
کتاب جناح چهارم
معرفی کتاب جناح چهارم
کتاب جناح چهارم (Fourth Wing) نوشتهی ربکا یاروز و ترجمهی اطلسی خرامانی است. این کتاب جلد نخست مجموعهی فانتزی امپایرین به شمار میرود و انتشارات آذرباد آن را منتشر کرده است. جناح چهارم یک اثر پرفروش و محبوب در زمینهی رمانهای فانتزی به شمار میرود و نقدهای مثبت زیادی را از خوانندگان دریافت کرده است. در طاقچه میتوانید علاوهبر مطالعهی نسخهی الکترونیکی، نسخهی صوتی این کتاب را خرید و دانلود کنید.
دربارهی کتاب جناح چهارم
کتاب جناح چهارم دروازهای است به مجموعهای اسرارآمیز با چاشنی عاشقانهای پُرتنش. ناوار سرزمینی با دیوارهای محافظتی و اژدهایان نگهبان است که توسط یک دولت نظامی و کالج جنگی باسگیاث اداره میشود. در این کالج چهار هنگ وجود دارد؛ درمانگران، پیادهنظام، کاتبان و اژدهاسواران. هنگ کاتبان وظیفهی ثبت وقایع جنگ را به عهده دارد و امنترین هنگ به شمار میرود.
وایولت سورنگیل قرار بود درست مثل خواهر و پدرش وارد هنگ کاتبان شود، اما مادر سختگیرش، ژنرال سورنگیل، او را وادار میکند تا برخلاف میلش وارد هنگ اژدهاسواران شود؛ جایی که ناچار میشود آزمونهایی مرگبار را از سر بگذراند تا با اژدهایی پیوند ببندد. هنگ اژدهاسواران مرگبارترین هنگ به شمار میرود. اگر اژدهایی دانشجویی را نپذیرد، او را میسوزاند.
البته این تنها چالشی نیست که وایولت در کالج بیرحم باسگیاث با آن مواجه میشود. بدن ضعیف و آسیبپذیر وایولت باعث میشود رقیبانش به این فکر بیفتند که او به درد هنگ اژدهاسواران نمیخورد و میشود راحت حذفش کرد. بهعلاوه، مادر وایولت، ژنرال سورنگیل، دشمنان زیادی دارد که میخواهند از او انتقام بگیرند. وایولت باید از تمام چالشهای سخت و لحظات پرتنش عبور کند. او مسیر پُرپیچوخمی را در کالج باسگیاث طی میکند.
این کتاب همچنین آمیخته به عاشقانهای پُرتنش است که از دشمنی به عشق ختم میشود. وایولت در هنگ اژدهاسواران با زیدن آشنا میشود. اعتماد به زیدن برای وایولت کار سختی است و ترجیح میدهد از او فاصله بگیرد، اما هیچچیز آنطور که فکرش را میکند پیش نمیرود.
فضایی که داستان در آن به وقوع میپیوندد جذاب و جادویی است. این کتاب شامل اژدهایانی است که شخصیت مستقل دارند و با انسانها قرارداد روحی میبندند. شامل آزمونها و مبارزههایی است که سایهی مرگ به دنبالشان کشیده میشود. این کالج با هیچکس شوخی ندارد. بهعلاوه یک جهانسازی نظامی با کشمکشهای سیاسی است که تنشها را بیش از پیش میکند. شخصیتها فقط وسیلهای برای پیشرفت داستان نیستند، بلکه هرکدام داستانی درون خود دارند.
رمان جناح چهارم تجربهای هیجانانگیز و جادویی برای هرکسی است که میخواهد بداند چگونه میتوان یک سرزمین را با دولتی نظامی و اژدهایان سخنگو اداره کرد؛ جایی که بقا یک امتیاز است، نه حق طبیعی.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
کتاب جناح چهارم نفستان را حبس و پوستتان را مورمور میکند. آزمونهای مرگبار، بازی قدرت و نبردهای گوناگون، مطالعهی این کتاب را به تجربهای هیجانانگیز تبدیل میکند. بهعلاوه، اژدهایان در این کتاب متفاوتاند؛ آنها شخصیتی مستقل دارند و رابطهی روحیشان با اژدهاسواران از دیگر جذابیتهای کتاب به شمار میرود. و البته آنها شوخطبعاند و صحبت میکنند. چه کسی میتواند چنین کتابی را دربارهی اژدهایان سخنگو از دست بدهد؟
همچنین، روابط انسانی عمیق و عاشقانهی پُرکشش این کتاب از دیگر ویژگیهایی است که باید به آن اشاره کرد. عشق میان زیدن و وایولت کلیشهای و بچگانه نیست، بلکه چالشبرانگیز، واقعی و جذاب است. آن دو برای یکدیگر همراهی واقعی به شمار میروند. بهعلاوه، جهانسازی داستان پُر از جزئیات است، اما حوصلهسربر نیست. سیر منطقی و پُرحادثهی این کتاب شما را وادار به ورقزدن میکند و پیچشهای داستانی بیوقفه به وقوع میپیوندند. همچنین، ترجمهی دقیق و روان این کتاب مطالعهی آن را لذتبخشتر میکند.
دانلود کتاب جناح چهارم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب پیشنهاد مناسبی برای علاقهمندان به ژانر رمان فانتزی، اژدها، جادو و جهانسازی پُرجزئیات با بازیهای قدرت و سیاست است. عاشقانهی این کتاب که از نفرت به عشق منتهی میشود نیز برای علاقهمندان به این سبک پیشنهاد میشود. همچنین، جناح چهارم بهدلیل نبردها، فضای نظامی کالج باسگیاث و رقابت برای بقا برای طرفداران کتابهایی مثل عطش مبارزه، ناهمسان، دربار خار و رز و اراگون انتخاب مناسبی است.
کتاب جناح چهارم چند جلد است؟
این کتاب نخستین جلد از مجموعهی امپایرین است. این مجموعه برای پنج جلد برنامهریزی شده و تاکنون دو جلد از آن منتشر شده است. جلد اول، یعنی جناح چهارم را انتشارات آذرباد به ترجمهی اطلسی خرامانی منتشر کرده است. جلد دوم با عنوان شعلهی آهنین هنوز به فارسی ترجمه نشده است.
دربارهی نویسنده
ربکا یاروز نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز متولد ۱۴ آوریل ۱۹۸۱ در ایالت واشنگتن دیسی است که بیشتر با مجموعهی امپایرین شناخته میشود. امپایرین قرار است با همکاری آمازون به یک سریال تلویزیونی تبدیل شود. یاروز در همان آمریکا، وارد دانشگاه تروی شد و در دو رشتهی تاریخ اروپا و زبان انگلیسی تحصیل کرد و فارغالتحصیل شد. وی همسر یک خلبان نظامی و مادر شش فرزند است. تجربههای همسرش به او در طراحی کالج باسگیاث و جزئیات نظامی این کتاب کمک بسیاری کرده است. از آثار دیگر یاروز میتوان به آخرین نامه، چیزهای عالی و گرانبها، موسیقیها و ملودیها و چیزهایی که ناتمام میگذاریم اشاره کرد.
نکوداشتهای کتاب جناح چهارم
منتقدان زیادی به تحسین این کتاب پرداخته و روایت سریع و اعتیادآور، خلق تنش بالا در روابط و فضای جذاب کالج باسگیاث را ستایش کردهاند. ژورنال کتابخانه از جهانسازی پُرجزئیات، اما واضح و صحنههای پُرکشش و نفسگیر مبارزه تمجید کرده و بوکلیست این کتاب را تجربهای مهیج که خواننده را از همان صفحهی اول جذب میکند، توصیف نموده است و میگوید صحنههای اکشن و اژدهاسواری بهخوبی تصویرسازی شدهاند.
جوایز این کتاب
جناح چهارم از همان ابتدای انتشار بسیار محبوب شد و جوایز زیادی را از آن خود کرد. از جمله این جوایز میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
این کتاب موفق به کسب جایزهی کتاب بینالمللی سال ۲۰۲۴ در Book Tok Awards؛ برندهی دستهی Romantasy (ترکیب فانتزی و رمانتیک) در Goodreads Choice Awards؛ برندهی عنوان کتابی که نمیشود آن را زمین گذاشت (Page-turner Book of the Year) در British Book Awards شده است.
اقتباسهای کتاب جناح چهارم
شرکت آمازون امجیام استودیوز حق ساخت سریال جناح چهارم را خریداری کرده است. ربکا یاروز در روند توسعهی سریال حضور خواهد داشت تا جهان و حالوهوای کتاب حفظ شود. این سریال قرار است فضای رقابتی کالج باسگیاث و نبردهای مهیج این کتاب را به تصویر بکشد. این سریال در سال ۲۰۲۵ در مرحلهی توسعه قرار دارد و فیلمنامهی آن در حال آمادهسازی است.
دربارهی نسخهی صوتی جناح چهارم
طاقچه علاوهبر نسخهی الکترونیکی، فرصت شنیدن کتاب صوتی جناح چهارم را فراهم آورده است. گویندگان این کتاب صوتی شهره روحی، مهبد قناعتپیشه، مسعود تقیپور، هوتن شاطریپور، فرهاد اتقیایی و محمدرضا صولتی هستند. شنیدن چنین کتاب مهیجی به تصویرسازی بهتر و عمیقتر در ذهن کمک میکند و تجربهی هیجانانگیزتری برای طرفداران رقم میزند.
کتابهای مشابه
برای تجربهی جهانی مشابه جهان اسرارآمیز کتاب جناح چهارم میتوانید مجموعههای دربار خار و رز، عطش مبارزه، ناهمسان، صومعهی درخت پرتقال و اراگون را مطالعه کنید. در کتاب فانتزی دربار خار و رز درست مثل جناح چهارم عاشقانهای روایت میشود که از نفرتی عمیق آغاز شده و به عشق میرسد. در کتاب صومعهی درخت پرتقال به اژدهایان بسیاری پرداخته شده و این موجودات نقش مهمی در روند داستان دارند. در عطش مبارزه و ناهمسان نیز با شخصیت اصلی جنگجویی مواجهایم که بهتدریج استعدادها و تواناییهایش را کشف میکند و از نبردهای سخت میگذرد.
بخشی از کتاب جناح چهارم
«در تمام زندگیام به این سرعت لباس نپوشیدهام و حتی زحمت بستن غلافهای رانم را هم به خود نمیدهم. از زیدن میپرسم: «ساعت چنده؟» پیراهن رسمی و کفشهای راحتیام را میپوشم و موهایم را از توی صورت کنار میزنم.
تشکیل فوری و اجباری صفآرایی به این معناست که همین حالا به ما نیاز دارند.
دیوارهها در حال فروریختن هستند. قرار است چند تن از ناوارها را از دست بدهیم؟
«چهار و ربع.» کار بستن بندهای چکمهاش را به پایان میرساند و حینی که من غلافهای خنجرم را از روی زمین برمیدارم خود را تا دندان مسلح میکند، مطمئنم که یکی از خنجرهایم را گم کردهام. «اون بیرون یخ میزنی.»
«مشکلی برام پیش نمیآد.» بر روی زانو خم میشوم تا خنجر گمشده را پیدا کنم و قبل از ایستادن آن را با انتهای غلاف از زیر تخت بیرون میکشم.
«بیا.» زیدن یکی از کتهای پروازش را به سمتم میاندازد که بر روی سرم میافتد و موهایم را پنهان میکند. «اگه گریک درست بگه و ما زیر حمله باشیم، قراره به سالبالاییها دستور بدن که پایگاههای بینراهی رو پر کنن، پس مدت زیادی توی صفآرایی نمیمونی... و من تحمل این فکر رو ندارم که تو سردت بشه.»
این بدان معناست که او خواهد رفت.
قلبم بینظم میتپد و دستانم را در آستینهای کتش فرومیبرم. اتفاقی برایش نخواهد افتاد، مگر نه؟ یک مأموریت در پایگاههای بینراهی است و علاوه بر آن، او قدرتمندترین سوار در هنگ به شمار میرود.
