
بریدههایی از کتاب جناح چهارم
۴٫۱
(۵۲)
میپرسم: «تو میخواستی وقتیکه بزرگ شدی چی بشی؟»
شانهای بالا میاندازد. «فقط میخواستم زنده بمونم.»
Gloria
اما فرار نخواهم کرد. اگر هر بار که فائق شدن بر چیزی غیرممکن به نظر میرسید تسلیم میشدم، حالا اینجا نبودم. من امروز نمیمیرم
willow
«اینو فراموش نکن. ذهن تو بهترین سلاح توئه. با هوشت بهشون نارو بزن،
willow
فریاد میزند: «تسلیم شو!»
نمیتوانم چنین کاری بکنم. اگر روز اول تسلیم شوم، روز دوم چه چیزی انتظارم را میکشد؟
willow
«شاید اگه اینقدر الکی برای خودت دلسوزی نمیکردی، میدیدی که برای بالا رفتن از گانتلت هر چیزی رو که لازمت میشه، داری.»
willow
«راه درست تنها راه ممکن نیست. راه جدیدی پیدا کن.»
willow
: «رابطهٔ اژدهایان واقعاً غیرقابل درکه.»
«جدی؟ بهتره گاهی روابط انسانها رو هم بررسی کنی. درست به همین اندازه شرورانهست، فقط آتیش کمتری داره.
مریم🌱|
دنبال دوستی نباش، وایولت. اتحاد به وجود بیار
willow
شاید از من، کاری بیشتر از تنها زنده ماندن بربیاید.
willow
«من نمیتونم همه رو نجات بدم، مخصوصاً کسی رو که حاضر نیست برای نجات خودش کاری بکنه.»
willow
بذار با واقعیت روبهروشون کنم. من نمیتونم دستشون رو بگیرم و یه مشت قول توخالی و چرتوپرت بهشون بدم و بگم که همه چی بهخوبی پیش میره و همه موفق میشن... که بعد بتونن شبها راحت بخوابن. طبق تجربهٔ من، حقیقت خیلی ارزشمندتره
willow
«بهش بگو اگه بهت آسیب برسونه جایی رو که ایستاده خاکستر میکنم.»
willow
«قبل از اینکه بمیری بیدار شو!»
willow
هیچکس تا ابد با کسی دوست نمیمونه، میرا. درنهایت کسایی که از همه به ما نزدیکتر هستن به طریقی به دشمنمون تبدیل میشن حتی اگر به خاطر عشقی از روی خیرخواهی یا بیتفاوتی باشه، یا اونقدر زنده بمونیم که به آدم بدهٔ داستانشون تبدیل بشیم.
مریم🌱|
جسم و بدنمان هرگز نمیتواند محدودیتی برای قوهٔ اراده و عزم ما باشد
willow
اگه دنبال جوابین، توی تاریخ دنبالش بگردین.
willow
بهمحض اینکه به احساساتت اجازه بدهی خود را درنبردی دخیل کنند، باختهای.
willow
«ما به اینجا فرستاده شدیم تا کشته بشیم.»
S..E
«باید روی چیزایی که میتونن تو رو بکشن تمرکز کنی و راهی برای زنده موندن پیدا کنی.»
willow
اینجا همهچیز رو ازت میگیره تا چیزی رو که توی وجودته آشکار کنه
willow
«طوری ازش محافظت کن که انگار خود منی.»
willow
برای دشمن هیچ اهمیتی نداره که تو زخمی شدی یا نه. حتی از زخمی شدنت به نفع خودش استفاده میکنه
willow
درد چشمانش از آن دست دردهایی است که هرگز از بین نمیرود، از آن دردهایی که مثل موجی غیرمنتظره به ناگاه اوج میگیرد و بیرحمانه ساحل را درمینوردد.
willow
«اون موقع هم منو میخواستی؟»
اعتراف میکند: «از اولین ثانیهای که چشمم بهت افتاد تو رو میخواستم، وایولنس... و اگه امروز باهات رفتار بدی داشتم، خُب... به خاطر اینه که امروز روز بدیه.»
willow
«بیشتر اژدهایان به سوارانشون زخم میزنن؛ اما آندارنا و تایرن هیچوقت به من آسیبی نرسوندن.»
«و شایدم میدونستن تو از قبل زخم خوردی.»
willow
حجم
۷۲۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۸۰ صفحه
حجم
۷۲۹٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۶۸۰ صفحه
قیمت:
۱۶۳,۰۰۰
تومان