کتاب بازی بلند مدت
معرفی کتاب بازی بلند مدت
کتاب بازی بلند مدت نوشتهٔ دوری کلارک و ترجمهٔ نیما رحیمی است. انتشارات هورمزد این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب تفکر بلندمدت.
درباره کتاب بازی بلند مدت
کتاب بازی بلند مدت از ما خواسته است تا در دنیای کوتاهمدت، تفکری بلندمدت داشته باشیم. این کتاب سه بخش اصلی دارد؛ «فضای خالی»، «تمرکز روی مسائل اصلی» و «حفظ باور». نویسنده در بخش نخست به اهمیت آمادگی برای پذیرش اتفاقات پیش رو پرداخته است. او در فصل اول درمورد علت واقعی مشغلهٔ ذهنی صحبت کرده است. بحث اصلی در فصل دوم، تفکر طولانیمدت است؛ روش شناسایی اهداف درست و راهکار مناسب برای دنبالکردن آنها. نویسنده در فصل سوم، چهارچوبهای مناسب برای تعیین اهداف را بررسی کرده است. فصل چهارم پیرامون یک مفهوم میگذرد؛ اینکه ما ۲۰درصد از وقت خود را صرف ایدهها و پروژههای جدید میکنیم. فصل پنجم به مسئلهای رایج پرداخته است؛ اینکه ندانیم از کجا شروع کنیم. نویسنده اینجا درمورد چگونگی بهکارگیری راهکارهای خود با استفاده از مفهومی که آن را «تفکر موجی» مینامد، صحبت کرده است. فصل ششم درمورد نحوهٔ بهترگذراندن وقت است و فصل هفتم در این مورد بحث کرده است که چرا ایجاد سازوکاری قدرتمند برای انجام «بازی بلندمدت» بسیار مهم است. دوری کلارک در بخش سوم به سختترین بخش از روند «بازی بلندمدت» پرداخته است؛ حرکت روبهجلو در مواجهه با چالشها و شکستها. فصل هشتم درمورد صبر راهبردی و فصل نهم دربارهٔ شکست و عدم موفقیت است. این کتاب در فصل دهم درمورد آخرین مرحله صحبت کرده است؛ بهنتیجهرسیدن تلاشهایمان.
خواندن کتاب بازی بلند مدت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به افرادی حرفهای که بهدنبال موفقیتهای بیشتری در زندگی و حرفهشان هستند و مایلند مسیر دشوارتری را برای رسیدن به هدفشان طی کنند، پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب بازی بلند مدت
«آن برای رهایی از این غم دوستان و همکارانش را که تجربهٔ مشابهی داشتند دعوت کرد تا ببیند چگونه پس از چنین شکستهایی خودشان را بازیابی میکردند. او متوجه شد که یکی از دوستانش هرگز با این قضیه کنار نیامده و نوشتن را برای همیشه کنار گذاشته، چیزی که باعث وحشت او شد. آن با خودش عهد بست که هیچگاه مرتکب چنین اشتباهی نشود. طی پنج ماه، او شروع به نوشتن برای انتشاراتی دیگری کرد.
مسیر تبدیلشدن به یک کارشناس پرآوازه، چندان آسان نیست. افراد مبتدی اغلب نگران نظرات منفی هستند: «اگر شخصی از شما انتقاد کند، یا از ایدههای شما خوشش نیاید چه؟». چنین چیزی غیرممکن نیست، اما مشکل اصلی در سالهای اول کار، چیز متفاوتی است: سکوت کامل؛ «این انعکاس درونی که آیا اصلاً مخاطبی در کار هست؟».
گاهیاوقات به این فکر میکنید که آیا کسی به شما گوش میدهد؟ و اینکه صدای شما به گوش کسی میرسد؟ ارائه و انتشار یک مقاله یا راهنمایی یک مشتری ممکن است احساس خوبی به شما بدهد، اما دیگران بهسختی متوجه آن خواهند شد. اما آن میگوید: «با صبر کافی، بهمرور شناخته خواهید شد. مثلاً یکی از مخاطبانم، یکی از داستانهایی را که در مجلهٔ کسبوکار هاروارد نوشته بودم پسندید و همین باعث شد که من برای حضور در یک پادکست دعوت شوم»، چیزی که باعث شد در لینکدین و فضای آنلاین کمکم به چهرهای شناختهشده تبدیل شوم. هیچکدام از اینها دلیلی بر موفقیت فوقالعادهٔ شما نیست؛ اما به ما سرنخی میدهد: اینکه مخاطبانی پیدا کردهایم که میخواهند از ما بیشتر بشنوند.
سه سال از شروع نویسندگی آن گذشته است. او به من گفت: «بهتازگی مقالاتی که در لینکدین منتشر میکنم محبوبیت زیادی پیدا کردهاند. شاید اوایل کار برای ۱۰۰ بازدید از هر مقاله، احساس فوقالعادهای پیدا میکردم، اما در ماههای اخیر بازدید مقالاتم به بیش از ۵۰ هزار رسیده است». اگرچه سبک کاری او تغییری نکرده، اما با گذشت زمان متوجه وجود نیروی تازهای در وجودش شده است. او آموخت که در مقالاتش همهچیز را سادهتر بیان کند. «زحمت زیادی کشیده بودم و راه درازی در پیش داشتم.»»
حجم
۱۹۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۹۷٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه