کتاب تجربه گرایان
معرفی کتاب تجربه گرایان
کتاب تجربه گرایان نوشتهٔ لورنس کارلین و ترجمهٔ رحمان شریف زاده است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی از مجموعهٔ «راهنمای سرگشتگان» و دربارهٔ تجربهگرایی و تجربهگرایان.
درباره کتاب تجربه گرایان
لورنس کارلین در کتاب تجربه گرایان تلاش کرده است تا شرحی از آرای متفکران کلیدی تجربهگرایی کلاسیک ارائه دهد. لورنس کارلین در این اثر چرایی اهمیت تجربهگرایی مدرن را نیز بیان کرده است؛ تا حدی که مانند برههای ممتاز و برجسته در تاریخ اندیشه در نظر گرفته میشود. تمرکز کتاب بر دو درونمایهای است که در اندیشهٔ همهٔ تجربهگرایان کلاسیک وجود دارد:
۱. تمرکز بر جهانبینی هستیشناختی این متفکران (چه نوع چیزهایی وجود دارد؟ این موجودات چگونه رفتار می کنند؟ چرا آنها به این شکل رفتار می کنند؟)
۲. تمرکز بر دیدگاههای آنها در باب معرفت و روش (چه چیز معرفت به موجودات را شکل میدهد و ما چگونه آن را به دست می آوریم؟).
«فرانسیس بیکن»، «توماس هابز»، «پیر گاسندی»، «پیر گاسندی»، «اسحاق نیوتن»، «جرج بارکلی» و «دیوید هیوم» از جکله متفکرانی هستند که بخشی از زندگینامهٔ و آرای فلسفیشان در کتاب حاضر شرح داده شده است. این کتاب برای کسانی نوشته شده است که با تجربهگرایی مدرن نخستین آشنایی اندکی دارند یا اصلاً آشنا نیستند.
خواندن کتاب تجربه گرایان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران فلسفه و علاقهمندان به مطالعهٔ آرای تجربهگرایان کلاسیک پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تجربه گرایان
«به یاد آوریم که به نظر لاک، باید میان کیفیات اولیه و ثانویه تمایزی برقرار شود (← فصل ششم، بخش ۶-۱-۳). کیفیات اولیه مانند اندازه، شکل و سختی، «جداناپذیر» از اجسام هستند؛ به این معنا که اجسام دستخوش هر تغییری هم شوند، آن کیفیات را حفظ میکنند. بهعلاوه، ایدههای ما از کیفیات اولیه شبیه به آن کیفیات در اجسام است. از سویی دیگر، کیفیات ثانویه سرشته در اشیا نیستند؛ زیرا آنها توانهای کیفیات اولیه برای ایجاد ایدهها، رنگها، صداها، مزهها و غیره در ما هستند. ایدههای ما از کیفیات ثانویه شبیه به کیفیات ثانویه در اجسام نیستند. کیفیات ثانویه وابسته به ذهناند؛ زیرا مزهها، رنگها و غیره نیازمند ذهنی برای رخ دادنشان هستند.
بارکلی بهوضوح به کیفیات اولیه، به معنای کیفیاتی که به شکلی عینی در اجسام خارج سرشتهاند، اعتقاد نداشت و روشن است که وی دو استدلال بخش قبلی را برای ردّ آنها بهکار گرفت. اما به یاد آوریم که لاک مدعی بود دلایل خوبی برای ترسیم چنین تمایزی میان این دو نوع کیفیت در اختیار داریم. دستکم بخشی از دلیل [وی] بر محور این ایده میگردد که کیفیات ثانویه ظاهراً وابسته به ذهناند و به نظر نمیرسد کیفیات اولیه وابسته به ذهن باشند. اگر لاک در اینکه میتوان تمایزی میان این ردهها ترسیم کرد برحق میبود، آنگاه دستکم میتوانستیم دلیلی داشته باشیم بر اینکه کیفیات مستقل از ذهن، یعنی کیفیات اولیهٔ اجسام خارجی، وجود دارند.
بارکلی معتقد بود جذابیتهای اولیهٔ نظریهٔ لاک ناشی از غفلتی مهم است. وی در قطعات چندی در اصول، آشکارا علیه تمایز میان کیفیات اولیه و ثانویه استدلال میکند:
اکنون چنانچه یقین داشته باشیم که آن کیفیات اولیه به شکل جداناپذیری با دیگر کیفیات محسوس پیوسته شدهاند و حتی در ساحت فکر نمیتوانند از آنها جدا شوند، این آشکارا نتیجه میدهد که آنها فقط در ذهن وجود دارند. اما من از هرکسی میخواهم تا تأمل کند و بیازماید که آیا وی میتواند با هر انتزاع ذهنیای، امتداد و حرکت جسمی را بدون همهٔ دیگر کیفیات محسوس تصور کند. من بهوضوح میفهمم که در توان من نیست تا ایدهٔ جسمی ممتد و متحرک را مجسم کنم؛ بلکه باید به آن رنگ یا کیفیت محسوس دیگری را بدهم؛ لذا پذیرفته میشود که [آن] فقط در ذهن وجود دارد. کوتاه اینکه، امتداد، شکل، حرکت که از همهٔ دیگر کیفیات انتزاع شده باشند، تصورناپذیرند. بنابراین، کیفیات محسوس دیگر کجا هستند؟ آنها نیز باید همانجا، یعنی در ذهن و نه در جایی دیگر، باشند (Principles §۱۰).
استدلال این قطعه نسبتاً سرراست است: لاک و دیگران میان کیفیات اولیه و ثانویه تمایزی برقرار کردند که براساس آن، دستهٔ دومی در ذهن وجود دارد و اولی چنین نیست؛ اما نمیتوانیم وجود حتی یک جسم ممتد (کیفیات اولیه) را تصور کنیم که تماماً عاری از هر رنگی (کیفیت ثانویه) باشد. بنابراین، از آنجا که رنگها بهوضوح وابسته به ذهناند (چنانکه لاک نشان داد؛ بخش پیشین را ببینید)، امتداد، شکل و حرکت نیز باید وابسته به ذهن باشند؛ زیرا این کیفیات اخیر نمیتوانند «جداشده» از کیفیات ثانویه، مثلاً رنگ، تصور شوند. ما صرفاً نمیتوانیم جسمی را تصور کنیم که از هر رنگی عاری باشد؛ ازاینرو، هیچ مبنایی برای تمایز کیفیات اولیه و ثانویه وجود ندارد. اگر یکی از آنها وابسته به ذهن باشد، دیگری نیز چنین است. کیفیات ثانویه وابسته به ذهناند؛ پس کیفیات اولیه نیز چنیناند.»
حجم
۲۴۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه
حجم
۲۴۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۷۴ صفحه