجباری صف‌آرایی به این معناست که همین حالا به ما نیاز دارند.

دیواره‌ها در حال فروریختن هستند. قرار است چند تن از ناوارها را از دست بدهیم؟

«چهار و ربع.» کار بستن بندهای چکمه‌اش را به پایان می‌رساند و حینی که من غلاف‌های خنجرم را از روی زمین برمی‌دارم خود را تا دندان مسلح می‌کند، مطمئنم که یکی از خنجرهایم را گم کرده‌ام. «اون بیرون یخ می‌زنی.»

«مشکلی برام پیش نمی‌آد.» بر روی زانو خم می‌شوم تا خنجر گم‌شده را پیدا کنم و قبل از ایستادن آن را با انتهای غلاف از زیر تخت بیرون می‌کشم.

«بیا.» زیدن یکی از کت‌های پروازش را به سمتم می‌اندازد که بر روی سرم می‌افتد و موهایم را پنهان می‌کند. «اگه گریک درست بگه و ما زیر حمله باشیم، قراره به سال‌بالایی‌ها دستور بدن که پایگاه‌های بین‌راهی رو پر کنن، پس مدت زیادی توی صف‌آرایی نمی‌مونی... و من تحمل این فکر رو ندارم که تو سردت بشه.»

این بدان معناست که او خواهد رفت.

قلبم بی‌نظم می‌تپد و دستانم را در آستین‌های کتش فرومی‌برم. اتفاقی برایش نخواهد افتاد، مگر نه؟ یک مأموریت در پایگاه‌های بین‌راهی است و علاوه بر آن، او قدرتمندترین سوار در هنگ به شمار می‌رود.

حالا که دستانم پر از سلاح هستند، وقتی‌که می‌آید تا دکمه‌های کت پرواز را روی سینه‌ام ببندد با او مقابله نمی‌کنم.

با دو دست صورتم را می‌گیرد. «باید خودمون رو به صف‌آرایی برسونیم و اگه مجبور شدم که برم، نگرانم نباش. مطمئنم که چند روز بعد سگیل منو با خودش برمی‌گردونه اینجا.» بوسه‌ای محکم و سریع بر گونه‌ام می‌نشاند. «خواستن تو آخر منو می‌کشه. بریم.»

بهترین نکته در مورد دانشکدهٔ جنگی این است که همه‌چیز در آشوبی مطلق رخ می‌دهد؟ بله، وقتی‌که از اتاق سرجناح‌دارم بیرون می‌روم و قدم در دریای سواران می‌گذارم هیچ‌کس متوجهم نمی‌شود، همه در حال کلنجار رفتن با لباس‌هایشان هستند تا بتوانند حاضر و آماده خود را به صف‌آرایی برسانند. همه از هجوم آدرنالین به خروش درآمده‌اند و آن‌قدر درگیر مرتب کردن و کنترل کردن خود هستند که به من یا به لمس کوتاه دست زیدن بر روی دستم توجهی ندارند. زیدن تنهایم می‌گذارد و به سمت فرماندهانی که نزدیک به سکوی داخل محوطه گردهم آمده‌اند، می‌رود.

من تنها کسی نیستم که پیراهن رسمی به تن دارم.

باد سوز تندی پیدا کرده است، در صف‌آرایی قرار می‌گیرم و خوشحالم که کت زیدن حداقل موهایم را پنهان نگه‌داشته است.»

Niyayesh
۱۴۰۳/۱۱/۱۷

به علاقه‌مندان ادبیات فانتزی و دوست داران اژدها پیشنهاد میشه=))

حجم

۷۲۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۶۸۰ صفحه

حجم

۷۲۹٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۶۸۰ صفحه

قیمت:
۱۶۳,۰۰۰
۱۳۰,۴۰۰
۲۰%
تومان