کتاب هراس
معرفی کتاب هراس
کتاب هراس نوشتهٔ پیر کورنی و ترجمهٔ محمدعلی معیری است. انتشارات علمی و فرهنگی این نمایشنامهٔ کلاسیک فرانسوی را روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب هراس
کتاب هراس [بخوانید هُراس] حاوی یک نمایشنامهٔ کلاسیک است. این نمایشنامه نخستینبار در سال ۱۶۴۰ میلادی به نمایش در آمد؛ یعنی در قرن ۱۷ میلادی. داستان این نمایشنامه در رم و در فضایی از صلح و خوشبختی آغاز میشود. خانوادهٔ رُمیِ «هوراتی» با خانوادهٔ «البایی» که کوراتی هستند، متحد شدهاند. «هُراس»ِ جوان با زنی اهل البا به نام «سابین» ازداوج کرده است که برادرش «کوریاس» با خواهر هُراس، یعنی «کامیل» پیمان ازدواج بسته، اما جنگی که میان این دو شهر شعلهور میشود، آرامش و اتحاد موجود را نابود میکند. هر یک از این دو شهر بهمنظور پایاندادن به نبرد، سه قهرمان را مشخص میکنند تا با جنگیدن با یکدیگر، پیروز نهایی را مشخص کنند. دست سرنوشت، سه برادر از خانوادهٔ هوراتی را در مقابل سه برادر از خانوادهٔ کوراتی قرار میدهد. دوستان گذشته، دوباره خود را در مقابل یکدیگر میبینند و هر یک برای پیروزی در جنگ، دلیلی منحصربهفرد دارند. سرنوشت این جنگ خونین چه خواهد شد؟ این نمایشنامهٔ فرانسوی و پنجپردهای را بخوانید تا بدانید.
میدانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب هراس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی قرن ۱۷ میلادیِ فرانسه و قالب نمایشنامه پیشنهاد میکنیم.
درباره پیر کورنی
پیر کورنی در ۶ ژوئن ۱۶۰۶ به دنیا آمد و در یک اکتبر ۱۶۸۴ میلادی درگذشت. او نمایشنامهنویسی فرانسوی و فرزند ارشد خانوادهای ثروتمند از فرمانداران روآن بود. از کودکی با اعتقادات فرقهٔ مذهبی انجمن عیسی تربیت شد. در سال ۱۶۲۸ به تحصیل حقوق روی آورد، ولی مدتی بعد در وکالت با عدم موفقیت روبهرو شد. یک سال بعد و طی یک شکست عشقی، اولین کمدی خود را نوشت که در پاریس به موفقیت رسید. در همین سال در پاریس ساکن شد و به نوشتن نمایشنامه پرداخت. در مدت کوتاهی به یکی از برترین درامنویسان فرانسه تبدیل شد. کمدیهای او از شیوهٔ سنتی فاصله گرفت و با مدل جدید زندگی در جامعهٔ پاریس همسو شد. پیر کرنی در سال ۱۳۷۴ میلادی نوشتن را رها کرد. از نمایشنامههای او میتوان به «هُراس» و «نیکومد» و «رُدُگونه» و «پمپه» اشاره کرد.
بخشی از کتاب هراس
«صحنهٔ دوم: هراس پیر ـ والر ـ کامی
والر: شاه مرا فرستاده تا پدری داغدیده را تسلیت گویم
و همدردی او را...
هراس پیر: لازم به زحمت نیست،
چه این دلجویی به کار من نیاید
و خوشتر دارم آنان را که دست دشمن از من ربوده،
غرق در خون بینم تا غرق به ننگ.
این افتخار به دوران مرا بس
که دو فرزندم در راه وطن به شرافت شهادت رسیدند.
والر: اما فرزند دیگرت یگانه مایهٔ دلخوشی توست
و باید نزد تو جای آن دو را نیز بگیرد.
هراس پیر: ای کاش نام هراس از روی او محو میشد!
والر: تنها تویی که در این ماجرا بر او خشم گرفتهای.
هراس پیر: و تنها منم که باید گناه نابخشودنیاش را کیفر دهم.
والر: در رفتار شایستهٔ او چه جرم میبینی؟
هراس پیر: در فرار او از میدان چه نور فضیلت مییابی؟
والر: در آن تنگنا که افتاده بود، فرارش بسی افتخار به بار آورد.
هراس پیر: با این سخن بر شرمساریام دو چندان میافزایی.
به راستی برهانی بیسابقه و درخور به یاد سپردن است
که سرباز در فرار از نبرد راهی به افتخار یابد.
والر: چون تو را پسری است که جان همه را از خطر رهانیده،
دیگر سرافکندگی و شرمساری چرا؟
پدر را چه افتخار از این برتر
که فرزندش روم را پیروز گرداند و امپراتوری بزرگی ارزانیاش دارد؟
هراس پیر: اکنون که آلب، هستی ما را به زیر پرچم خویش کشیده،
دیگر چه افتخاری، چه پیروزی و چه امپراتوریای به جای مانده؟
والر: از آلب و پیروزیاش چه دم میزنی،
مگر هنوز از نیمهٔ دیگر داستان خبر نداری؟
هراس پیر: همین قدر میدانم که فرزندم با پشت کردن به دشمن
به کشور خویش خیانت ورزیده.
والر: آری، اگر با فرار وی نبرد پایان یافته بود حق به تو میدادم،
ولی دیری نپایید که همه دانستند
فرارش از راه تدبیر است و بر مصلحت روم.
کامی: چه میگویی! پس روم پیروز شده؟
والر: پسری را که به ناروا محکوم میداری باید قدر شناسی.
اکنون به باقی ماجرا گوش ده:
هراس یکه و تنها با سه حریف روبهرو ماند،
اما چون هر سه زخمهای کاری داشتند و او زخمی گران نداشت،
خویش را برای مقابلهٔ با سه تن ضعیف، اما برای مجادلهٔ با
یکایک نیرومند یافت
و برای آنکه بهتر بتواند از عهدهٔ آنان برآید
خود را ماهرانه از مهلکه بیرون کشید. این حیلهٔ ناگهانی،
برادران کوریاس را فریب داد و میانشان تفرقه انداخت.
هر یک تا آنجا که تاب و توانش بود از سویی سر در پی وی نهاد
و با تن زخمدار چندان که یارای حرکتش بود
در پی حریف فراری به تلاش آمد،
چون زخمهایشان یکسان نبود از هم جدا ماندند
و همین که هراس حریفان را پراکنده یافت،
بدانان روی آورد و در حالی که از پیش نیمهمغلوبشان میدید
منتظر رسیدن نخستین حریف ایستاد. پیش از همه داماد تو فرا رسید،
از اینکه دشمن فراری جسارت ورزیده، به انتظارش ایستاده بود
سخت برآشفت و مردانه به وی حمله برد، اما چه سود،
خونی که بر اثر این تلاش از زخمهایش بیرون ریخت یکباره ناتوانش ساخت.»
حجم
۱۰۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه
حجم
۱۰۴٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۹۹ صفحه