کتاب جایگاه انسان در اندیشه کانت
معرفی کتاب جایگاه انسان در اندیشه کانت
کتاب جایگاه انسان در اندیشه کانت نوشتهٔ منوچهر صانعی دره بیدی است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب در حوزهٔ فلسفه را منتشر کرده است.
درباره کتاب جایگاه انسان در اندیشه کانت
منوچهر صانعی دره بیدی در کتاب جایگاه انسان در اندیشه کانت بیان کرده است که انسان در اندیشه کانت موجودی است آگاه، مختار و مقتدر و چون آگاهی و اختیار و اقتدار از صفات الوهیت است، در نظر او، انسان موجودی است الهی. نسبت دادن این صفات به انسان البته از آرای ابتکاری کانت نیست، بلکه این دریافت، دریافت غربی از انسان است که اولین نشانههای تاریخی آن در کتابهای ایلیاد و ادیسه هومر آمده، سپس در آرای افلاطون، ارسطو و رواقیان متجلی شده، آن گاه از مضامین مسیحیت عبور کرده، در قضیه «کوگیتو»ی دکارت تقویت شده و در نهایت به کانت رسیده است. این اثر در هفت بخش و با عناوین «پیشینهٔ تاریخی»، «ذات انسان»، «قوای انسان»، «استقلال انسان»، «انسان و الوهیت»، «حقوق و تکالیف انسان» و «آیندهٔ انسان» منتشر شده است.
خواندن کتاب جایگاه انسان در اندیشه کانت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فسلفه و علاقهمندان به مطالعهٔ آرای ایمانوئل کانت پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جایگاه انسان در اندیشه کانت
«صلحطلب مثل سازمان ملل؛ شناسایی حقوق گروههای گوناگون مثل حقوق زنان، کودکان، زندانیان، اسرا، پناهندگان، اقلیتها و...؛ کشف داروها و روشهای جدید معالجه بیماریها؛ ایجاد انس و الفت بین اتباع ادیان مختلف به جای این که آنها به جان هم بیفتند؛ و... همگی دستاوردهای تاریخی و حاصل رشد و ترقی انسان است، و هر کس که این واقعیتها را نبیند حقا استحقاق او برای درک واقعیتهای تاریخی و اجتماعی همان است که کانت گفت. اما مضمون آخرین جمله قطعه مذکور، یعنی این که معیار این ارزیابیها معیار اخلاقی است، این است که رشد اخلاق (برخلاف آنچه بعد از کانت، مارکس ادعا کرد) اساس رشد انسان در تمام زمینههای فرهنگی است. رشد صنعت، تجارت، دستاوردهای علمی و هنری و... متکی بر رشد اخلاقی است، زیرا که تمام تغییرات اجتماعی انسان تابع تغییر ارزشهاست، و البته موضوع ارزشها موضوعی اخلاقی است. پس اگر صنعت و تجارت مثلاً رشد کرده است، این امر دال بر رشد اخلاقی است. رشد اخلاق خود تابعی از شکوفایی استعداد و ذوق و مهارت در وجود انسان است، و این شکوفایی قائم به مسئولیت (ناشی از اختیار) اوست. انسان، چنان که در جای خود گفتیم، موجودی است مختار. این اختیار مبدأ مسئولیت او برای تکامل ذات خود اوست که پیش از این با عنوان استقلال وجودی از آن یاد کردیم، و این مسئولیت مبدأ شکوفایی استعداد و ذوق و مهارت است. کانت در این باره چنین میگوید: در واقع بیدلیل نیست که انسان وجود خود را نوعی مسئولیت احساس میکند. دلیل این امر این است که در پیشرفت نوع انسان در تاریخ فرهنگ، استعدادها و مهارت و ذوق در پیشاپیش رشد اخلاق حرکت میکنند. این حالت برای اخلاق، همچنان که برای سلامت جسمانی، بسی خطیر و پراهمیت است (یعنی تکامل اخلاقی انسان مشروط به شکوفایی استعداد و ذوق و مهارت اوست) زیرا نیازهای انسان بیشتر از وسایل تأمین این نیازها رشد میکند (RTH, P. ۲۷).
کانت نظر خود را در مورد آینده انسان در قالب «شناخت تاریخی» بیان کرده و برای تعیین ارزش و اعتبار آرای او در باره آینده انسان توجه به معنی «شناخت تاریخی» از نظر او مهم است. شناخت تاریخی در مقابل شناخت عقلی از درجه اعتبار یا ضرورت کمتری برخوردار است. بعضی مفسران کانت نظر او را در مورد شناخت تاریخی چنین بیان کردهاند: نظر کانت را درباره تاریخ از دو دیدگاه میتوان بررسی کرد: اول، از این دیدگاه که تاریخ نوعی معرفت (شناخت) است. دوم، از دیدگاه طرح رویدادها و حوادث طبیعی و بشری (یعنی تقسیم به علم تاریخ و حوادث تاریخی). به لحاظ اول، کانت به تبع ولف بین معرفت عقلانی و معرفت تاریخی فرق گذاشته است. با استفاده از مثالهای ولف، فرق است بین شناخت تاریخی این واقعیت که خورشید سنگ را گرم میکند و این شناخت عقلانی که چرا خورشید چنین عمل میکند. (به اصطلاح هابز، فرق است بین شناخت امور واقع (تاریخی) و امور ضروری و مدلل (عقلانی)) کانت در نقد اول (A ۸۳۶) میگوید هر شناختی صرفنظر از محتوای آن، یا تاریخی است یا عقلانی. شناخت تاریخی مبتنی بر مفروضات است و شناخت عقلانی شناخت بر مبنای اصول... (Dic. P. ۲۲۴). آیا آیندهنگری کانت با معیار خود او شناخت تاریخی است یا شناخت عقلانی؟ نگارنده به جواب صریح این سؤال در نوشتههای کانت برخورد نکرده است، اما از شواهد برمیآید که شناخت آینده شناخت تاریخی است نه عقلانی.»
حجم
۲۰۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
حجم
۲۰۸٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه