
دانلود و خرید کتاب صوتی که ماهی برآید
معرفی کتاب صوتی که ماهی برآید
کتاب صوتی «که ماهی برآید» نوشتهٔ «سعیده شبرنگ» و با صدای «ابوالفضل همراه» توسط نشر سماوا منتشر شده است. این اثر روایتی داستانی از زندگی، سفرها و دغدغههای یک طلبه جوان در ایران دوره قاجار است که با نثری روایی و توصیفی، مخاطب را به دل تاریخ و فرهنگ آن دوران میبرد. «که ماهی برآید» با تمرکز بر تجربههای شخصی، خانوادگی و معنوی شخصیت اصلی، تصویری از زیست اجتماعی، تحصیل علوم دینی و سفرهای زیارتی و علمی ارائه میدهد. نسخهٔ صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب که ماهی برآید
«که ماهی برآید» اثری داستانی است که با روایتی خطی و توصیفگر، زندگی یک طلبه جوان به نام «هادی» را در بستر تاریخی و اجتماعی ایران روایت میکند. داستان در اواخر دوره قاجار میگذرد و با جزئیات دقیق به زندگی روزمره، مناسبات خانوادگی، تحصیل در مدارس علمیه، سفرهای زیارتی و علمی و دغدغههای معنوی و اجتماعی شخصیتها میپردازد. ساختار کتاب مبتنی بر روایت پیوسته و گاه نامهنگاری است و در آن، نامهها و دستنوشتههای شخصیتها نقش مهمی در پیشبرد داستان دارند. نویسنده با استفاده از زبان و اصطلاحات رایج آن دوره، فضاسازی دقیقی از شهرهایی چون سبزوار، مشهد، اصفهان، قم و مکه ارائه داده است. کتاب، علاوهبر روایت زندگی فردی هادی، به موضوعاتی چون فراق، غربت، تحصیل علم، مناسک دینی، روابط خانوادگی و اجتماعی و تأثیر وقایع تاریخی بر سرنوشت افراد میپردازد. «سعیده شبرنگ» در این اثر، با بهرهگیری از عناصر داستانی و مستندات تاریخی، تصویری چندلایه از زیست یک طلبه و خانوادهاش در مواجهه با فرازونشیبهای زندگی ترسیم کرده است.
خلاصه کتاب که ماهی برآید
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «که ماهی برآید» با روایت زندگی «هادی»، نوجوانی اهل سبزوار، آغاز میشود که پس از فوت پدرش، تحت سرپرستی دایی و پسرعمهاش قرار میگیرد و برای تحصیل علوم دینی راهی مشهد میشود. هادی در مدرسه علمیه مشهد، با تلاش و استعداد، مراتب علمی را طی میکند و به تدریج به چهرهای شناختهشده میان طلاب و اساتید بدل میشود. روایت، همزمان با پیشرفت تحصیلی هادی، به دغدغههای خانوادگی، دلتنگی مادر و تلاش برای حفظ وصیت پدر نیز میپردازد. با گذر زمان، هادی برای ادامه تحصیل و بهرهگیری از محضر اساتید فلسفه و حکمت، عازم اصفهان میشود. در این شهر، علاوهبر تحصیل، با شخصیتهایی چون فتحاللّه، قابساز و هنرمند، دوستی عمیقی پیدا میکند و درگیر مسائل اجتماعی و کمک به طلاب کمبضاعت میشود. حوادثی چون بیماری، شکستگی پا و از دست دادن فرصت سفر حج، مسیر زندگی هادی را تغییر میدهد و او را به ماندن و ادامه تحصیل در اصفهان ترغیب میکند. پس از سالها، هادی به مشهد بازمیگردد، ازدواج میکند و به تدریس و تألیف مشغول میشود. سفر حج و زیارت اما همچنان آرزوی او باقی میماند تا سرانجام با خانواده عازم سفر میشود. روایت، در کنار شرح مناسک و احساسات معنوی، به مشکلات راه، بیماری همسر و دلتنگی برای وطن نیز میپردازد. در نهایت، داستان با بازگشت هادی و خانوادهاش به ایران و تأملاتی دربارهٔ غربت، تعلق و معنای زندگی به پایان میرسد، بیآنکه سرنوشت نهایی شخصیتها بهطور کامل افشا شود.
چرا باید کتاب که ماهی برآید را بشنویم؟
این کتاب با روایت زندگی یک طلبه جوان در بستر تاریخی و اجتماعی ایران، تصویری ملموس از دغدغههای تحصیل علم، مناسبات خانوادگی، سفرهای زیارتی و علمی و فرازونشیبهای زندگی در دوره قاجار ارائه میدهد. «که ماهی برآید» با جزئیات دقیق و فضاسازی غنی، خواننده را به دل فرهنگ و سنتهای آن دوران میبرد و امکان همذاتپنداری با شخصیتهایی را فراهم میکند که میان آرمانهای فردی و مسئولیتهای اجتماعی و خانوادگی در رفتوآمدند. این اثر نهتنها روایتی از رشد و بلوغ فردی است، بلکه به موضوعاتی چون غربت، فراق، امید، توسل و معنای تعلق نیز میپردازد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ ارزشهای انسانی و معنوی دعوت میکند.
شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعه یا شنیدن این کتاب برای علاقهمندان به داستانهای تاریخی، روایتهای زندگینامهای، فرهنگ و مناسبات اجتماعی ایران در دوره قاجار و کسانی که دغدغههایی چون تحصیل علم، مهاجرت، غربت و معنویت دارند، مناسب است. همچنین برای مخاطبانی که به دنبال شناخت زیستجهان طلاب و خانوادههای مذهبی در گذشته ایران هستند، این اثر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب که ماهی برآید
«هادی، قلم را درون دوات زد و کاغذی پیش کشید و مشغول نگاشتنی شد «صرق الوجود کقرق نم کعرضا/ لاله [ما التوحد اقتضی)» گاهی مکث میکرد و به فکر فرو میرفت و کلمات رادر ذهنش کناریکدیگرمیگذاشت تا بتواند قافیه بسازد «فهو و الا واحد ما حصلا/ آو کان فی وحدته معللا) -توکل به حق. به قول قدیمیها این قسم تغیّر حالات؛ برای زن آبستن, طبیعی است. آقا هادی. سرگرم کتابت شد و خاتونش هم به مخده تکیه زد و تسبیح را لای انگشتانش کشید و مشغول اذکار شد. دور شدن از مشهد و جوار حرم ثامنالحجج برای هر دو دشوار بود. شایعه مشاهدهْ طاعون سیاه در بعضی از قصبات. هرچند که میگفتند صحت ندارد و کذب بوده؛ ترسی به جان خاتون انداخته بود. زمستان داشت به سر میآمد و هوای مشهد کمکم بهاری میشد. آقا هادی نمیخواست مراجعت به سبزوار را تا سنگین شدن بانویش به تأخیر بياندازد. آخرین فصلهای کتابش را باید تا رسیدن بهار به اتمام میرساند و بار میبست و دست همسرش را میگرفت و راهی میشد. کاغذی که دو روز قبل ازسبزواربه دستش رسیده بود. خبر از کسالت مادرمیداد و چشمبهراهیاش. عنقریب. موعد محاسبهٌ زکات باغ انگور میرزامهدی هم میرسید و باید خودش مینشست پای حساب و کتاب اموال پدر. همه اینها بهانه بود تا زمان بازگشتن به خانه را تقدیم و تقدم ببخشد. هرچند دل در هوای طوس داشت؛ اما مثل هميشه راضی شده بود به رضای حق. از پنجره به آسمان نگاه کرد. هنوزتا اذان وقت باقی بود. بلند شد و ایستاد که وضو بگیرد و آماده رفتن شود. به مبحث صرفالوجود رسیده بود و یقین داشت که انشا و تقریر آن. جز به ذکر و توسل و اعتصام به دامن حضرت ثامن الحجج مُیشرنخواهد شد. قبا و عبا را پوشید. عمامه بر سر گذاشت و راهی حرم شد.»
زمان
۴ ساعت و ۱۸ دقیقه
حجم
۵۹۲٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد
زمان
۴ ساعت و ۱۸ دقیقه
حجم
۵۹۲٫۱ مگابایت
قابلیت انتقال
دارد