کتاب تکنوفئودالیسم، آنچه سرمایه داری را نابود کرد
معرفی کتاب تکنوفئودالیسم، آنچه سرمایه داری را نابود کرد
کتاب تکنوفئودالیسم، آنچه سرمایه داری را نابود کرد نوشتهٔ یانیس واروفاکیس و ترجمهٔ سیامک کفاشی است. نشر بیدگل این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از مجموعهٔ «دانش عمومی» در باب تکنوفئودالیسم.
درباره کتاب تکنوفئودالیسم، آنچه سرمایه داری را نابود کرد
فرضیهٔ یانیس واروفاکیس در کتاب تکنوفئودالیسم، آنچه سرمایه داری را نابود کرد (Technofeudalism: What Killed Capitalism) این است که سرمایهداری مرده؛ یعنی آنقدر پویا نیست که بتواند اقتصاد را اداره کند. به عقیدهٔ او نقش سرمایهداری با چیزی اساساً متفاوت جایگزین شدهاست، چیزی که او نام تکنوفئودالیسم را برای آن برگزیده است. در فرضیهٔ نویسنده آنچه سرمایهداری را کشته خود سرمایه است. نه سرمایهای که ما از سرآغار عصر صنعتی میشناسیم، بلکه شکلی جدید از سرمایه، گونهای جهشیافته از آن که طی دو دههٔ اخیر سر برآورده و آنقدر از نیای خود قدرتمندتر است که مثل ویروسی احمق و ذوقزده میزبانش را به کشتن داده است. علت این اتفاق چه بود؟ دو تحول اساسی: خصوصیسازی اینترنت توسط شرکتهای بزرگ فناوری آمریکا و چین و دوم واکنش حکومتها و بانکهای مرکزی کشورهای غربی به بحران بزرگ مالی سال ۲۰۰۸. اگر میخواهید با تکنوفئودالیسمی که یانیس واروفاکیس به آن باور دارد بیشتر آشنا شوید، کتاب حاضر را بخوانید. نویسنده این اثر را در هفت فصل و دو پیوست نگاشته که عنوان فصلهای آن عبارت است از «مرثیهٔ هزیود»، «دگردیسیهای سرمایهداری»، «سرمایهٔ ابری»، «ظهور اربابان ابری و نابودیِ سود»، «یک کلمه در خودش چه دارد؟»، «تأثیر جهانی تکنوفئودالیسم: جنگ سرد جدید» و «گریز از تکنوفئودالیسم». عنوان پیوستهای کتاب نیز عبارت است از «اقتصاد سیاسی تکنوفئودالیسم» و «دیوانهواریِ ابزار مشتقه». نویسنده در ابتدا دگردیسیهای سرمایهداری را طی دهههای گذشته شرح داده و سپس مباحثی دربارهٔ تکنوفئودالیسم را بیان کرده است.
خواندن کتاب تکنوفئودالیسم، آنچه سرمایه داری را نابود کرد را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران علاقهمندان به جامعهشناسی و اقتصاد و کسانی که میخواهند سرمایهداری در جهان امروز را بهتر بشناسند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تکنوفئودالیسم، آنچه سرمایه داری را نابود کرد
«در دههٔ ۱۷۷۰ و دستکم یک قرن پس از آن، فئودالیسم همهجا به چشم میخورد. اربابان فئودال بر مناطق روستایی سلطه داشتند، صاحب املاکِ موروثیِ اکثر بلوکهای شهری بودند، به ارتش و نیروهای دریایی فرمان میدادند و ریاست کمیتههای پارلمانی و نهادهای حکومتی را بر عهده داشتند. حتی در دههٔ ۱۸۴۰، وقتی مارکس و انگلس در واکنش به اثرات فراگیر طبقهٔ سرمایهدار مشغول نوشتن مانیفست کمونیست بودند، عمدهٔ تولید کماکان بهواسطهٔ طبقهٔ فئودال قدیمی، یعنی نجیبزادگان زمیندار، انجام میشد. مالکیت زمین همچنان منبع اصلی نفوذ سیاسی بود و رانت هنوز از سود مهمتر بود؛ بهویژه پس از جنگهای ناپلئونی، زمانی که با ممنوعیت واردات غلات بهواسطهٔ «قوانین ذرت»، زمینداران دوباره از سرمایهداران پیشی گرفتند.
باوجوداین، اگر کسانی که زبان و واژگانِ آن دوره را شکل دادند نمیپذیرفتند واژهٔ فئودالیسم را کنار بگذارند، این نظام نوظهور را سرمایهداری نمیخواندند و فئودالیسم صنعتی یا بازار خطابش میکردند، چیز بسیار مهمی از دست میرفت. آنها با اطلاق جسورانهٔ نام سرمایهداری به آن دوره، یک قرن پیش از اینکه سرمایه کاملا بر جوامع ما حاکم شود، چشم بشریت را به روی دگرگونی بزرگی که در حال رخ دادن بود گشودند.
امروزه به هر طرف نگاه کنیم سرمایهداری پیش روی ماست. سرمایهداران همچنان مالکیت تقریباً همهچیز را در اختیار دارند و این هزارتوی نظامیـصنعتی را اداره میکنند. سلطهٔ آنها فراگیر است، از پارلمانها، نهادهای حکومتی، رسانهها و بانکهای مرکزی گرفته تا همهٔ نهادهای قدرتمند جهانی، ازجمله صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی، کلوب پاریس و سازمان جهانی تجارت. بازار همچنان بر زندگی ما حاکم است و به اذهان و تصورات میلیاردها نفر شکلمیدهد. سود کماکان کعبهٔ آمال تودهٔ مردمی است که در تقلای گذران زندگیشاناند و ثروتمندانی که سودآوریِ صِرف هدف غاییشان است. همانطور که جنگهای ناپلئونی به قدرت فئودالی جان تازهای بخشید، جنگ اوکراین و آثار تورمیاش دارد اقبال سرمایهٔ زمینی را احیا میکند، حتی صنعت سوختهای فسیلیِ رو به زوال را. اما همچون دههٔ ۱۷۷۰، توصیف نظام تازهٔ امروز با رجوع به گذشتهـــاطلاق عنوانهایی مثل ابَرسرمایهداری یا سرمایهداری پلتفرمی یا سرمایهداری رانتی به آنـــنهتنها نشاندهندهٔ ضعف قدرت آیندهنگری ما، بلکه بیانگر غفلتمان از دگرگونی عظیمی است که امروزه جامعهٔ ما آن را از سر میگذراند.
دیدهایم چگونه حصارکشی مشاعات اینترنتی موجب ظهور سرمایهٔ ابری شد و این گونه از سرمایه چقدر با انواع دیگرِ آن متفاوت است، چراکه میتواند خودش را بدون تحمیل هزینهای بر صاحبش بازتولید کرده و همهٔ ما را به رعیتهای ابری تبدیل کند. دیدهایم که چطور با این شکل رویآوردن به فضای آنلاین، آمازون دیگر بهعنوان یک تیول ابری عمل میکند و کسبوکارهای سنتی برای اینکه پیشکار جف بزوس باشند به او پول میپردازند. همچنین دیدهایم که اربابان ابریِ شرکتهای بزرگ فناوری چطور به اینجا رسیدند: سوار بر امواج پولهای بانک مرکزی که سود را بدل به گزینهای اختیاری کرد. در پایان فصل قبل، از دو پیامد بلافصل صحبت کردیم: ارزش همواره فزایندهٔ پراپکامهای این جهان به سرمایهٔ خصوصی اجازه داده است داراییهای هر چیزی را که دستشان به آن میرسد تصاحب کنند، درحالیکه سه بزرگ به نوعی انحصارِ جمعی بر همهٔ بخشهای صنعت دست یافتهاند. پس اساساً چه چیزی تغییر کرده؟ به زبان ساده وجه تمایز این جهان با جهان قبلی چیست که ایجاب میکند کلمهٔ سرمایهداری را کنار بگذاریم و تکنوفئودالیسم را جایگزینش کنیم؟ همانطور که در پایان فصل قبل اشارهٔ گذرایی کردم، جواب ساده است: پیروزی رانت بر سود.»
حجم
۳۹۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۴ صفحه
حجم
۳۹۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۹۴ صفحه