کتاب آرامش در پرتو ایمان
معرفی کتاب آرامش در پرتو ایمان
کتاب آرامش در پرتو ایمان نوشتهٔ جویل اوستین و ترجمهٔ شبنم سمیعیان است. گروه انتشاراتی ققنوس این کتاب را منتشر کرده است. نویسندهٔ این اثر کشیشی محبوب و خندهرو در کلیسای بزرگ لیکوود است و در این کتاب ۳۱ کلام معجزهگر برای کمیابی در زندگی را بیان کرده است.
درباره کتاب آرامش در پرتو ایمان
جویل اوستین در کتاب آرامش در پرتو ایمان (I declare: 31 promises to speak over your life) از تأثیر ایمان بر آرامش روان انسان سخن گفته است. جویل اوستین کشیش ارشد کلیسای لیکوود است که ۳۱ درس از کتاب مقدس برای شما آورده تا به افزایش ایمان و آرامش شما کمک کند. کتاب آرامش در پرتو ایمان قدرتمندترین نعمتها را از منظر کتاب مقدس تعریف میکند و مخاطبش را ترغیب میکند که از آنها بهره بگیرد. این درسها نعمتهای پروردگار را در زمینههایی همچون تندرستی، میراث خانواده، تصمیمات، مسائل مالی، فکرها، چشماندازها و عبور از موانع را یادآور میشود. نویسنده در مقدمهٔ کتاب حاضر بیان کرده است که هدف او از نگارش این کتاب این است که مخاطبش برای يک لحظه هم كه شده آيندهٔ خود را با نوشتههای مثبت، الهامبخش و دلگرمكنندهٔ اين كتاب متبرک كند.
خواندن کتاب آرامش در پرتو ایمان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه کسانی که دوست دارند با تقویت ایمان خود به خداوند و آغوش او نزدیک تر شوند، مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب آرامش در پرتو ایمان
«وقتی كلاس دوم بود، به علت متفاوت بودنش با بقيه، دانشآموزان با او بازی نمیكردند. دخترك هم با اين احساس عدم امنيت وحشتناك بزرگ میشد. برای همين خودش را عقب میكشيد، در خود فرو میرفت و تقريبا هيچ دوستی نداشت. يك روز در مدرسه آزمون شنوايیسنجی ترتيب داده بودند. خانم معلم از هر دانشآموزی میخواست كه كمی دورتر از او بايستد، بعد جملهای را آرام زمزمه میكرد. دانشآموز هم بايستی آنچه را معلم گفته بود با صدای بلند جلوی همه دانشآموزان كلاس تكرار میكرد.
معلم برای بيشتر دانشآموزان از جملات كلی استفاده میكرد. جملاتی مثل: «آسمان آبی است. يك گربه در حياط است. امروز سهشنبه است.»
دانشآموزان هم هر جمله را تكرار میكردند تا نشان دهند كه بهخوبی میشنوند.
وقتی نوبت به دخترك لبشكری رسيد، معلوم بود كه حسابی عصبی شده و ترسيده. اما وقتی پيش خانم معلم رسيد، معلم به او لبخندی زد و گفت: «ای كاش تو دختر من بودی.»
دخترك وقتی كلمات تأييدی و محبتآميز معلم را نسبت به خودش شنيد، چيزی در درونش اتفاق افتاد. در واقع كلام معلم به او احساس اعتمادبهنفس و خودباوری بخشيد. وقتی بقيه دانشآموزان فهميدند كه معلمشان چقدر دخترك را دوست دارد، نگرش آنها هم تغيير كرد. حالا همه آنها میخواستند با او دوست باشند. موقع ناهار كنار او مینشستند و دعوتش میكردند تا بعد از زمان مدرسه به منزلشان برود.
چه اتفاقی افتاده بود؟ اين كلمات محبتآميز را والدين نگفته بودند، بلكه از دهان مقامی مسئول بيرون آمده و اينگونه لطف الهی را در مقياسی وسيعتر وارد زندگی دخترك كرده بود. وقتی دخترك تبديل به بانويی جوان شد، اغلب اوقات از همان روزی صحبت میكرد كه نقطه عطف زندگیاش بود.»
حجم
۸۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۸۲٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه