کتاب چشم های سیمونه
معرفی کتاب چشم های سیمونه
کتاب الکترونیکی چشم های سیمونه نوشتۀ گراتزیا دلددا و ترجمۀ بهمن فرزانه است و گروه انتشاراتی ققنوس آن را منتشر کرده است. کتاب چشم های سیمونه، رمانی است دربارۀ دلدادگی، در این کتاب میخوانیم که چطور ماریانا سیرکا، دختر ارباب، دلباختۀ خدمتکار قدیمی خود، سیمونه سوله میشود…
درباره کتاب چشم های سیمونه
در چشمهای سیمونه سوله چه رازی نهفته بود که ماریانا چنین دلبسته او شده بود. سالها پیش، هنگامی که سیمونه پسربچهای بیش نبود در خانه او خدمتکاری میکرد. ماریانا با خانوادهاش آشنایی داشت. خانوادهای فقیر ولی شریف و از نسلی ماندگار. پدر و مادر هر دو بیمار و رنجور و خواهرانش، دخترانی زیبا که فقط برای رفتن به کلیسا از خانه خارج میشدند و در گوشه تاریکی در نزدیکی محراب، جایی که خود ماریانا نیز مینشست، زانو میزدند. گراتزیا دلددا اولین نویسندۀ زنی که جایزه نوبل ادبی را از آن خود کرد این بار در چشمهای سیمونه تصویرگر تنهاییهای زنی است که رباینده تنها گنجینهای را که مالک مطلق آن است، انتظار میکشد و چه کسی میتواند راز گذر از حصار پیرامون آن گنجینه را دریابد، جز سیمونه، چشمهای یک راهزن! چشمهای سیمونه داستان راز این چشمهاست .
خواندن کتاب چشم های سیمونه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای خارجی مناسب است.
درباره نویسنده
گراتزیا کوزیما دِلِددا (Grazia Cosima Deledda) (۱۸۷۱–۱۹۳۶) نویسندهٔ ایتالیایی اهل جزیرهٔ ساردنی بود. وی در سال ۱۹۲۶ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد. گراتزیا در ۲۷ سپتامبر ۱۸۷۱ در شهر نوئورو در جزیرهٔ ساردنی در خانوادهای از طبقهٔ متوسط به دنیا آمد. زنان در جامعه عقبافتادهای مانند ساردنی قرن نوزدهم وضعیت مناسبی برای تحصیل و فعالیت اجتماعی نداشتند برای همین گراتزیا تا سوم ابتدایی بیشتر درس نخواند. اما ازآنجاکه در خانهٔ عمهاش کتابخانهٔ بزرگی وجود داشت او توانست در آنجا و تحت تعلیمات خصوصی معلمی در خانهٔ عمهاش معلومات خود را افزایش دهد و ضمن مطالعه آثار ایتالیایی به مطالعه آثار نویسندگان فرانسوی و روس بپردازد. او به آثار گابریله دانونزیو شاعر و نویسندهٔ معاصر هموطنش علاقه ویژهای داشت.
زندگی خانوادگی او در دوران نوجوانی و جوانی روزبهروز سختتر میشد. پدر در حال ورشکستگی بود و یکی از برادرانش، سانتوس، به مشروبخواری افراطی رو آورده بود و دیگری، آندرئا به جرم ضرب سکه تقلبی و جرائم دیگر مدتی در زندان به سر برد. بااینوجود دلدا شروع به نوشتن کرد و در هفدهسالگی اولین داستان کوتاهش به نام خون کسی از اهالی ساردنی برای یکی از مجلات رم فرستاد که در آن مجله منتشر شد.
دلدا در آخرین سالهای قرن نوزدهم، ۱۸۹۶ با انتشار نخستین رمانش، راه خطا به شهرت رسید و در نخستین سال قرن بیستم در بیست و نه سالگی با پالمیرو مادزانی ازدواج کرد و همراه او به رم رفت و تا پایان عمر در آن شهر زندگی کرد و صاحب دو پسر به نامهای ساردوس و فرانتز شد.
او خیلی زود به نویسندهای پرکار تبدیل شد و در فاصله سالهای ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۹ تقریباً هر سال یک کتاب منتشر کرد. تا این که در ۱۹۲۶ برنده جایزه نوبل ادبیات شد و تا کنون هیچ زن ایتالیایی دیگری نتوانستهاست این جایزه را کسب کند.
آخرین کتابی که در زمان حیاتش منتشر شد، کلیسای مریم منزوی، داستان زن جوانی است که سرطان دارد. گراتزیا دلدا خود نیز در ۱۵ اوت ۱۹۳۶ بر اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت. چند ماه پس از مرگ او پسرش ساردوس نیز مرد و کمی بعد پسر دیگرش فرانتز نیز از دنیا رفت. اما بههرحال فرزندان فرانتز نامهها و دستنوشتههای او را حفظ کردند و هماکنون نسخههای دستنویس آثار او در موزه شهر نوئورو نگهداری میشود و آثار او در کتابخانهٔ ملی رم موجود است.
بخشی از کتاب چشم های سیمونه
«تمام روز بعد را نیز راهپیمایی کردند. طرفهای غروب به نزدیکی دریا دسیدند. در زیر رشتهای از کوههای خلوت و سیاهرنگ در زمینه سرخ فام آسمان، همانند انبوهی از زغال خاموش شده، دهکدهای به چشم میخورد. خانههای خاکستری رنگ، گویی از گودالهایی تیره رنگ سر بیرون آوردهاند، سوراخهایی همانند غارهای متروک سنگی. خیابانهای پر از گردوخاک زردرنگ حالت غمانگیز دهکده را دو چندان کرده بود.کمی آنطرفتر، همه چیز در نیمه تاریکی غروب، میدرخشید...»
حجم
۲۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه
حجم
۲۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۵۶ صفحه