معرفی کتاب دو خانم ریزه میزه در راه شمال
کتاب دو خانم ریزه میزه در راه شمال نوشتهٔ پیر نوت و ترجمهٔ حمیده لرک و ویراستهٔ مهشید نونهالی است. نشر قطره این نمایشنامهٔ معاصر فرانسوی را منتشر کرده است.
درباره کتاب دو خانم ریزه میزه در راه شمال
کتاب دو خانم ریزه میزه در راه شمال یک متن نمایشی معاصر فرانسوی است. نمایشنامههای معاصر فرانسوی بسیار با آنچه تئاتر مدرن میخوانند، متفاوت است. در چهارچوب هیچ مکتبی نمیگنجد و هیچ عنوانی نمیتوان بر آن اطلاق کرد. از مدرنیسم بکت و یونسکو فراتر میرود، برخی آن را میراث پسامدرن خواندهاند و برخی پسادراماتیک یا نودراماتیک، اما هیچکدام از این عناوین بیانگر غنای این آثار نیست. نمایشنامۀ دو خانم ریزهمیزه در راه شمال در سال ۲۰۰۸ انتشار یافت. داستان این متن نمایشی، روایت دو خواهر است که خاکسترهای مادر را زیر بغل زدهاند و برای اینکه قبر پدر را پیدا کنند شمال فرانسه را زیر پا میگذارند. این نمایشنامه با ترفندهای تلخ و شیرین همراه است و خواننده را وامیدارد که بیصبرانه منتظر دیدن بازیگرانی بر روی صحنه باشد.
نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته میشود. هر چند این قالب ادبی شباهتهایی به فیلمنامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانهای جداگانه و مستقل محسوب میشود. نخستین نمایشنامههای موجود از دوران باستان و یونان باقی ماندهاند. نمایشنامهها در ساختارها و شکلهای گوناگون نوشته میشوند، اما وجه اشتراک همهٔ آنها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامهها تنها برای خواندن نوشته میشوند؛ این دسته از متنهای نمایشی را کلوزِت (Closet) نامیدهاند. از مشهورترین نمایشنامهنویسهای غیرایرانی میتوان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامهنویسهای ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «علیرضا نادری»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان» و «محمد چرمشیر» بوده است.
خواندن کتاب دو خانم ریزه میزه در راه شمال را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی فرانسه و علاقهمندان به نمایشنامههای معاصر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب دو خانم ریزه میزه در راه شمال
«آنت: بابا ۲۵ سال است که تنهاست (موافق که هستیم) تنهاست ــ آسایشگاه و بوها و کاغذبازیها و رفتنها و آمدنها و هزینهای که در بردارد و صبوری و خبرها و نامهها و محضردار، مأمور تدفین، مراسم، و صف مشایعتکنندگان، و خاکسپاری و دوباره کاغذبازیها و وصیتنامه و همۀ ترسولرزهایش ــ باید یکی به اینها رسیدگی میکرد (موافق که هستیم) خُب همۀ اینها روی سر من ــ ۲۵ سال است ــ همه یا روی سر من یا هیچکس (هیچکس دیگری نبود ــ هیچکس دیگری وجود نداشت) همۀ اینها روی سر من، و آن کیسۀ کلافهای سردرگم خوشگل، کیسۀ گرفتاریهایی که تا ته کشیدم تنم (حالا خوب شد)
برنادت: هیچی طلب نمیکنی (هیچی طلب نکردی)، تصاحب میکنی، محاصره میکنی، خودت را کنار میکشی، ارزیابی میکنی، قضاوت میکنی، برآورد میکنی، اول نزدیک میشوی بعد حمله میکنی، محاصره میکنی، طعمهات را تصاحب میکنی که تنهایی پارهاش کنی ــ به خودت اختصاصش دادی، برای خودت نگهش داشتی، ۲۵ سال (بابا را) تصرفش کردی، تو ما را از او محروم کردی ــ قبضهاش کردی، صاحبش شدی و طعمهات را با لذت تنهایی مزهمزه کردی ــ عنکبوت
آنت: چطور میتوانی واقعاً چطور میتوانی (کثافت)
برنادت: خونآشام
آنت: کثافت
برنادت: آدمخوار
آنت: دارم میافتم
برنادت: فیلم
آنت: کثافت و کثافت هر دو تا، هم او هم تو، او میتواند باز هم حقهبازی کند و حقهبازیاش را با تِلِقکردنهای توی قوطی آهنیاش با خودش بیاورد، وقتیکه باید تسویهحساب میشد بیمارستان، محضردار، خدمات تدفین غرورش کمتر بود، تِلِق کردنهایش کمتر بود همانموقع که تو توی مغازه و روی آدمهایت سلطنت میکردی (خُب بههرحال و همانموقع که پشت مغازه با مشتریها، بازاریابها، عمدهفروشها و همۀ خردهفروشهای محله مشغول بودی)
برنادت: دارم خفه میشوم.»
حجم
۶۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۶۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه