کتاب چای خانه کوچکی در توکیو
معرفی کتاب چای خانه کوچکی در توکیو
کتاب چای خانه کوچکی در توکیو بهقلم جولی کاپلین و ترجمهٔ ندا امیدی را انتشارات دانشآفرین منتشر کرده است. این کتاب روایت داستان سفر دختری به ژاپن و رویارویی او با تجربهٔ عشقی قدیمی و دردناک است.
درباره کتاب چای خانه کوچکی در توکیو
فیونا، عاشق سفر است و همیشه آرزوه داشته با توکیو، سرزمین شکوفههای گیلاس مسافرت کند. ازقضا شانسش میزند و برندهٔ بلیط سفر به ژاپن میشود. او در این سفر با مردی مواجه میشود که ۱۰ سال قبل قلب او را شکسته و عشق و مهرش را ناکام گذاشته. آیا میشود به فرصتی دوباره اندیشید و این ماجرای عاشقانه را از سر گرفت؟ کتاب چای خانه کوچکی در توکیو روایت همین رویارویی و مواجهه و تلاش برای ساختن رابطهای تازه است که بهقلم جولی کاپلین منتشر شده است.
خواندن کتاب چای خانه کوچکی در توکیو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای عاشقانه که در فضای جنوب شرقی آسیا و سیر و سفر میگذرند و نیز دوستداران سفر از مطالعهٔ این کتاب لذت خواهند برد.
درباره جولی کاپلین
جولی کاپیلن نویسندهٔ انگلیسی و عاشق سیروسفر و غذا است. او که سالها بهعنوان مسئول روابط عمومی فعالیت میکرده، تجربهٔ سفرهایش را در قالب داستان با دیگران به اشتراک میگذارد. کافهٔ کوچکی در کپنهاگ، نانوایی کوچکی در بروکلین و قنادی کوچکی در پاریس از دیگر کتابهای او هستند.
بخشی از کتاب چای خانه کوچکی در توکیو
«فصل اول
فرودگاه بینالمللی هانه دا، توکیو درحالیکه مانند یک لکلک بدقواره پشت ساق پایش را با پای دیگر میمالید و با انتهای موهای بلند طلایی بافته شدهاش بازی میکرد همان شعار همیشگی را با خود تکرار کرد «قاطی جمعیت شو فیونا.» البته این کار با وجود زنان ریزنقشی که همچون مورچههای پرمشغله در حال حرکت بودند کاملاً مضحک به نظر میرسید. در کنار این زنان کوچک با جثهٔ ظریف و موهای پرپشت و براقشان احساس میکرد ماموت پشمالویی ست که بهطریقی وارد یک فشنشو در پاریس شده است. یک لحظه حس کرد به دوران دلهرهآور مدرسه و نگاه تحقیرآمیز دیگر دختران بازگشته است.
نفسی کشید اما به جای اینکه برایش آرامشبخش باشد بیشتر به خسخس شباهت داشت. در اطراف او مردان لاغراندام و کتوشلواری ایستاده بودند که تابلوهای کوچکی با اسم افراد در دست داشتند و با کسانی که به استقبالشان رفته بودند خوشوبش میکردند. باعث شد به خاطر بیاورد که انتخاب نشدن در تیم ورزش چه حسی داشت. بیعرضهای که هیچکس او را در تیمش نمیخواست. او که سعی میکرد آرامش خود را حفظ کند، بار دیگر به تابلوهای سفید نگاهی انداخت به این امید که نام خود را ببیند گوشهایش بهخاطر پژواک ناشی از صدای بلندگوی فرودگاه زنگ میزد و ستون فقراتش تیر میکشید. پروازش یک ساعت پیش به زمین نشسته بود و چمدانش را به لطف نظم و مقررات ژاپنیها تحویل گرفته بود و همچنان انتظار میکشید. وسوسه شد تا دوباره برگهای که در کیفش بود را به دقت بررسی کند اما انجام دوبارهٔ این کار او را مضطربتر میکرد. در دلش گفت به این کاغذ و وعدههایی که توش نوشته شده اعتماد کن فیونا. او اینجا بود. جسور و بیباک. اینکه کاملاً از منطقهٔ امن خود خارج شده بود. قبول اما قصد داشت این کار را انجام دهد. علیرغم دلنگرانیهای مادرش این چیزی بود که تنها یکبار در عمر برای او اتفاق میافتاد و فرصتی که هرگز فکر هم نمیکرد برایش پیش بیاید. برندهٔ جایزهٔ سفر به ژاپن آن هم با تأمین تمام هزینهها با همکاری دانشکدهٔ هنر در دانشگاه فنیوحرفهای توکیو بهتنهایی اتفاقی خارقالعاده محسوب میشد اما فرصت به نمایش گذاشتن عکسهایش در ژاپن سنتر لندن دیگر نورعلینور بود. چنان احساس هیجان داشت که برای دورهٔ کوتاهی که توسط یکی از دانشگاههای لندن برگزار میشد ثبتنام کرده بود. دستش را در جیبش فرو برد و انگشتانش را روی بدنهٔ عاجی و لطیف نتسوکه کشید، تندیس کندهکاریشدهء کوچکی که زمانی بهعنوان بخشی از لباس سنتی ژاپنی استفاده میشد. این تندیس کوچک خرگوش با او به همه جا سفر کرده بود تنها یادگار باقی مانده از پدر مرحومش که او را در کودکی از دست داده بود. مجسمه ای که همراه داشت باعث شده بود علاقهای مبهم و بیدلیل به ژاپن در او برانگیخته شود بهطوریکه وقتی مسابقه اعلام شد حتی بدون اینکه دوست زورگویش آوریل، او را به این کار وادارد وسوسه شد تا در آن شرکت کند. آوریل به این وسوسه جامهٔ عمل پوشاند.»
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
نظرات کاربران
اگه به فرهنگ و غذاهای ژاپن علاقه داشته باشید این کتاب مخصوص شماست از خط به خطش لذت می برید