حالا که دستانم پر از سلاح هستند، وقتیکه میآید تا دکمههای کت پرواز را روی سینهام ببندد با او مقابله نمیکنم.
با دو دست صورتم را میگیرد. «باید خودمون رو به صفآرایی برسونیم و اگه مجبور شدم که برم، نگرانم نباش. مطمئنم که چند روز بعد سگیل منو با خودش برمیگردونه اینجا.» بوسهای محکم و سریع بر گونهام مینشاند. «خواستن تو آخر منو میکشه. بریم.»
بهترین نکته در مورد دانشکدهٔ جنگی این است که همهچیز در آشوبی مطلق رخ میدهد؟ بله، وقتیکه از اتاق سرجناحدارم بیرون میروم و قدم در دریای سواران میگذارم هیچکس متوجهم نمیشود، همه در حال کلنجار رفتن با لباسهایشان هستند تا بتوانند حاضر و آماده خود را به صفآرایی برسانند. همه از هجوم آدرنالین به خروش درآمدهاند و آنقدر درگیر مرتب کردن و کنترل کردن خود هستند که به من یا به لمس کوتاه دست زیدن بر روی دستم توجهی ندارند. زیدن تنهایم میگذارد و به سمت فرماندهانی که نزدیک به سکوی داخل محوطه گردهم آمدهاند، میرود.
من تنها کسی نیستم که پیراهن رسمی به تن دارم.
باد سوز تندی پیدا کرده است، در صفآرایی قرار میگیرم و خوشحالم که کت زیدن حداقل موهایم را پنهان نگهداشته است.»
حجم
۷۲۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۸۰ صفحه
حجم
۷۲۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۸۰ صفحه
نظرات کاربران
واقعا خوب بود! داستان در مورد وایولت سورنگیل هستش، وایولت که توی خانواده ی پنج نفره به دنیا اومده آخرین بچه ی خانواده اس و تقریبا ضعیف ترین... پدر وایولت کاتب بوده و وایولت میخواد راه پدرش رو ادامه بده اما باوجود
به علاقهمندان ادبیات فانتزی و دوست داران اژدها پیشنهاد میشه=))
بهنظرم یکی از جذاب ترین داستان های فانتزی، اکشن و عاشقانست که شما رو پیوسته جذب مطالعه میکنه تا ببینید آخرش چی میشه. برای دوستانی که اهل رمان های جذاب و فانتزی هستند حتما پیشنهاد میکنم بخونن و لذت ببرند
بنظرم خارق العاده واژه ب خوبی واسه ی وصفش باشه. طوری که وایولت توی کل داستان شگفت زده تو میکنه و البته زیدن:) حتما بخونیدش
من این کتاب رو از نشر مجازی خوندم و حقیقتش نمی دونم ترجمه این نشر چه چوری. اگر دنبال یک فانتزی هیجانی خوب می گردید من این کتاب رو پیشنهاد می دم . شاید اولش ادمو جذب نکنه اما بعدش
"اژدهایان با زنان شکننده پیوند برقرار نمیکردند. آنها را سوزانده و به خاکستر تبدیل میکردند." روز خدمت اجباری فرا رسیده و هزاران داوطلب بیرون دروازههای بسگایث ایستادهاند، آماده تا سرنوشت خود را در یکی از چهار هنگ تعیین کنند. برخی با
اگر می خواهید از کار و زندگی بیفتید این کتاب رو بخونید... البته اگر طاقت دارید صبر کنید تا ادامه اش بیاد!
من عاشق این کتاب شدم خیلی خوبه من به اینجور کتابای فانتزی علاقه دارم و این برام فوق العاده قشنگ بود پیشنهاد میکنم به دوست داران اژدها
صحفه ۴۴۶ هستم🙂همینطور که در جریانید این کتاب خیلی محبوب و پرطرفداره(از نظرات و دیس لایک هایی که منتقد ها میگن مشخصه) اما منو اصلا میخکوب نمیکنه داستان به شدت یک نواخته اتفاق های متنوع میفته اما اصلا هیچ هیجانی نداره به شدت
👏👏