معرفی کتاب ایده سوسیالیسم
کتاب ایده سوسیالیسم (به سوی شکل دموکراتیک زندگی) نوشتهٔ آکسل هونت و ترجمهٔ محمد نبوی است. نشر نی این کتاب را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «ایدههای رادیکال» است.
درباره کتاب ایده سوسیالیسم
آکسل هونت در کتاب ایده سوسیالیسم (The idea of socialism) بیان کرده است که تا همین یک سده پیش، سوسیالیسم چنان جنبش نیرومندی بود که کمتر نظریهپرداز اجتماعیِ بزرگی یافت میشد که ضرورت پرداختن به این موضوع را حس نکند و گاه به دیدهٔ انتقاد و گاه از درِ همدلی، اما همواره با احترام زیاد، آن را بهدقت بررسی نکند. جان استوارت میل نخستین کسی بود که چنین کرد؛ پس از او دیگران راهاش را پی گرفتند، که اگر بخواهیم از مهمترینهاشان نام ببریم باید از امیل دورکیم، ماکس وبر و جوزف شومپیتر یاد کنیم. این اندیشمندان بهرغم آنکه در باورهای شخصی و رویکردهای نظریشان تفاوتهای مهمی با هم داشتند، بر سر این نکته موافق بودند که سرمایهداری همواره با چالش فکریِ سوسیالیسم رویارو خواهد بود، اما امروزه وضعیت بسیار دگرگون شده است؛ بهطوری که اگر هم در نظریهٔ اجتماعی اسمی از سوسیالیسم به میان آید، فرض بر آن است که روزگارش سپری شده و حتی تصورش را هم نمیتوان کرد که بتواند دیگربار تودهها را به حرکت درآورد یا بدیلی قابلقبول برای سرمایهداری معاصر باشد. دو رقیب بزرگِ سدهٔ نوزدهم تقریباً ناگهان نقشهاشان را عوض کردهاند: مذهب نیروی اخلاقی آینده انگاشته میشود و سوسیالیسم پدیدهای متعلق به گذشته ــ امری که حتی در تصور ماکس وبر هم نمیگنجید. به گمان آکسل هونت، این وارونهانگاری بیش از حد شتابزده است و از این رو نمیتواند بیانگرِ تمام واقعیت باشد و همین امر یکی از دو انگیزهای است که او را به نوشتن این کتاب واداشت. او در ان اثر کوشیده تا نشان دهد که اگر فقط بتوانیم ایدهٔ مرکزی سوسیالیسم را از بسترِ فکریِ صنعتگرایی اولیه جدا کنیم و در چارچوب اجتماعی ـ نظریِ تازهای قرار دهیم، خواهیم دید که سوسیالیسم همچنان برانگیزنده و زنده است. این اثر در چهار بخش نگاشته شده که عنوان آنها عبارت است از «ایدهٔ اولیه: کمالیافتنِ انقلاب با آزادی اجتماعی»، «ساختار فکری منسوخ: روح و فرهنگ صنعتگرایی»، «راههای نوسازی ۱: سوسیالیسم بهمثابهٔ تجربهگریِ تاریخی» و «راههای نوسازی ۲: ایدهٔ شکل دموکراتیک زندگی».
خواندن کتاب ایده سوسیالیسم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب سوسیالیسم و علاقهمندان به حوزههای جامعهشناسی و علوم سیاسی پیشنهاد میکنیم.
درباره اکسل هونت
اکسل هونت (Axel Honneth) متولد ۱۸ ژوئیهٔ ۱۹۴۹ در اسن، فیلسوف آلمانی، استاد پیشین دانشگاه فرانکفورت و استاد فعلی دپارتمان فلسفهٔ دانشگاه کلمبیا است. او همچنین بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۸ مدیر انجمن پژوهشهای اجتماعی موسوم به مکتب فرانکفورت بوده است.هونت عمدتاً به واسطهٔ طرح تئوری ارجشناسی(Recognition) شهرت دارد. کتاب «ایدهٔ سوسیالیسم» یکی از آثار اوست که به فارسی هم ترجمه شده است.
بخشی از کتاب ایده سوسیالیسم
«این پرسش که چرا سوسیالیستهای اولیه هیچ نکوشیدند تا مفهوم جدید آزادی اجتماعی خود را در حوزههای اجتماعی دیگر نیز به کار بندند، همچنان یک معمای نظری است. در فصل دوم، من دلیل آن را در این واقعیت جستم که بنیانگذاران جنبش سوسیالیستی علتِ آنچه را که «خودبینی شخصی»۱۷۶ مینامیدند، صرفاً در الزامهای رفتاریِ اقتصادِ بازار سرمایهداری میدانستند، و از این رو، بر این باور بودند که باید مساعی سیاسی خود را یکسره معطوف به غلبه بر این نظم اقتصادی کنند. این نویسندگان که حتی از تصور اهمیت رهاییبخشِ حقوق انسان و شهروند که انقلاب فرانسه آنها را پی ریخته بود عاجز بودند، این حقوق را صرفاً مجوزی برای انباشت ثروت شخصی میدانستند و بنابراین در جامعهٔ سوسیالیستی آینده آنها را کاملاً قابلچشمپوشی میشمردند. و از آن پس، سوسیالیسم نتوانسته است با کمک ابزارهای مفهومی خود راهی ثمربخش به ایدهٔ دموکراسی سیاسی بیابد. گرچه سوسیالیستها گاه به برنامههایی برای استقرار دموکراسی اقتصادی، شوراهای کارگری و نهادهای مشابه برای خودگردانیِ جمعی میاندیشیدند، اما همهٔ اینها منحصر به حوزهٔ اقتصاد بود، زیرا فرض بر این بود که در آینده دیگر به فراشد تصمیمگیری اخلاقیـسیاسیِ مردم، یعنی به قانونگذاری دموکراتیکِ مردم به دست مردم نیازی نیست. حتی صفت «دمکراتیک» هم که بعدها تاحدودی عجولانه به آن افزوده شد، نتوانست اشتباه اساسی پیشگامان سوسیالیست، یعنی بنیادگراییِ اقتصادیِ آنها را تعدیل کند، زیرا به هیچ روی روشن نمیکرد که چه رابطهای بین همکاریِ اقتصادی در آزادی اجتماعی و تصمیمگیری دموکراتیک وجود دارد. در عوض، آنها ترجیح دادند تعریف لیبرالیِ دموکراسی را آنچنانکه بود اخذ کنند و هرچیز دیگری را به همان شکل باقی گذارند؛ و به این ترتیب، ترکیب غریبی آفریدند که از هرگونه وحدت یا انسجام مفهومی بیبهره بود. وقتی سوسیالیستها رفتهرفته به فقدان دموکراسی در جنبش خود پی بردند، بهتر بود به گذشته بازگردند و نوشتههای بنیانگذاران را بخوانند و ریشههای این سوءتفاهم خطرناک را جستجو کنند؛ در این صورت درمییافتند که ریشهٔ این سوء تفاهم در آنجا نهفته است که آنها نتوانستهاند ایدهٔ نوین و مترقی آزادی اجتماعی را با واقعیتی برآمده از جامعهای که تفکیک کارکردها در آن جریان داشت انطباق دهند، و در نتیجه آن را بهتفاریق در مورد سپهرهای اجتماعی که رفتهرفته از هم مستقل میشدند به کار بندند.»
حجم
۳۹۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۹ صفحه
حجم
۳۹۰٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۳۹ صفحه