دانلود و خرید کتاب رابینسون کروزو دانیل دفو ترجمه محسن سلیمانی
تصویر جلد کتاب رابینسون کروزو

کتاب رابینسون کروزو

نویسنده:دانیل دفو
انتشارات:نشر افق
امتیاز:
۵.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب رابینسون کروزو

کتاب رابینسون کروزو نوشتهٔ دانیل دفو و ترجمهٔ محسن سلیمانی است. نشر افق متن کوتاه شدهٔ این رمان انگلیسی را منتشر کرده است. این رمان از مجموعهٔ «کلکسیون کلاسیک» است. این اثر یکی از مشهورترین رمان‌های ادبیات کلاسیک در دنیا و به نوعی پدر تمام رمان‌های دنیا است. این داستان روایتگر ماجرای مرد جوانی است که با یک ماجراجویی، در جزیره‌ای تنها گیر می‌افتد و حالا باید دید آیا می‌تواند خودش را نجات دهد یا نه؟

درباره کتاب رابینسون کروزو

رمان رابینسون کروزو، آغازگر رمان در دنیا، ماجراهای یک کشتی‌شکسته‌ٔ جوان به نام «رابینسون کروزو» است. او روحیهٔ ماجراجویی دارد و یکی از علاقه‌مندی‌هایش، سفر دریایی است. به همین خاطر زندگی خوب و ثروتش را رها می‌کند با یک کشتی راهی سفر می‌شود، اما در دریا گرفتار طوفان می‌شود. رابینسون کروزو می‌تواند از طوفان نجات پیدا کند، اما به‌عنوان یک کشتی‌شکسته، وارد جزیره‌ای می‌شود و حالا باید همه‌چیز را از اول شروع کند. او ۲۸سال تنها در جزیره زندگی می‌کند تا اینکه روزی یکی از بومیان جزیره او را نجات می‌دهد. چه ماجراهایی پیش روی آن‌هاست؟ این رمان کلاسیک را بخوانید تا بدانید. برخی معتقدند که دانیل دفو این کتاب را بر اساس تجارب واقعی یک ملوان اسکاتلندی به نام «الکساندر سِلکرک» نگاشته است که به سال ۱۷۰۴ پس از ستیز با ناخدای کشتی، او را به درخواست خودش در ساحل جزیره‌ای خالی از سکنه رها کردند.

کتاب رابینسون کروزو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی کلاسیک انگلستان و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

درباره دانیل دفو

دانیل دفو، پدر رمان انگلیسی، در سال ۱۶۶۰ در لندن به دنیا آمد. او نویسنده، تاجر و روزنامه‌نگار بود. شهرت دانیل دفو به دلیل نوشتن کتاب ماجراهای رابینسون کروزوئه است که لقب پدر رمان را به او بخشید. او و خانواده‌اش از مخالفان کلیسای رسمی انگلستان بودند و خودش چندین بار به دلیل نوشته‌هایش که در مخالف با کلیسا بود به زندان افتاد. او در سال ۱۷۱۹ رمان رابینسون کروزوئه را به رشته تحریر درآورد و در ۲۴ آوریل ۱۷۳۱ در لندن درگذشت.

بخشی از کتاب رابینسون کروزو

«وقتی حال پدرِ فرایدی بهتر شد، از فرایدی پرسیدم که آیا به پدرش نان داده بود تا بخورد و او گفت که چیزی ندارد. از کیسه‌ام مقداری نان و انگور بیرون آوردم و به او دادم. به محض این‌که فرایدی خوراکی‌ها را به پدرش داد، با تمام توان شروع به دویدن کرد. قبل از این‌که بفهمم به کجا می‌رود یا چه می‌خواهد بکند، غیبش زد. یک ربع بعد با کوزه‌ای آب شیرین و نان بیش‌تری برگشت. من جرعه‌ای آب نوشیدم و بعد فرایدی کوزه را به پدر خودش داد. وقتی پیرمرد سیراب شد، به فرایدی گفتم کوزه را به مرد اسپانیایی که مثل پدرش تشنه بود، بدهد.

مرد اسپانیایی که پای درختی، روی علف‌ها دراز کشیده بود، کوزه را گرفت و با ولع شروع به نوشیدن کرد. مقداری نان و کشمش هم به او دادم که فوری خورد. بعد به او اشاره کردم که سوار قایق شود. اما پس از آن‌همه جنگ و درگیری، دیگر قدرت ایستادن نداشت، فرایدی زیر بغلش را گرفت و او را کول کرد و آرام کنار پدرش گذاشت. بعد، قایق را کشان‌کشان به آب انداخت و پاروزنان به طرف خلیج جلوی خانه‌مان برد. من هم پیاده به طرف خانه رفتم.

به محض این‌که فرایدی قایق را به ساحل آورد، دوان‌دوان برگشت تا قایق دیگر را هم بیاورد.

مهمانان جدید ما نمی‌توانستند پیاده به خانه بیایند. چیزی شبیه تخت روان درست کردم و با فرایدی آن‌ها را تا پای دیوار چوبی خانه‌ام آوردیم، اما نمی‌توانستیم تخت روان را از بالای دیوار به درون خانه ببریم. با استفاده از بادبان کشتی، چادری پای دیوار خانه برپا کردم و داخل آن، با کاه و پتو دو جای خواب درست کردم. می‌خواستم مهمانانم تا وقتی‌که بتوانند از بالای دیوار چوبی وارد خانه شوند، در آن‌جا استراحت کنند.

فرایدی غذایی پخت و همگی خوردیم. اینک من سلطان جزیره بودم و مهمانانم رعیت‌های من! وقتی با پدر فرایدی حرف می‌زدم، فرایدی حرف‌هایم را برای او ترجمه می‌کرد. از پیرمرد پرسیدم که به نظر او آدمخوارهای فراری چه شدند؟ پیرمرد گفت که حتما همهٔ آن‌ها غرق شده‌اند، اما حتی اگر به خانه‌های‌شان هم رسیده باشند، آن‌قدر از تفنگ‌ها ترسیده‌اند که محال است برگردند. وقتی مدتی گذشت و سر و کلّهٔ قایق‌های آن‌ها پیدا نشد، فکر کردم حق با پیرمرد است.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

حجم

۵۴٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۸۰ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان