کتاب شبحی در حال تسخیر ادبیات
معرفی کتاب شبحی در حال تسخیر ادبیات
کتاب شبحی در حال تسخیر ادبیات (خوانندگان رمان متحد نشوید) نوشتهٔ محمد راغب است. نشر نی این پژوهش در حوزهٔ ادبیات را منتشر کرده است.
درباره کتاب شبحی در حال تسخیر ادبیات
موضوع اصلی کتاب شبحی در حال تسخیر ادبیات نظرورزی دربارهٔ شکل رمانی با قهرمان مسئلهدار است که بهعنوان نوع مثالی رمان فرض شده اس. محمد راغب در کتاب حاضر بیان کرده است که رمان گونهای ادبی است که در چشمانداز انواع گیرندگان و فرستندگانْ در میانهٔ ایدئولوژی و اتوپیا معلق میماند. درواقع، رمان ترکیبی است از عاملیت فردی نویسنده و ساختار اجتماعی جهان. این ساختار اجتماعی جلوهای متنی دارد و در ترکیبی با فردیت مجال بروز پیدا میکند. حرکت و دیدگاه راوی و شخصیت (قهرمان مسئلهدار) در پیرنگ، در تقابل با چشماندازی که نویسندهٔ ضمنی (حامل ادراک مخاطبان) دارد و در گسترهٔ ایدئولوژی (همراستا با وضع موجود) و اتوپیا (ناهمراستا با وضع موجود)، قالب رمانی را شکل میدهد. به عقیدهٔ نویسنده معاصریت رمان در معنای عمیق آن (نه صرفاً نمایش رویدادهای معاصر) پردهای است که از خلال آن میتوان تجمع این سویهها، مفاهیم و قالبها را مشاهده کرد. او برای ایدٔ خود از رمانهای «چشمهایش» نوشتهٔ بزرگ علوی و «دختر رعیت» نوشتهٔ بهآذین بهره برده است.
خواندن کتاب شبحی در حال تسخیر ادبیات را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ پژوهشهای ادبی، بهویژه به پژوهشهایی که به حوزهٔ رمان پرداختهاند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شبحی در حال تسخیر ادبیات
««قحطی هنوز کامل نبود» (بهآذین ۱۳۸۴، ۸۳)، اما برای حاجآقا احمد، «تاجر بازار»، این «سه سالهٔ جنگ» خیلی منفعت داشت. اما از یکسو منبریها «بهکنایه تهدیدش میکردند»، و از سوی دیگر «جنگلیها در گیلان قوت گرفته» و قزاقهای روسی و ایرانی و مفاخرالملک در مقابلشان شکست خورده بودند. با کانونیسازی حاجآقا احمد هم «دیگر ممکن نبود تنها به اقتدار کنسول تزار تکیه داشت، زیرا از روسیه هم خبرهای بدی میرسید» (همان، ۸۳-۸۴). پس او با ریاکاری خود را نگران مردم نشان میدهد (همان، ۸۵-۸۷). «دیگر گیلان عملاً در دست جنگلیها بود. ... لشکریان روس پس از انقلاب با اشتیاق رو به وطن و خانهٔ خود مینهادند. سربازان جنگل آزادانه در رشت رفتوآمد میکردند. ... قیافهای ترسناک، اما ساده و قابلاعتماد داشتند. ... جنگلیها را در گیلان دوست داشتند. ... اما در میان سردستهها مردان جاهطلب از هر طبقه راه یافته بودند و چه بسیار خانوادههای مالک و اعیان که یکی دو نفر در جنگل بر سر کار داشتند.» (همان، ۸۷) حاجآقا احمد هم با ریاکاری به «انجمن اعانه» کمک میکند و خود را طرفدار مردم نشان میدهد. اشاره به نفوذ افرادی از طبقات بالا در جنبش جنگل، و بیان آیندهنگرانهٔ تأثیر سوء آنها، شباهتی با ایدئولوژهٔ نخست چشمهایش دارد که انگار آموزهای حزبی استکه البته در آنجا نقض میشود و در اینجا اثبات.
در رمانْ تاریخ پیچیدهٔ گیلان در این سالها بسیار یکسویه مطرح میشود و تضادها و تعارضهای طبقاتی و اجتماعی چنان ساده بیان میشود که مجالی برای ظهور قهرمان مسئلهدار نمیماند. در جنبش جنگل سه گروه فعالیت داشتند: «نخست، ملاکین بزرگ گیلان، اشراف، درباریان و برخی سیاستمداران که با جنبش به مخالفت برخاستند (...)؛ دوم، دستهای از روشنفکران، روحانیان مرفه طبقات متوسط گیلان، تجار زمیندار و خردهمالکانی که با وابستگانشان در دورهٔ اول هیئت اتحاد اسلام را در رشت تشکیل دادند (...)؛ سوم، دهقانان فقیر بیزمین، خردهمالکانِ ایلات و طوایف کوچک، پیشهوران و کسبهٔ جزء در قصبات و شهرها که نمایندگانشان در دورهٔ اول با هیئت اتحاد اسلام همکاری داشتند و در دورهٔ دوم بدنهٔ اصلی جنبش را تشکیل دادند. ... گروههای دوم و سوم در دورهٔ اول بر ضد گروه اول همداستان بودند، اما در دورهٔ دوم، گروه دوم از گروه سوم جدا شد و به گروه اول پیوست.» (رواسانی ۱۴۰۰) اربابان دختر رعیت دقیقاً جزو گروه دوم هستند، تجار زمینداری که، از پس اتحاد ریاکارانه با گروه سوم، بعداً به گروه اول میپیوندند.»
حجم
۱۵۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۵۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه